اين رو ايشان: اولا: كوشش مىكنند تا كفر خود را به آن كه باطل است اثبات كنند و بر گمراهى خويش دليل بياورند. ثانيا: هدفشان از اين كوشش آن نيست كه كسى را اقناع به حقيقت كنند، بلكه مىخواهند با پراكندن و القاء شبهات چهره حقيقت را مخدوش سازند. «وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ- آنان كه با آيات ما در افتادند تا ما را به عجز آورند.» آيات خدا، شواهد صدق رسالتهاى اوست. «أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ- بر ايشان عذابى است سخت دردآور.» اين عذاب در برابر رزق كريم (روزى كرامند) است در آيه پيشين و بنا بر اين در معنى آن بايد افزود عذابى دردناك همراه با ذلت و پستى و خوارى. آيا اينان تكبر نمىفروختند پس بايد اكنون عذاب را همراه با تحقير دريابند. [6] بعضى از مردم به پايمردى يقين خود، به درجهاى فرا مىروند كه چهره حق را بدون شك مىبينند. اينان صاحبان دانشاند. «وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ- آنان كه از دانش برخوردارى يافتهاند مىدانند.» علم در اين جا مجرد معلومات نيست كه در ذهن بشر انبار شده باشد. و نيز الفاظ متشابههاى كه در ذاكره بعضى از مدعيان علم گرد آمده است نخواهد بود. بلكه علم همان نور خدايى است كه به دل مىتابد و حقايق را مىيابد. و آن را عميقا درك كرده نه به روايت شنيده. آن گونه امير المؤمنين على (ع) مىفرمايد: «به خدا سوگند اگر پرده برافتد يقين ما افزون نشود». «الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ- كه آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است حق است.» آنان حق را مىدانند و مىدانند كه آنچه بر رسول (ص) نازل شده همان حق