قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها - آيا در زمين نمىگردند تا بنگرند كه چگونه بوده است عاقبت كسانى كه پيش از آنها مىزيستهاند و كسانى كه توانشان بيشتر بوده است و زمين را به شخم زدن زير و رو كرده و بيشتر از ايشان آبادش ساخته بودند.» مراد اين است كه با چشم خود تبلور اين حقايق را بنگرند. پس انسان نبايد به مصنوعات خود از قبيل سلاحهاى ويرانگر و بهرهورى از كشاورزى و استخراج خيرات و بركات زمين و بهتر شدن محصولات خود مغرور و فريفته شود. و نبايد فريب آسمانخراشها و فرودگاهها و ديگر پديدههاى علمى و صنعتى خود را بخورد. بلكه بايد واقعا در عاقبت كارها بنگرد نه به نيروى علم و تكنيك موجود. «وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ- و پيامبرانى با معجزهها بر آنها مبعوث شده بود.» خداوند حجت را بر آنان تمام كرد و رسولانى فرستاد تا آنها را بيم دهند و از عذاب خدا بترسانند و چون رسولان او را تكذيب كردند «فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ- پس خدا به ايشان ستم نمىكرد، آنان خود به خويشتن ستم مىكردند.» و اين در زمانى بود كه عذاب سخت خدا گريبانشان را مىگرفت. [10] پس از آن پروردگار ما را به يكى از سنتها و تقديراتش در زندگى اين جهانى توجه مىدهد كه چه بسا مردم كه به آن توجه ندارند. و آن اين است كه عاقبت كسانى كه بد مىكنند بد خواهد بود. اين بد كردنها عبارت است از تكذيب آيات خدا و به ريشخند گرفتن آنها. اين آيه روح و و جدان انسان را بر مىانگيزد، زيرا شيطان هنگامى كه مىخواهد آدمى را گول بزند گناهان را در نظر او امرى ساده جلوه مىدهد و اندك اندك او را از گناهان كوچك به گناهان بزرگ مىكشد، تا جايى كه گناه همه اعمالش را فرو پوشد. پس از همين راه به بنيان اعتقادى او حمله مىكند تا آنجا كه اعتقاد به خدا و دين را از او مىستاند و در جهنم رهايش مىكند به عبارت ديگر گناه چونان كسى است كه از راهى سرازير مىرود كه هر چه به پايان