بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
روزگار سختى و پريشانى يار و غمخوار مردمند و دل در هواى آنان دارند.زمينه مردمى حكومت آل پيامبر و پذيرش و اعتقاد به سرورى آنان كه سرتاسر جامعه را فرا گرفته بود، نيرويى عظيم و اصيل بود كه در خدمت آنان قرار مىگرفت و ستمگران و غاصبان حكومت اسلامى را در برابرشان ضعيف مىساخت.
رسالت شريف رضى
علامه سيد رضى نابغه علم و ادب و مجهز به شمشير بيان و قدرت ايمان مواجه با زمامدارانى است كه از كسوت ايمان و علم برهنهاند و مطابق معمول شاهان، جاه طلب و خود پرست راحت طلبى و بى تفاوتى، او را در كنج كتابخانه و گوشه مسجد محبوس و محصور نساخت و در را بروى خود نبست تا به امور شخصى و خدمات جزئى مقطعى سرگرم باشد، او نمىتوانست جامعه را بحال خود واگذارد و نسبت به اصلىترين مسايل اسلامى و نيازهاى اجتماعى يعنى حكومت و حاكمان بىتوجه بماند و به بحث و تحقيق بسنده كند، او نمىتوانست از استعداد و نبوغ علمى و ادبى خود در راه تثبيت ضد ارزشها بهره نگيرد.وظيفه اسلامى ايجاب مىكرد كه او هم به داد مردم برسد و از نظر علم و فقه آنان را در يابد و نيز بفكر محرومان و ستمديدگان و دفع ظلم و ظالم باشد و بقول امير المؤمنين عليه السّلام: «اخذ اللَّه على العلماء ان لا يقاروا على كظة ظالم و لا سغب مظلوم»، و هم جزو حكومت غاصب نباشد، لذا با اين كه در آن روزگار مناصب زيادى وجود داشت كه شريف رضى از همگان در تصاحب آن لا يقتر بود مانند وزير رسمى، وزير مختار، استاندارى و غيره، ولى سيد رضى مناصبى را عهدهدار شد كه ويژگى خاصى داشت كه به توضيح بعضى از آنها مىپردازيم:
1- نقابت
نقابت يعنى سرپرستى تمام مرد و زنى كه نسبشان به حضرت ابو طالب پدر امير المؤمنين عليه السّلام مىرسيد و لذا اين منصب را «نقابت طالبيان» مىخواندند، و بقول علامه امينى در جلد 7 الغدير: «نقابت منصبى است كه بخاطر حفظ و نگه داشت شرافت خاندانها تأسيس شده تا از برخورد و درگيرى با افراد فرومايه در امان ماند».در واقع نقابت منصبى بود مردمى كه خواه ناخواه به شخصيت ممتاز و محبوب و عالم و با تقوى تعلق مىگرفت و مردم بطور طبيعى بدور او گرد مىآمدند و سرپرستى او را پذيرا بودند، و خلفاء و سلاطين هم براى كسب وجهه بدان حكم مىدادند