هستند و امينان من بر خلق و اينان مسئولان هستند». «7» سپس خداوند از پيامبران خود پيش از بعثت آنان پيمان ديگرى گرفت و اين پيمانى قوىتر از پيمان نخستين بود. هر كس رسولى را به جايى بفرستد از او تعهد مىگيرد كه آن رسالت را با امانت تمام تحمل كند. پيامبر هم در رسالت خود گرفتار انواع فشارهاى اجتماعى مىشد. بايد كه در برابر حوادث سر فرود نياورد. از اين رو خداى تعالى هر چند گاه او را از پيمانى كه بسته و تعهدى كه كرده آگاه مىكند هر چند پيامبر از سوى خدا به وحى و به روح القدس مؤيد است. ولى وحى هم مانند روح القدس مقام و شأنش فراتر از قرآن نيست آيا رفعت درجت وحى جز به اين سبب است كه واسطه حمل قرآن به پيامبر است؟ زيرا قرآن كلام خداست. آيا بالا بودن درجت وحى نه به آن سبب است كه كلام خداست؟ قرآن بزرگترين مؤيد رسول است و نيز تأييد كننده پيروان او. زيرا قرآن دلهاى آنها را ثبات مىبخشد و بر ايمانشان و توكلشان به خدا مىافزايد. قرآن بيانگر آيات و سنن الهى است و از حوادث پيشين پرده بر مىگيرد. قرآن در دسترس ماست و ما مىتوانيم درس زندگى و كار از آن بياموزيم. از او ايمان و عزم و توكل فرا گيريم و در خط انبياء راه بسپريم. وقتى كه پيامبر با فشار منافقان و كافران مواجه شد و براى جنگ با احزاب كه عليه او متحد گرديده بودند مهيا گرديد، قرآن او را در برابر دشمن به استقامت فرا خواند، از اين رو آن پيمانى را كه با خداى خود بسته بود فرايادش آورد، كه عبوديت و اخلاص را از ياد نبرد و در مقابله با دشمن سستى روا ندارد كه اين امر خلاف پيمانى است كه بسته است. سپس قصه احزاب را نقل مىكند كه عبرتها و حكمتهاى بسيار در بر دارد. از آن جمله: الف: يارى كردن خدا مؤمنان را. خدا رسول خود و مؤمنان را در اين جنگ 7- نور الثقلين، ج 2، ص 92، شماره 337.