جامعه است. هر گاه رهبرى بخواهد رسالت الهى را پياده كند عوامل اقتصادى و سياسى و اجتماعى او را به سوى ديگر منحرف مىكنند، در اين جا دستگاه رهبرى دچار اشكال بزرگى مىشود. آيا خط رسالت الهى را حفظ كند تا مردم از اطرافش بگريزند يا آن كه فرمانبردار هواهاى نفسانى و فشارهاى آنان شود تا مورد تأييد آنان واقع شود ولى در چنين حالتى از مسير حقيقى خود منحرف مىگردد. امام على (ع) هنگامى كه با چنين مشكلى رو به رو شد مىتوانست با تقسيم اموالى در ميان آنها آنان را خواه و ناخواه به گرد خود فراهم آورد ولى على (ع) چنين نكرد و گفت: «من مىدانم چه چيز ميان من و شما صلح برقرار مىكند ولى من نمىخواهم با اصلاح وضع شما با دادن اموال، خود را فاسد سازم. «1» بنا بر اين، رهبرى بيش از هر چيز به تقوا نيازمند است تا در برابر فشارها به زانو در نيايد. اين آيات بر تقوا تأكيد مىكند زيرا سخن از موضوع جنگ است پديدهاى كه مظهر اوج درگيرى و دشوارترين چيزى است كه بشر در زندگى خود با آن رو به رو مىشود. جنگ آشكارترين و مهمترين مسألهاى است كه رهبرى طى آن در معرض فشارهاى منافقان و كافران و حتى برخى مسلمانان قرار مىگيرد و رهبرى براى آن كه از آسيب اين فشارها مصون بماند بايد تقوا و توكل به خدا داشته باشد. آن گاه به يك مسئله خانوادگى مىپردازد و اين انگيزاننده يك سؤال است: چه رابطهاى ميان قضاياى خانوادگى و قضيه اجتماعى وجود دارد؟ پاسخ اين است كه خانواده اولين مدرسهاى است كه زندگى انسان در دو بعد مادى و معنوىاش شكل مىگيرد. پس بايد هدفش در جامعه اسلامى ساختن يك انسان مقاوم باشد كه در برابر فشارهاى خارجى توان ايستادنش بوده باشد و در برابر شهوات سر فرود نياورد و از جنگ و ستيز نهراسد و در دفاع از مبادى و جامعه استقامت به خرج دهد و هوشيار باشد تا به خطر نيفتد. از اين رو هنگامى كه قرآن از پايدارى و 1- نهج البلاغه، خطبه 69، ص 99.