مستمر خطايى بزرگ است بلكه از نوع كارهاى شيطان. بهشت را جز به ايمان به كس ندهند بلكه به كسى دهند كه عملى هم مناسب با اين ايمان داشته باشد. اما اگر كسى چنان پندارد كه خدا رحيم و رءوف است و كسى را عذاب نمىكند، گرفتار پندارى خطا شده است. قرآن اين آرزو را به سه گونه توجيه مىكند. اول: آنچه مربوط به آخرت است، به اين معنى كه خداى تعالى جهنم را از پريان و آدميان پر مىكند و اين ما را از براى خوف و هشدار كافى است. دوم: عذابهاى دنيوى فكر مخالفت با احلام و آرزوهاى ساده را در سر ما مىافكند. پس هم چنان كه نعمتهاى ظاهرى و باطنى خدا ما را بدان راه مىنمايد كه خدا رحيم و رءوف است نسبت به بندگانش جنبه عذاب در دنيا فراياد ما مىآورد كه خدا جبار و متكبر است غضب مىكند و انتقام مىگيرد و عذاب مىكند و ويران مىكند و به نابودى مىكشد. سوم: قرآن ما را خبر مىدهد كه عدالت خدا مانع آن است كه نيكوكار و بدكار و مؤمن و كافر در برابر او يكسان باشند. احساسات آدميان هم چنين چيزى را نمىتواند بپذيرد. مثلا چگونه ممكن است در نزد خدا كسى كه در برابر ظلم ظالمان سكوت اختيار مىكند با كسى كه براى مبارزه با آنها انواع شكنجهها را تحمل مىكند، برابر باشند. سپس آيات ما را با پارهاى از صفات مؤمنان آشنا مىكند. كه مهمترين و بارزترين آنها خضوع ايشان است در پيشگاه الهى و تسليم آنهاست در هر حال و هر موقعيت. خواه از بيم يا از اميد. در نظر آنان هيچ كس بزرگتر از خدا و خردتر از غير خدا نيست. على (ع) درباره پرهيزگاران مىفرمايد: «خدا در دل آنها بزرگ است و جز او همه چيز در ديده ايشان خرد است». ديگر از صفات مؤمنان اين است كه از بسترهاى خويش پهلو مىكنند و به عبادت در پيشگاه خدايشان مىايستند و در راه او انفاق مىكنند و خود را شايسته اجر و مزد آنان مىسازند. اين از چيزهايى است كه با تمنيات و آمال منافات دارد ولى