شخصيت نقيب
شخصيت نقيب به خصوص «نقيب النقباء» را مىتوان از همين جا و با توجه به وجود فرزندان پيامبر و علويان در صحنه پهناور آن روز دنياى اسلام حدس زد، در زمان سيد رضى، اين كار بزرگ يكى از مناصب او به شمار مىآمد و آن دانشمند شجاع و با شخصيت، به بهترين صورت از عهده آن بر آمد.شريف رضى در سال 380 در سن 21 سالگى در دوره «الطائع باللَّه» عهدهدار نقابت و سرپرستى علويان شد و هم رهبرى و امارت حاجيان و نيز نظارت در رفع و دفع مظالم اجتماعى را بدست گرفت. كوتاه سخن آنكه شريف رضى در ماه رمضان 380 هجرى به منصب نقابت رسيد در حالى كه نقباى ديگر از عشيره او بودند و سابقه نقابت هم داشتند مانند پدر بزرگوارش ابو احمد و برادرش شريف مرتضى كه از او بزرگتر هم بود و از همه عجيبتر آنكه شريف رضى در اين موقع بيست و يك بهار بيشتر از عمرش نمىگذشت،.شريف رضى در موقع رسيدن به منصب نقابت بمنزله «هلال» بود كه در طريق تكامل قرار گرفت تا آنجا كه «بدر» تمام گشت زيرا چنان پيشرفت كه نقابت طالبيان تمام بلاد اسلامى بوى داده شد و اين در 16 محرم سال 403 هجرى بود كه بنام «نقيب النقباء» خوانده شد.منصب نقابت سنگر مبارزه
همان طور كه قبلا بيان شد عشق تشكيل حكومت اسلامى و رسيدگى و سرپرستى مردم و مظلومان باعث شده بود كه علامه شريف رضى قدم در صحنه سياست و اجتماع بگذارد، او اين مقامها را پلى جهت رسيدن به ايدهآل خود قرار داده بود، همان طور كه صريحا به بعضى از مقامات حكومتى مىگويد:
و ان رجائى ان تكون لهمتى طريقا
و ارمى الى امر اظنك بابه
الا ان بعض الظن غير مكذبى
تؤديني الى كل مطلبى
الا ان بعض الظن غير مكذبى
الا ان بعض الظن غير مكذبى
ما مقامى على الهوان و عندى
و اباء محلق بى عن الضيم
البس الذل فى ديار الاعادى
و بمصر الخليفة العلوىّ
مقول صارم و انف حمىّ
كما راغ طائر وحشىّ
و بمصر الخليفة العلوىّ
و بمصر الخليفة العلوىّ