«سليمان پيامبر» - گلی از بوستان خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلی از بوستان خدا - نسخه متنی

سیدمهدی حجتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا كسانى را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند همچون مفسدان در زمين قرار دهيم و يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟ اين كتابى است پر بركت كه بر تو نازل كرديم تا در آيات آن تدبّر كنند و صاحبان مغز و انديشه متذكر شوند. (1 الى 29)

«سليمان پيامبر»

ما سليمان را به داود بخشيديم چه بنده نيكى بود چرا كه همواره به سوى خدا بازگشت مى‏كرد و به ياد او بود.

اى رسول ما به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند.

سليمان گفت: علاقه به اين اسبان مرا از ذكر خدا باز داشت.

آنها را به من بازگردانيد و چون برگرداندند علامتى بر سر و گردن آنها نهاد تا وقف راه خدا باشند.

ما سليمان را آزموديم، و بر كرسى او جسدى افكنديم، چون او به قصد فرزنددار شدن با زنان خويش همبستر شد اما انشاء ا... نگفت و چون متوجه اين غفلت گرديد به درگاه خداوند توبه و انابه كرد.

گفت: پروردگارا مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد كه تو بسيار بخشنده‏اى.

ما باد را مسخر او ساختيم تا مطابق فرمانش به نرمى حركت كند و به هر جا او مى‏خواهد برود.

ما شياطين را نيز مسخر او ساختيم آنهايى كه هنرى داشتند يا بنّاء بودند و يا غواص.

و گروه ديگرى از شياطين را در غل و زنجير تحت سلطه او قرار داديم‏ و به او گفتيم اين عطاى ماست، به هر كس مى‏خواهى و صلاح مى‏دانى ببخش و از هر كس مى‏خواهى امساك كن كه حسابى بر تو نيست‏ و براى او نزد ما مقامى ارجمند و سرانجامى نيك است. (30 الى 40)

«صبر ايوب»

اى رسول ما، بياد بياور بنده ما ايوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند كه شيطان مرا به رنج و عذاب و بيمارى افكنده.

به او گفتيم پاى خود را بر زمين بكوب. اين چشمه آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است‏ و خانواده‏اش را به او بخشيديم و همانند آنها را با آنها قرار داديم تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكرى براى صاحبان فكر.

/ 618