«آدم و وسوسه‏هاى شيطان» - گلی از بوستان خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلی از بوستان خدا - نسخه متنی

سیدمهدی حجتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس بلند مرتبه است خداوندى كه سلطان حق است و نسبت به تلاوت آيات قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو تمام شود عجله مكن و بگو پروردگارا علم مرا افزون كن. (114)

«آدم و وسوسه‏هاى شيطان»

ما از قبل، از آدم پيمان گرفته بوديم، اما او فراموش كرد و عزم استوارى از او نيافتيم.

در آن هنگام كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد همگى سجده كردند جز ابليس كه سرباز زد و سجده نكرد.

گفتيم: اى آدم اين شيطان دشمن تو و همسرت مى‏باشد مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهى افتاد.

تو در بهشت گرسنه نمى‏شوى و برهنه نخواهى شد و در آن تشنه نمى‏شوى و حرارت آفتاب تو را اذيت نخواهد كرد.

ولى شيطان او را وسوسه كرد و گفت: اى آدم آيا مى‏خواهى تو را به درخت عمر جاويدان و ملك فنا ناپذير راهنمائى كنم؟ سرانجام هر دو از آن درخت خوردند و عورتشان آشكار گرديد سپس آنها به وسيله برگهاى درختان بهشتى عورت خود را پوشانيدند و بالاخره آدم نافرمانى پروردگارش را كرد و از پاداش او محروم شد سپس پروردگارش توبه او را پذيرفت و هدايتش كرد و او را برگزيد.

پس از آن خداوند هر دو و همچنين شيطان را مخاطب قرار داد و فرمود: از بهشت فرود آئيد در حالى كه اين دشمنى بين شما ادامه خواهد داشت اما هر زمان كه هدايت من به سراغ شما آيد هر كس از هدايت من پيروى كند نه گمراه مى‏شود و نه در رنج خواهد بود و هر كس از ياد من روى گردان شود زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و روز قيامت او را نابينا محشور مى‏كنيم.

او مى‏گويد: پروردگارا چرا مرا نابينا محشور كردى من كه بينا بودم؟ (115 الى 125)

/ 618