نياوردن تفرقه در آن و پراكنده نشدن در امر دين به طورى كه هر كس و هر گروه به آنچه دارد دل خوش كند و دينى را كه به آن ايمان دارند و به ايشان وحدت و يكپارچگى مىبخشد رها سازند.
گروههاى باطل چون در تنگنا افتند متلاشى مىشوند اينان هنگام سختى خدا را به تضرع مىخوانند ولى چون از آنان رفع شر گردد بر اعتقاد خويش ثبات نمىورزند. بلى به پروردگارشان شرك مىورزند و اين درست عين كفران نعمت حق است. كه چون كفران نعمت كنند خدا نعمتشان زايل سازد آن گاه در مىيابند كه از شرك چه زيانها زاده شود.
شرح آيات:
[25] خداى تعالى براى مخلوقات خود سنتهايى نهاده كه ما از آنها به نظامات و قوانين تعبير مىكنيم.
براى آن كه به ملكوت آسمانها و زمين آشنا شويم قرآن الفاظى به كار مىبرد كه ما در زندگى روزمره با آنها آشنايى داريم. مثلا هر گاه چيزى را بخواهيم، به كسى كه فرودست ماست امر مىكنيم خداوند هم هر گاه چيزى را از ما بخواهد به آن امر مىكند ولى امر او مشيت اوست كه هيچ گاه انجام ناشده باقى نمىماند.
آسمانها و زمين منظم به تقديراتى خدايى و سنتهايى ثابت هستند ولى چه كسى اين سنتها و نظامات را برقرار مىدارد؟
او خداى ماست ولى به چه چيز؟ به امر خود.
زيرا امر خدا مظهر قدرت اوست بر هر خرد و كلانى.
اكنون مثلى مىآوريم:
ساعتى كوچك را در نظر بياوريد كه كار كردن آن فقط به داشتن نظام داخلى آن نيست، بلكه قوهاى هم هست كه اين نظام را به اجرا در مىآورد و اگر آن قوه نباشد ساعت از كار باز مىماند. امر خدا هم در عالم همين حال را دارد. كه اگر