شده است. جامعه و دستگاه رهبرى دينى بايد با اين سه دسته از افراد مبارزه كنند تا بتوانند به راه ارتقاء خود فرا روند. در پايان اين درس راه بر افكندن آنان را نشان مىدهد: «لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ- تو را بر آنها مسلط مىكنيم.» تا آنان را از شهر بيرون كنى و جامعه را از پليدى وجود آنان پاك سازى. ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا- تا از آن پس جز اندكى با تو در شهر همسايه نباشند.» تبعيد اين گروه كار مهمى است، زيرا سرشت اينان افساد است و راه حلى جز ريشه كن كردن آنها نيست. تا مباد سموم خود را در جامعه بپراكنند يا جامعه را به راهى كشند كه به انحطاط آن انجامد. سوره احزاب سراسر بعد از رفع خطر آينده از سوى مشركان قريش و يهود مدينه نازل شده و دلالت دارد بر اهتمام مسلمانان به تصفيه داخلى. خصوصا راندن و نابود كردن منافقان كه همواره در جامعه اسلامى نقشى مخرب داشتهاند. از اين امر دو چيز استنباط مىشود: اول: هنگامى كه نيروهاى دشمن از شكستن قدرت مسلمانان درمانده شدند دست به خرابكاريهاى درونى مىزنند. دوم: وقتى كه مسلمانان در ميدانهاى جنگ پيروز مىشوند بايد پيروزى خود را با تصفيه درونى جامعه كامل نمايند. و صفوف خود را از منافقان پاكسازى كنند. ولى خداوند در برابر اينان باب توبه را هم باز كرده است. [61] هنگامى كه اينان به شهر ديگرى تبعيد شدند حمايت مسلمانان را از دست مىدهند، آن گاه خطر آنها را در بر مىگيرد. «مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا- اينان لعنت شدگانند، هر جا كه يافته شوند بايد دستگير گردند و به سختى كشته شوند.» در اين جا دو حكم است: حكم تبعيد و حكم قتل. مفسرين را در اين باره اختلاف است. شايد تبعيد مقدمه قتل آنها باشد. بعضى گويند قتل نصيب كسانى