بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
است. و فرموده تمام آيات محكمات ريشه قرآن هستند چنانچه فاتحة الكتاب را مىگوئيم امّ الكتاب. در اين جا تمام هفت آيه را يك اصل و ريشه حساب كرديم و گفتيم «الفاتحة امّ الكتاب» و همچنين در آيهاى فرموده است: وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةً و نفرموده «آيتين».دوّم: وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ: ايشان مىگويند: مفسرين گفتهاند: اگر در «اللَّه» وقف بكنيم مىگوئيم: تاويل قرآن را فقط خدا مىداند و راسخين در علم كه ائمّه اطهار و علماى ربّانى باشند نمىدانند، و بعضى در «فى العلم» وقف كردهاند.اينان علما را هم داخل كردهاند در دانستن تأويل قرآن. ولى ايشان يك قول وسط را قائل مىشود و مىگويد: معلوم است كه و لو ائمّه اطهار بعضى از علوم تأويل قرآن را كه مردم عادى نمىدانند مىدانند (اما) بعضى از علوم را مانند اين كه روز قيامت كى بر پا مىشود، فقط خدا مىداند و حتّى پيغمبر و ائمّه هم نمىدانند پس نسبت به اين قسم دوم است كه مىفرمايد: يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ، كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا بنظر من يك تفسير خيلى خوبى فرمودهاند.سوم: رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا (كه آيه سوّم از نظر سيد رضى و آيه هشتم در قرآن است) خدايا دلهاى ما را سياه مكن، تاريك مكن، سؤال مىكند: مگر انتظار هست كه خداوند دل بندهاش را سياه كند تاريك كند، تا ما اين دعا را بكنيم و اين خواهش را از خدا بنمائيم، ايشان جواب مىدهد كه ما در اينجا سبب را مىخواهيم. مىگوئيم خدايا، الطافت هميشه شامل حال ما باشد تا دل ما سياه نشود، ما را به امور مشكل امتحان مفرما تا دل ما سياه نشود، و امثال اينها. اين هم بسيار تفسير خوبى است.آيه 14 سوره آل عمران زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ.چهارم: آيه مىفرمايد: محبت شهوات در دل مردم (انسانها) زينت داده شده، مانند محبت طلا و نقره و همسر و فرزندان و مركوبها. سيّد رضى سؤال را اين طور مطرح مىكند كه زينت دهنده در اينجا كسى غير از خدا نيست و اين معلوم است كه انسان در اثر محبّت اين امور بگناه مىافتد و بعد هم خدا عقاب مىكند بندهاى را كه سر نخ گناهش دست خود او بوده است، كه اين امور را آفريده و زينت داده. سپس جواب بسيار زيبائى مىدهد.سيد رضى مىفرمايد: درست است كه خداوند مركوب و همسر و طلا و نقره را جلوه و دلربائى داده و به انسان هم گرايشى نسبت به اينها داده و اگر نمىداد فايدهاى براى آفرينش آنها نبود، ولى در نظام شريعتش برنامهاى معين كرده است كه اين شهوات حلالى دارد و حرامى دارد كه مقدار معينى از آن را در جهتى معين بايد استفاده كرد و بزبان پيغمبرانش معين كرده كه از اين شهوات، از اين چيزهايى را كه شما دوست داريد، چه مقدار بايد استفاده كنيد و چگونه و چه مقدارش حرام است و به ضرر شماست، و در آن جائى كه گفته