هرگاه ما پيش از فرستادن پيامبرى آنها را به خاطر اعمالشان مجازات مىكرديم مىگفتند: پروردگارا چرا رسولى براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟ اگر به خاطر اين امر نبود مجازات آنها به جهت اعمالشان نياز به ارسال پيامبر هم نداشت.هنگامى كه حق از نزد ما براى آنها آمد گفتند: چرا مثل همان چيزى كه به موسى داده شد به اين پيامبر اعطا نگرديده است؟ مگر بهانه جويانى همانند آنها معجزاتى را كه در گذشته به موسى داده شد انكار نكردند و گفتند: اين (موسى و هارون) دو نفر ساحرند كه دست به دست هم دادهاند تا ما را گمراه كنند و ما به هر يك از آنها كافريم.اى رسول ما بگو: اگر راست مىگوئيد و عقيده داريد كه تورات و قرآن از سوى خدا نيست كتابى هدايت بخشتر از اين دو بياوريد تا من از آن پيروى كنم.هرگاه اين پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان كه آنها از هوسهاى خود پيروى مىكنند و آيا گمراهتر از آن كسى كه پيروى هواى نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهى را نپذيرفته است كسى پيدا مىشود؟ مسلّما خداوند قوم ستمگر را هدايت نمىكند. (الى 50)ما آيات قرآن را يكى بعد از ديگرى براى آنها آورديم شايد متذكر شوند.كسانى كه قبلا كتاب آسمانى به آنها دادهايم به قرآن ايمان مىآورند و هنگامى كه قرآن براى آنها خوانده مىشود مىگويند: به آن ايمان آورديم اينها همه حق است و ما قبل از اين هم مسلمان بوديم.آنها كسانى هستند كه اجر و پاداششان را به خاطر شكيبائيشان دوبار دريافت مىدارند آنها به وسيله نيكيها، بديها را دفع مىكنند و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىنمايند.هرگاه سخن لغو و بيهودهاى بشنوند از آن روى مىگردانند و مىگويند: اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان، سلام بر شما باد سلامى همراه با وداع و دورى از شما، ما طالب جاهلان نيستيم. (47 الى 55)