شرح آيات:
[14] خداى تعالى پيامبر خود سليمان را پس از مرگش هم چنان متكى بر عصايش برپاى نگهداشت تا ديوان را كه ادعا مىكردند كه علم غيب مىدانند رسوا سازد. و نيز براى بطلان اعتقاد رايج در آن عصر كه به جنيان و ديوان چنين گمان مىبردند. و همين اعتقاد در اعصار جاهلى فرهنگ جاهليت را تشكيل مىداد و به پرستش ديوان و جنيان انجاميده بود، اين گونه مرگ سليمان تأثير بسزايى در نفى اين پندار داشت.
«فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ- چون حكم مرگ بر او رانديم حشرهاى از حشرات زمين مردم را بر مرگش آگاه كرد.»
و آن حشره موريانه بود كه:
«تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ- عصايش را جويد.»
يعنى عصايى را كه بر آن تكيه داده بود. تكيه كردن بر عصا دليل بيمارى نيست. چنان كه موسى هم با وجود آن قوت و توان نيز بر عصا تكيه مىكرد. و مىگفت كه: «اين عصاى من است بر آن تكيه مىكنم و براى گوسفندانم برگ مىريزم و مرا در آن فوايد ديگرى است». «6»
و چون موريانه عصا را جويد، سليمان بر زمين افتاد.
«فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ- چون فرو افتاد ديوها دريافتند كه اگر علم غيب مىدانستند در آن عذاب خواركننده نمىماندند.»
اين آيه را دو تفسير است:
يكى آن كه: پس از افتادن پيكر سليمان بر زمين ديوان به مرگ او آگاه
6- طه/ 18.