خداى بزرگ هر عمل و هر حركت انسان را ثبت مىكند و در نامه سرگشادهاى كه در روز قيامت به دست او مىدهد مىنويسد. پس آنچه از آيه استنباط مىكنيم اين است كه سلطه شيطان بر بنى نوع انسان محدود است. در حدود يك فشار معمولى. حكمت آن كه خداى اين قدرت را به شيطان داده، آزمايش بشر است، تا مقدار ايمانشان را به روز رستاخيز بداند. هر كس ايمانش بدان ثابت باشد مىتواند در برابر تهديدات ابليس و همه صاحبان قدرت و ثروت و گمراهانى كه پيرو شيطان هستند، پايدارى ورزد. آيا نديدى پس از آن كه ساحران به خداى موسى و هارون ايمان آوردند چگونه در برابر فرعون ايستادگى كردند. آرى اينان به روز قيامت يقين پيدا كرده بودند. ابليس و خليفهاش فرعون غرقه شدند. بيائيد از قرآن بشنويم: «گفت: آيا پيش از آن كه شما را رخصت دهم ايمان آورديد؟ هر آينه آن مرد بزرگ شماست كه شما را جادو آموخته است. خواهيد ديد. اكنون دستها و پاهايتان را از چپ و راست خواهم بريد و همهتان را بر دار خواهم كرد. گفتند: باكى نيست ما نزد پروردگارمان بازمىگرديم. اميد مىداريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد كه ما نخستين كسانى هستيم كه ايمان آورديم». «9» بدين طريق هر كس را سر آن است كه با ياران شيطان معارضه كند و در برابر فشارهاى آنان پايدارى ورزد بايد ايمان خود را به آخرت افزون و محكم سازد. [22] مسئله ديگرى كه اين بخش از آيات را مورد توجه قرار مىدهد مسئله شفاعت است. به اين معنى كه به نيروهاى ديگرى متكى شدن مثلا بتان، براى رهايى از آتش جهنم. اين گونه افكار در مسيحيت تحت عنوان «فداء» رواج دارد. از قرون وسطى تا به امروز مردم به كليساها مىروند تا برات آمرزش بگيرند. شكى نيست كه اعتقاد به وجود رهانندهاى غير خدا كه شفاعتش را بر خدا 9- الشعراء/ 49 تا 51. [.....]