3ـ مالكيت امام
امام يا حاكم حق فروش يا هبه اراضى را كه مالك آنها است و هرگونه تصرف در آنها به اجازه ايشان مىباشد دارد و لزوماً منافع اين اراضى صرف مصالح مسلمين نمىگردد، بلكه امام حتى مىتواند به مسلمانى قسمتى از اين اراضى را هبه كند. مهمترين و عمدهترين نوع اين اراضى عبارت از اراضى انفال است كه در ذيل به آن مىپردازيم:3 ـ 1 ـ اراضى موات
زمين موات چه اصالتاً موات باشد يا بالعرض موات شده باشد و چه مفتوح العنوة و يا غيرمفتوح العنوة باشد، براى امام است و احياى آن در زمان حضور امام تنها با اذن ايشان مجاز است و تصرف آن بدون اجازه امام حكم غصب را دارد. محقق معتقد است كه احياى زمينهاى موات در عصر غيبت جايز است و تحجير كننده اين اراضى به احياء و تملك آنها سزاوارتر است و احياءكننده، مالك شناخته مىشود. به نظر مىرسد كه كافر نيز مانند مسلمان مشمول حكم اولويت با تحجير و تملك با احياء گردد، زيرا به نظر محقق اولاً: كافر در عصر حضور مىتواند با اذن امام مالك گردد و ثانياً: محقق ملكيت با احياء را در عصر غيبت بهطور مطلق آورده و به مسلمان اختصاص نداده است1.به اعتقاد محقق چون هدف حكومت بهرهورى هرچه بيشتر از زمينهاى مساعد است، تحجير كننده زمين موات اگر به احياى آن همت نگمارد امام وى را بين احياء و تخليه زمين مخير مىكند در صورتى كه تحجير كننده از تخيير امام سرباز زد امام زمين را از وى مىگيرد تا زمين معطل نماند2.3 ـ 2 ـ زمينهايى كه بدون جنگ بهدست امام افتاده
اين زمينها چه اهلش آن را رها كرده باشند و چه خود با رغبت به امام داده باشند، نيز از امام است.3 ـ 3 ـ قلل كوهها و هر آنچه در آنجا يافت مىشود.
1. همان، ص791.2. همان، ص794.