معنىاش اين است كه نبوت بدون وجود رسول اكرم ناقص و ناكامل بود. در پايان آيه كريمه خداوند تأكيد مىكند كه به علم بر همه اشياء احاطه دارد. معنى اين چيست و چه رابطهاى با ما قبل خود دارد. هنگامى كه به آيات قرآن در پيرامون طبيعت مراجعه مىكنيم مىبينيم كه با ما از نمو و تكامل سخن مىگويد. آسمانها و زمين و همه طبيعت پس از طى مراحلى به اين صورت از كمال رسيدهاند. خداى تعالى مىفرمايد «اللَّه همان كسى است كه آسمانها و زمين را و آنچه ميان آنهاست در شش روز آفريده است». از اين آيه طبيعت نمو بشرى آشكار مىشود. بشريت از زمانى كه خدا آدم (ع) را آفريده تا بعثت نبى اكرم (ص) در طريق تكامل بوده است. اديان يكديگر را نسخ كردهاند تا شريعت محمدى خاتم همه رسالتها ظهور كرد. او در آخرين مراحل بود. و اين از معانى احاطه است. دين بدعت نبود و خلاف حكمت هم نبود كه خدا كاملترين رسولان خود را در آخرين مرحله بفرستد. «وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً- و خدا به هر چيزى داناست.» و بسا پايان آيه اشارت داشته باشد كه خداى تعالى دين خاتم پيامبران را به گونهاى تشريع كرد كه تا قيام قيامت هر چه بشر به آن نياز داشته باشد در آن آورده است. او مىداند كه چه واقع خواهد شد و چگونه واقع خواهد شد و نياز بشر در طول تطور زندگىاش چه خواهد بود. آيا بشريت در چارچوب سنتهاى خدا تطور نخواهد يافت. همان سنتى كه در آن تغيير و تبديلى نيست. آيا خدا به اين سنتها سنتهايى كه مجرى مىدارد، عالم نيست؟ آرى، عالم است. از اين رو رسالت او را خاتم همه رسالتهاى خود قرار داده و آنها را بدو نسخ كرد. [41] تا خدا اين رسول بزرگ را به ما بشناساند نخست خود را مىشناساند و اين به هنگامى است كه ما را به ذكر خود دعوت مىكند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً- اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را فراوان ياد كنيد،» زيرا اجل انسان بر او پوشيده است و نمىداند كدام فكر يا كدام كلمه يا