بود. و اين نبرد در زمان حضرت رسول (ص) واقع شد. آيات اين سوره بر چند محور مىگردند. الف: آگاه ساختن مردم از قدرت پروردگارى كه بر آسمانها و زمين احاطه دارد. در اين جا تقديرى است آشكار و قضايى است پنهان. قرآن در اين باب مثلى مىزند كه چسان ايرانيان بر طبق حسابها و تدبيرات خود بر روميان پيروز شدند ولى اراده خداوند چيز ديگر بود و از اين رو پس از اندك زمانى روميان پيروز شدند. و اين وعده خدايى است كه خلاف نمىشود. ولى بيشتر مردم فريفته ظواهر اين حياتى مىشوند و حقيقت را نمىبينند. در زندگى بزرگترين چيزى كه مردم از آن غافلند و بدان جاهل، اين است كه خدا اين جهان را به حق آفريده و آن را روز پايانى است. از اين رو ستمكاران را مىبينى كه با وجود شوكت و قدرتى كه دارند با همه گستردگى كشورشان و عظمت سلطنتشان چون پيمانه عمر و اجلشان پر شود نابود مىشوند. ب: اين محور به محور پيشين وابسته است و آن اين است كه هر كس مسئول اعمال خويشتن است و هيچ يك از معبودهاى پندارى، قادر به نجات او از پاداش گناهانش نيست. سخن بر گرد اين محور به درازا مىكشد (12/ 16) و (28/ 45) در آنجا قرآن بيان مىكند كه به هنگام قيام قيامت مجرمان متحيرند و مأيوس. زيرا مردم دو گروه مىشوند صالحان، كه پاداش نيكشان دهند و مجرمان و كافران كه براى عذاب حاضر مىآيند. قرآن و جدان ما را بيدار مىكند كه به وحدانيت پروردگار معتقد باشيم و در دين خود اخلاص ورزيم و نفس را از آلودگيها پاك داريم و از شرك در سياست بپرهيزيم يعنى از رهبرانى كه خدا ما را به پيروى از آنها امر ننموده است حذر كنيم و از شرك اجتماعى هم دورى گزينيم بدين معنى كه به دستهها و حزبهايى كه خدايى نيستند نپيونديم و گرد شرك اقتصادى هم نگرديم يعنى مال و ثروت خود را در غير راه خدا انفاق ننمائيم و به دام ربا خوارى نيفتيم.