مىكنم». سپس آن ساعات هولناك را كه بايد همه در انتظارش باشيم و با زاد و توشه به سوى آن حركت كنيم، مجسم مىسازد: «چرا نگريم. براى جان دادنم مىگريم. براى تاريكى قبرم مىگريم، براى تنگى گورگاهم مىگريم. براى سؤال نكير و منكر از خود مىگريم، سپس به اوج تضرع مىرسد و صحنههاى هولناك قيامت را تصوير مىكند: «مىگريم براى بيرون آمدن از قبرم برهنه ذليل، در حالى كه بار گناه خود بر پشت دارم. گاه به راست مىنگرم و گاه به چپ. زيرا مردم هر يك به كار خود مشغولند. چهرههايى شادمان است و چهرههايى گرفته و درهم». «40» [57] چه بسا شيطان گناهكاران را فريب مىدهد و مىگويد آخرت هم مثل همين دنياست. هر گاه تو را گفتند كه فلان عمل خلاف از تو سر زده است معذرت مىخواهى و كار تمام مىشود. براى رفع اين وسوسه است كه مىفرمايد: «فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ- در اين روز پوزش ستمكاران به حالشان سود ندهد.» اساسا اين روز روز جزاست و بدين سبب از ظالمان توبه نه مىخواهند و نه مىپذيرند، زيرا مهلتشان تمام شده است. «وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ- و از آنها نخواهند كه توبه كنند.» [58] «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ- ما در اين قرآن براى مردم هر گونه مثلى آوردهايم.» قرآن براى ما هر حقيقتى را در درون ما باشد چه در خارج از ما بيان مىدارد. تا ما از اين مثلهاى جزئى به حقايق كلى برسيم. ولى اين حقايق كافران را سود ندهد با وجود آن كه براى اثبات آنها دلايل كافى وجود دارد. «وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ- و چون 40- از دعاى ابو حمزه ثمالى.