گلی از بوستان خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلی از بوستان خدا - نسخه متنی

سیدمهدی حجتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما در روى زمين به او قدرت و حكومت داديم و اسباب و وسيله هر چيز را در اختيارش نهاديم، او از اين اسباب استفاده كرد و راهى را طى نمود تا به غروبگاه آفتاب رسيد و در آنجا احساس كرد كه خورشيد در چشمه‏اى گل‏آلود فرو مى‏رود و در آنجا قومى را يافت، گفتيم اى ذو القرنين آيا تصميم تو درباره اين قوم چيست آيا قصد احسان درباره همه آنها دارى يا مى‏خواهى گروهى را مجازات نمائى؟ ذو القرنين گفت: آنها كه ستم كرده‏اند مجازات خواهم كرد، سپس به سوى پروردگارشان باز مى‏گردند و خداوند مجازات شديدى را شامل آنها خواهد نمود.

و اما آن كسى كه ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد پاداش نيكو خواهد داشت و كارهاى آسانى را از طرف خود به او واگذار مى‏نمائيم.

آنگاه دوباره راه را ادامه داد و از امكانات خود استفاده كرد تا به محل طلوع خورشيد رسيد در آنجا مشاهده كرد كه خورشيد بر جمعيتى طلوع مى‏كند كه جز آفتاب براى آنها پوششى قرار نداده بوديم و از امكانات زندگى بهره كمى داشتند.

آرى اينگونه بود ماجراى ذو القرنين و ما به خوبى از امكاناتى كه نزد او بود آگاه بوديم.

و او دوباره از امكانات خود بهره برد و همچنان به راه خود ادامه داد تا به ميان دو كوه رسيد و در مقابل آن دو كوه گروهى را يافت كه هيچ سخنى را نمى‏فهميدند.

آن گروه به او گفتند: اى ذو القرنين، يأجوج و مأجوج قومى هستند كه در اين سرزمين فساد مى‏كنند آيا ممكن است ما هزينه‏اى براى تو قرار دهيم كه ميان ما و آنها سدى ايجاد كنى؟ ذو القرنين گفت: آنچه را خدا در اختيار من گذارده بهتر است از آنچه شما پيشنهاد مى‏كنيد. مرا با نيروى انسانى خود يارى كنيد تا ميان شما و آنها سد محكمى ايجاد كنيم‏ و قطعات بزرگ آهن براى من بياوريد و آنها را بر روى هم بچينيد و كاملا ميان دو كوه را بپوشانيد. سپس گفت: آتش در اطراف آن بيافروزيد و در آتش بدميد. آنها در آتش دميدند تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرد، گفت: اكنون مس ذوب شده براى من بياوريد تا به روى آن بريزم.

سرانجام آن‏چنان سد نيرومندى ساخت كه آنها قادر نبودند از آن بالا روند و نه مى‏توانستند نقبى در آن ايجاد كنند. (الى 97)

/ 618