معناى واژهها
9 [كسفا]: قطعهها.
10 [اوّبى]: تأويب به معناى همصدا شدن در تسبيح و ستايش خداوند است. «اوّبى معه»: همصدا با او مرا ستايش كن.
11 [سابغات]: سابغ به معناى لباس و پوشش كامل است.
[السرد]: بافتن زره. از سرد فى الكلام گرفته شده كه به معناى آوردن جملات پياپى مىباشد.
[قدّر فى السرد]: در بافتن زرهها هنر خود را خوب به كار گير و استوار انجام ده. طورى كار نكن كه يكى از حلقههاى زره گشاد و ديگرى تنگ باشد بلكه همه حلقهها مثل هم و برابر باشند.
12 [غدوّها]: حركت باد در بامداد.
[رواحها]: حركت باد در عصر تا شب.
[عين القطر]: معدن مس. مراد از «عين» فلز مس است