بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فرعون به اطرافيانش گفت: بگذاريد تا من موسى را به قتل برسانم و او خداى خود را به يارى بطلبد چون بيم دارم اگر زنده بماند آئين شما را تغيير دهد و در زمين فتنه و فساد برانگيزد.موسى گفت: من به خداى آفريننده من و شما از شر هر كافر متكبرى كه به روز حساب ايمان نمىآورد پناه مىبرم.در اين هنگام مردى با ايمان از آل فرعون كه ايمانش را پنهان مىداشت با فرعونيان گفت آيا مردى را به جرم اينكه مىگويد پروردگار من خداست مىكشيد؟ در صورتى كه با معجزه و ادله روشن از جانب خدا براى هدايت شما آمده است چرا فكر نمىكنيد كه اگر او دروغگو است گناه دروغش بر خود اوست اما اگر راستگو باشد و از وعدههاى او بعضى به شما برسد همه هلاك خواهيد شد و بدانيد كه خدا هرگز مردم ستمكار و دروغگو را هدايت نخواهد كرد. (23 الى 28)اى قوم امروز ملك و سلطنت زمين مصر با شماست ليكن اگر قهر و انتقام خدا بر ما برسد كيست كه ما را از آن نجات تواند داد. اما فرعون گفت: جز آنكه رأى به قتل موسى دهم رأى ديگرى نخواهم داد و بدانيد كه من شما را جز به راه صواب دلالت نمىكنم.آن مرد با ايمان گفت: اى قوم من براى شما از روزى سخت مانند روز سخت امتهاى گذشته مىترسم، مانند روزگار قوم نوح و عاد و ثمود و امتهاى بعد از اينان كه همه به كيفر كفر هلاك شدند و خدا هيچ اراده ظلم در حق بندگان نمىكند.اى قوم، من براى شما از عذاب روز قيامت كه خلق از سختى آن به فرياد آيند سخت بيمناكم همان روزى كه از عذاب آن به هر سو بگريزيد و هيچ از قهر خدا پناهى نياييد و هر كه را خدا بخاطر اعمال ناشايستش گمراه نمايد ديگر براى او راهى نيست. (29 الى 33)