نيست. بلكه مربوط است به عوامل تربيتى يا فرهنگى منفى. يا به سبب عدم توجه به امور دينى. اين امر سبب مىشود كه برخى از مردان آنان را به زبان و غير آن آزار رسانند. در تفسير قمى، در شأن نزول اين آيه آمده است كه زنان از خانه به مسجد مىآمدند تا پشت سر پيامبر نماز بخوانند. شب هنگام كه براى نماز مغرب يا عشا مىآمدند عدهاى از جوانان در تاريكى مىنشستند و متعرض آنان مىشدند. «37» [60] حجاب را دو جانب است. در همان حال كه زنان را امر به حجاب مىكند مردان را از آزار آنان باز مىدارد. يعنى همان گونه كه حجاب بر زنان واجب است بر مردان نيز واجب است كه ديده فرو بندند و به زنان ننگرند. در اين جا نيز منافقان مورد حمله واقع شدهاند، آنان كه در دلهايشان بيمارى است. بويژه آن كه منافقان را رسم بر آن بود كه در شهر به دروغ شايعهپراكنى كنند. «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ- اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان مرضى است و آنها كه در مدينه شايعه مىپراكنند، از كار خود باز نايستند.» منافق را دو شخصيت است: يكى ظاهرى و آن شخصيتى است كه با آن در جامعه زندگى مىكند و در ميان مسلمانان. و ديگر شخصيتى باطنى كه ضد آن دو است هم ضد مسلمانان است و هم ضد اسلام. اما بيمار دل كسى است كه در او عقدهها باشد و انواع بيماريهاى روانى و او مىخواهد از چنگ آنها خلاص شود و تشفى از اين بيمارىها انتقام از افراد جامعه است. اما شايعهپراكنان سرشتشان تضعيف نفوس جامعه است و پراكندن سستى و بيم در صفوف ملت كارشان اشاعه زشتكاريها و اخبار منفى در جامعه. در اين آيه معنى «آزار» در آيه پيشين تشريح 37- نور الثقلين، ج 4، ص 307.