بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ساحران گفتند: اى موسى آيا تو اول عصاى خود را مىافكنى يا ما اول بيفكنيم؟ گفت: شما اول بيفكنيد، در اين هنگام طنابها و عصاهايشان بخاطر سحر آنها چنان به نظر مىرسيد كه حركت مىكنند.در اين هنگام موسى ترس خفيفى را در دل احساس كرد.گفتيم: نترس تو مسلما پيروز و برترى و چيزى را كه در دست دارى بيفكن، تمام آنچه را ساختهاند مىبلعد، چرا كه آن تنها مكر و حيله ساحر است و ساحر هر كجا برود رستگار نخواهد شد.موسى عصاى خود را افكند و آنچه را كه آنها ساخته بودند بلعيد. ساحران همگى به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار موسى و هارون ايمان آورديم.فرعون گفت: آيا پيش از آنكه به شما اذن دهم به او ايمان آورديد؟ مسلما او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته، به يقين دستها و پاهاى شما را بطور مختلف قطع مىكنم و برفراز شاخههاى نخل به دار مىآويزم و خواهيد دانست كداميك از ما مجازاتش دردناكتر و پايدارتر است.گفتند: به خدائى كه ما را آفريده ما تو را هرگز بر دلائل روشنى كه به ما رسيده مقدم نخواهيم داشت، هر حكمى مىخواهى بكن كه تنها مىتوانى در اين زندگى دنيا داورى كنى.ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهان ما و آنچه را از سحر بر ما تحميل كردى ببخشد و خدا بهتر و باقىتر است.هر كسى در محضر پروردگارش مجرم حاضر شود آتش دوزخ براى اوست، كه نه در آن ميميرد و نه زنده مىشود و هر كس مؤمن باشد و عمل صالح انجام داده باشد در محضر او حاضر شود در حالى كه درجات عالى براى اوست.باغهاى جاويدان بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است و هميشه در آن خواهند بود و اين است پاداش كسى كه خود را پاك كند. (الى 76)