هرگز به زنى گيريد». «30» چه بسا هدف اين منافقين آزار دادن رسول اللَّه بود ولى آنها اين قصد را در دل مىنهفتند و يا توجيهاتى براى آن مىآوردند. مثلا اگر او مىتواند با زنان ما ازدواج كند عكس آن هم بايد درست باشد ولى خدا نيز آنان را به كنايه مورد تهديد قرار مىدهد: «إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً- اين كار در نزد خدا گناهى بزرگ است.» تفسير ديگرى نيز از اين آيه هست كه چهره ديگرى از جنبه حكيمانه آن را بيان مىدارد. زنان پيامبر در موقعيتى بودند كه بعضىها را كه طالب قدرت و شهرت بودند به طمع ازدواج با آنها مىانداخت. تا از مكانتى اجتماعى برخوردار شوند يا كمكم خود را از اهل بيت آن حضرت به حساب آورند. و منعى كه از سوى خدا آمده براى جلوگيرى از اين گونه سوء استفادههاست. شايد اين آيه به گونهاى ناآشكار به اين نكته اشاره داشته باشد كه بهرهبردارى از موقعيت زنان پيامبر براى دستيابى به موقعيتهاى سياسى يا اجتماعى جايز نيست امرى كه- متأسفانه- بعد از رحلت پيامبر خدا (ص) در ميان مسلمانان عملا رخ داد. [54] خداى تعالى آن گاه به منافقين تأكيد مىكند كه او از حقيقت حالشان آگاه است: «إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ- اگر چيزى را آشكار كنيد يا مخفى داريد.» يعنى بدان تصريح كنيد تا در پس پرده توجيهات مخفى داريد تا كسانى را كه نمىدانند بفريبيد. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً- در هر حال خدا به هر چيزى آگاه است.» 30- نور الثقلين، ج 4، ص 298.