اگر پيامبر به اين عنوان كه آخرت مهمتر از دنياست، دنيا را ترك گويد زندگىاش از توازن خارج شده پس بايد اوامر پروردگار را اجابت كند. دين چيزى نيست كه انسان با انديشه ساده خود آن را ساخته باشد در احاديث نيز بر اين امر تأكيد شده است. زمانى كه عثمان بن مظعون قسم خورد كه همه روزها را روزه بدارد پيامبر (ص) به او فرمود: «يك روز روزه بگير و يك روز افطار كن». «وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً- فرمان خدا فرمانى است بى هيچ زياده و نقصان.» [39] صاحب دين و آن كه مىخواهد آن را تبليغ كند بايد معارضه مردم را با او و دينش به حساب آورد. پس بايد سخن خود بگويد و از كس هم نترسد، تا مباد در اثر ترس چيزى را كه خدا واجب كرده ناديده انگارد. و بايد در انتظار فشار از سوى ديگران هم باشد و براى مواجهه با آن فشارها خود را آماده سازد. كمترين اين فشارها پراكنده شدن مردم از اطراف او و تنها ماندنش يا زندان و شكنجه و تبعيد از سوى پادشاهان ستمگر و فاسد است. استقامت در برابر اينها به رسيدن به اهدافش در دنيا يعنى هدايت مردم و دگرگون ساختن ايشان و در آخرت به راهبرى آنان به بهشت جاويد منتهى مىشود. «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ- كسانى كه پيامهاى خدا را مىرسانند و از او مىترسند و از هيچ كس جز خدا نمىترسند.» اما انسان مبعوث از سوى حق از كجا روحيه مقاومت و استقامت كسب مىكند؟ از خوف خدايى كه به پايمردى آن در برابر وحشت افكنى و فشارهاى مردم مىايستد و نيز از توكل به او كه اين توكل ضعف او را جبران مىكند. پس هر بلا و مصيبت كه به او رسد او را در برابر حوادث مقاومتر مىكند. حسين (ع) هنگامى كه تير حرمله بر گلوى فرزند صغيرش على اصغر آمد، با تمام شهامت و مقاومت گفت: