«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ- اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از نعمتى كه خدا به شما داده است ياد كنيد.» در روز نبرد احزاب. «إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً- بدان هنگام كه لشكرها بر سر شما تاخت آوردند و ما باد را.» باد خيمه و خرگاه دشمن كافر را بر مىكند. آنها مىخواستند در آن جا درنگ كنند در حالى كه شهر مدينه را محاصره كرده بودند ولى كافران به سبب وجود خندق نتوانستند وارد شهر شوند و اين امر سبب هرج و مرج در لشكر دشمن شد. «وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها- و لشكرهايى كه نمىديديد بر سرشان فرستاديم.» از ملائكه. در تفسير سوره انفال هم آمده بود كه از كارهاى مهم فرشتگان ثبات بخشيدن به قلوب مؤمنان و پراكنده ساختن دلهاى كافران است. در پرتو اين تفسير مىتوان گفت كه مهمترين نيروى نظامى كه مىتواند دشمن را شكست دهد نيرويى است كه در آن دو صفت وحدت و پايدارى بوده باشد و به پايمردى اين دو صفت مىتوان در صف كارزار پاى فشرد و بر خصم غلبه يافت. مؤمنان زمانى پيروز مىشوند كه به حد اعلى جهد كنند و براى رسيدن به هدف خود بكوشند. اگر در روز احزاب مسلمانان فقط منتظر يارى رساندن خدا بودند و خود ساز و برگ نبرد مهيا نمىكردند و براى پيروزى از نيروى عقل خود سود نمىجستند پيروز نمىشدند و شايد اين بخش از آيه اشارت به اين معنى داشته باشد. «وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً- و خدا بدانچه مىكرديد بينا بود.» زيرا شما هر چه در قوه داشتيد به فعل آورديد. خندق را در چهل روز پى در پى حفر كرديد و در ماه رمضان در حرارت تابستان جانفشانى و فداكارى كرديد. خدا همه اينها را ديد و به نيتهاى صادق شما آگاه شد پس شما را بر لشكر احزاب غلبه داد. [10] «إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ- آن گاه كه از سمت بالا.»