بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
است سپس با زبان، سپس با قلب. پس كسى كه در قلبش طرفدار حق و معروف و بيزار از باطل و منكر نباشد قلبش وارونه مىشود» و حس تشخيص از او گرفته خواهد شد به گونهاى كه حق در نظر او باطل و باطل در نظر او حق جلوهگر خواهد شد.
در كتاب القضاء
در كتاب القضاء نيز موارد زيادى است كه نهج البلاغه به آن ناظر است و مرحوم شيخ حر عاملى نيز روايات آن را در ابواب مناسب آورده و بزرگان علماء نيز به آن استدلال كردهاند كه به عنوان نمونه موارد زير را يادآور مىشود:
1- نهى از قياس و آراء ظنى
در مورد لزوم علم براى قاضى و عدم جواز تكيه بر آراء ظنى و قياس در مسائل قضائى امام گفتار مبسوط و قاطع و كوبندهاى دارد كه قسمتى از آن را در اينجا ملاحظه مىكنيد: «دو نفر در پيشگاه خداوند از همه مردم مبغوضترند جاهل بدعت گذار و عالم منحرف... سپس در مورد گروه دوم مىفرمايد او در بين مردم بر مسند قضاء تكيه زده و متعهد شده است كه آنچه را بر ديگران مشتبه شده روشن سازد اما هر گاه با مشكلى روبرو مىشود با حرفها و استدلالهاى بىاساس به نتيجه نادرستى اعتماد مىكند، او در برابر شبهات فراوان به سستى تار عنكبوت است حتى خودش نيز نمىداند درست حكم كرده يا اشتباه نه آن قدر مايه علمى دارد كه در دعاوى مردم حق را از باطل جدا كند و نه براى مقامى كه به او تفويض شده اهليت دارد، باور نمىكند كه ماوراى آنچه را كه انكار كرده دانشى وجود دارد و غير از آنچه او فهميده نظريه ديگرى است... خونهائى كه از داورى ظالمانهاش ريخته شد فرياد مىكشند، و ميراثهائى كه به ناحق به ديگران داده صيحه مىزنند، شكايت به خدا مىبرم از گروهى كه در جهل و نادانى زندگى مىكنند و در گمراهى جان مىدهند (و به خاطر جهل و بى خبرى تمام نظامات حقوقى مسلمين را به هم مىريزند).
2- لزوم مراجعه به كتاب اللَّه و سنت در تشخيص احاديث معتبر
در اين زمينه به مالك اشتر مىفرمايد: «و اردد الى اللَّه و رسوله ما يضلعك من الخطوب و يشتبه عليك من الامور فقد قال اللَّه تعالى