بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
با اسلحه] است هنگامى كه دعوتكننده اولاد حضرت فاطمه سلام الله عليها باشد.محقق از بين اين سه راه، راه اوّل را قبول كرده و براى اثبات آن دليلهايى آورده است كه در اينجا بيان مىكنيم:1ـ از آنجا كه اماميه به عصمت امام از گناه و خطا معتقد است و به عصمت افراد كسى جز خداوند آگاهى ندارد؛ پس تنها راه براى تعيين امام، تعيين وى از سوى پيامبر يا امام قبل و يا اعجاز او مىباشد.2ـ اجماع و اتفاق امت بر امرى نمىتواند دليل صلاحيتدارى براى تعيين امام باشد، چون در اصول فقه گفته شده كه اجماعى كه مشتمل بر قول معصوم عليه السلام باشد حجت است و اين قسم، با فرض عدم وجود معصوم بوده و حجت نيست. طريق سوم كه قيام يكى از فاطميون است، نيز چنين اشكالى را به دنبال دارد.3ـ براى تعيين امام دو راه بيشتر وجود ندارد: الف ـ نص و معجزه و ب ـ انتخاب. راه سوم همراه با انتخاب و بيعت بود و با باطل شدن انتخاب و بيعت آن نيز باطل مىشود و ما در صدد آن هستيم تا راه انتخاب را باطل كنيم؛ بنابراين، يك راه بيشتر باقى نماند كه همان مقصود ما است.ناگفته نماند محقق طريق ديگرى را نيز ذكر مىكند و آن عبارت است از اينكه خداوند انتخاب امام را به امت واگذارد تا امت امام معصوم را انتخاب كند:لمعرفته أنّهم لايختارون الا المعصوم1؛چون خدا مىداند كه آنان جز معصوم را انتخاب نمىكنند.وى در جوابِ اين گفته چنين مىگويد: اگر خداوند اينگونه عصمت شخص را بيان كند و مردم امام معصوم را انتخاب كنند اين شبيه همان نصّ است كه دال بر خود شخص يا صفت او باشد و در واقع اختيار و انتخاب تعيين كننده نيست، بلكه همان بيان خداوند (نص) معيِّن است كه همان قسم اوّل مىباشد و نزاعى در آن1. همان.