از سياق آيه بر مىآيد كه اين گونه مردم سه گروهند مرده، كر و كور. ممكن است مردگان كافران باشند كه چون مردگان نه مىشنوند و نه سخن مىگويند و گروه دوم يعنى كران كسانى هستند كه با اشارهاى مىتوانند مطلب را دريابند ولى چون پشت كردهاند از آن اشارت هم محرومند و گروه سوم كورانند كه شنيدن مىتوانند ولى نمىتوانند آنچه را مىشنوند به اجرا در آورند كه نابينايان هستند. «شنيدن» را براى مرده به كار برد. زيرا آخرين حسى كه زنده از دست مىدهد حس شنوايى است و آوردن «شنيدن» براى كر، زيرا بارزترين عيب در او نشنيدن است ولى شنيدن را براى كور به كار نبرد زيرا كور مىشنود بلكه گفت: «تو هدايت كننده نابينايان نيستى». در قرآن كريم همواره ميان فرستادن بادها و فرستادن رسولان مقارنه است. مثلا در اين آيات مىفرمايد: «و اوست كه پيشاپيش رحمت خود بادها را به بشارت مىفرستد. چون بادها ابرهاى گرانبار را بردارند ما آن را به سرزمينهاى مرده روان سازيم و از آن باران فرستيم و به باران هر گونه ثمرهاى را مىرويانيم مردگان را نيز اين چنين زنده مىگردانيم شايد پند گيرند». «و سرزمين خوب گياه آن به فرمان پروردگارشان مىرويد و زمين بد جز اندك گياهى از آن پديد نمىآيد، براى مردمى كه سپاس مىگويند آيات خدا را اين چنين گونه گون بيان مىكنيم. «نوح را بر قومش به رسالت فرستاديم. گفت: اى قوم من، اللَّه را بپرستيد. شما را خدايى جز او نيست و من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم».3» همان گونه كه بادهاى نيكو مظهر خير و بركات هستند، آمدن رسولان هم مظهر بركات بسيارند. 37- اعراف/ 51 تا 57.