«قوم لوط» - گلی از بوستان خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلی از بوستان خدا - نسخه متنی

سیدمهدی حجتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همسرش گفت: اى واى بر من، آيا من فرزند مى‏آورم در حالى كه پيرزنم و اين شوهرم پيرمردى است، اين خبر به راستى كه چيز عجيبى است.

گفتند: از فرمان خدا تعجب مى‏كنى؟ اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است چرا كه او حميد و مجيد است.

هنگامى كه ترس از ابراهيم فرو نشست و به او بشارت فرزند داده شد، درباره قوم لوط و عفو آنها از عذاب با ما مجادله مى‏كرد، چرا كه او بردبار و دلسوز و بازگشت كننده به سوى خدا بود.

ما به ابراهيم گفتيم: از اين كار و تقاضا صرف‏نظر كن كه فرمان پروردگارت فرا رسيده و عذاب الهى بطور قطع به سراغ آنها مى‏آيد و برگشت ندارد. (69 الى 76)

«قوم لوط»

هنگامى كه فرستادگان ما به نزد لوط آمدند، لوط از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پريشان گرديد و گفت: امروز روز سختى است.

و قومش به سرعت به سراغ او آمدند- اينها قبلا اعمال زشتى را با مردان انجام مى‏دادند- لوط گفت: اى قوم من، اين دختران من براى شما پاكيزه‏ترند با آنها ازدواج كنيد و از اين عمل زشت صرف‏نظر كنيد و از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانانم رسوا مسازيد. آيا در بين شما يك مرد رشيد وجود ندارد.

گفتند: تو كه مى‏دانى ما نسبت به دختران تو ميل نداشته و به چنين حقى كه در مورد دخترانت به ما مى‏دهى نيز رغبتى نداريم و خوب مى‏دانى كه ما چه مى‏خواهيم.

لوط گفت: اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم و يا تكيه‏گاه و پشتيبان محكمى در اختيار من بود تا از خود و ميهمانانم دفاع مى‏كردم.

فرشتگان گفتند: اى لوط، ما رسولان پروردگار توايم، آنها هرگز دسترسى به تو پيدا نخواهند كرد در دل شب با خانواده‏ات از اين شهر حركت كن و هيچيك از شما پشت سرش را نگاه نكند مگر همسر تو كه او هم به همان بلائى كه آنان گرفتار مى‏شوند گرفتار خواهد شد، موعد آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟ (الى 81)

/ 618