«حق نماز اين است كه نمازگزار خود را در برابر خدا ايستاده بداند ...» امام صادق (ع) مىفرمايد: «چون رو به روى قبله ايستادى دنيا را و مردم دنيا را و هر چه را در دنيا هست به فراموشى بسپر». و چون تكبير گفتى تمام آنچه را در آسمانهاى برين و در زمين است در برابر كبريا و عظمت خداوند ناچيز شمر چون، هر گاه خداوند تعالى از قلب بندهاش به هنگامى كه تكبير مىگويد آگاه شود و قلبش با تكبيرى كه مىگويد همصدا نباشد مىفرمايد: اى دروغگو، آيا مرا مىفريبى؟! سوگند به عزت و جلال خود كه تو را از حلاوت يادم محروم مىسازم و از قرب خود و مناجات كردن با من محجوبت مىكنم. «و بدان كه او نيازى به خدمت تو ندارد و از عبادت تو بىنياز است و به دعاى تو حاجتى ندارد. او به فضل خود تو را فرا خواند تا تو را رحمت كند و تو را از عقوبت خويش دور سازد». در بعضى از احاديث آمده است كه نماز را حدودى است. زكريا بن آدم از حضرت رضا (ع) روايت مىكند كه گفت: «نماز را چهار هزار در است». «13» امام صادق فرمايد: «نماز را چهار هزار حد است». «14» «وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ- و از مشركان مباشيد.» [32] به خاطر پيروى از دين حنيف و پاكيزگى از ناپاكى شرك آدمى نياز به انابت و تقوى و اقامه نماز دارد. در آن جا مؤمن در دژ استوار توحيد قرار مىگيرد. و از مظاهر شرك كه يكى از بارزترين آنها اختلاف در دين و تشتت و تحزب است 13- بحار الانوار، ج 28، ص 303. 14- همان منبع. [.....]