بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حركت وى را دور از نزاكت علمى خوانده و برخى ديگر او را «شابٌ مفرط»، يعنى جوانى سبكسر ناميدند. بايد گفت كه بعضى از اشكالات بر ابنادريس وارد است و به گفته برخى فقها، او به بعضى از فقها اهانت كرده و شأن علمى آنها را از نظر دور داشته است، با وجود اين بهترين ثمرهاى كه بر حركتِ ابنادريس مترتب است اينكه، وى جرأت اظهارنظر را طبق اجتهادِ فقهى به فقها بازگرداند و آنها را از تبعيت نظر بدون دليل كافى برحذر داشت.ضربات شكننده ابنادريس بر فقه استدلالى شيخ طوسى بايد در برخى موارد جواب داده مىشد و فقيهى توانا استدلالهاى متقن ايشان را كه در برخى موارد با استدلالهاى بىپايه ابنادريس سست شده بود، بازسازى مىكرد. البته ناگفته نماند كه اصل حركت ابنادريس قابل تقدير است، ولى در مواردى بايد نظرهاى ايشان و شيخ طوسى بهسازى مىشد، زيرا نه مىتوان از نقد و اشكال گذشت و نه نظر مستدل را بدون دليل رد كرد. علامه حلّى در تمجيد از فقه شيخ طوسى مىگويد:فقهاى شيعه قبل از ما راهها را روشن نمودند و راه هر فايدهاى را پيمودند [با گفتههايشان همه مطالب را روشن نموده و گفتهاند]، خصوصاً بزرگِ متقدمِ ما و پيشواى بزرگى كه مستوجب كرامت و مستحق همه مراتب پيشوايى است؛ يعنى ابوجعفر محمدبن حسن طوسي1 او با تيزبينى در نظريات به بزرگترين مطالب رسيد. ولى هنگامى كه از دنيا رفت اين علم (فقه) بعد از او مندرس و كهنه گرديد و يادگارها و آثار او محو گرديد، با وجود اين فقهاى بعد از او فقط از بحر بىكران آثار او استفاده مىكردند. البته برخى از فقها در بعضى از مسائل نسبتهايى به او مىدادند كه اين نسبتها و نظرات انتسابى به او در هيچ يك از آثارش ديده نمىشود [يعنى علامه حلّى فقه قرن هفتم و قرون قبلى (بعد از شيخ طوسي) را باقىمانده فقه شيخ طوسى مىداند 1].پس از ابنادريس، محقق حلّى نخستين فقيه برجستهاى است كه از1. علامه حلّى، منتهى المطلب، ج1، ص11.