ب) مستأمنين
عقد امان يكى از عقودى است كه مسلمانان مجازند با كفار غيركتابى منعقد كنند؛ بدين معنا كه هر يك از مسلمانان مىتوانند تعدادى از كفار حربى را به امان خود درآورند. قبل از اينكه كفار حربى به اسارت سپاهيان اسلام درآيند هر يك از مسلمانان مىتوانند تعدادى از آنان را پناه دهند در اينصورت، هم بر پناهدهنده و هم بر ديگران واجب است به پيمان امان كه فرد مسلمانى منعقد كرده است ـ گرچه اماندهنده منزلت اجتماعى بالايى نداشته باشد1 ـ احترام گذارده و كفار امان داده شده را از هرگونه تعرضى مصون دارند. ناگفته نماند امان دهندهاى كه صيغه امان را مىخواند بايد شرايط عامه تكليف (بلوغ، عقل و اختيار) را داشته باشد. نكته ديگر اينكه امان دادن بايد قبل از پيروزى و اسارت كفار باشد و بعد از آن صحيح نيست. البته اگر لشكر اسلام بر كفار مسلط شده و پيروزى نزديك باشد در صورت وجود مصلحت امان صحيح است.چنانكه ذكر شد هر يك از مسلمانان تنها مىتوانند به تعدادى از كفار امان دهند. امان دادن به اهل يك منطقه يا عموم كفار از سوى افراد مسلمان صحيح نيست و تنها امام يا نماينده منصوب از طرف ايشان مىتواند به عموم كفار يا اهل منطقهاى امان دهد. نكته ديگر اينكه وفا بر عقد امان واجب است و همه افراد بايد به اين امان وفا كنند. البته در صورتى كه وفا متضمن امرى نباشد كه مخالف احكام دين اسلام است؛ براى مثال، اگر كافر امان داده شده بخواهد آشكارا شرابخوارى كند وفا به امان او واجب نيست2.نكته ديگر شبهه امان است؛ بدين معنا كه كافر به خيال اينكه در امان فرد، يا افراد و يا حاكم است به كشور اسلامى وارد شود؛ مثل اينكه ديوانه يا نابالغى وى را امان داده باشد و يا اينكه با شنيدن الفاظى از يك مسلمان خيال كند كه به وى امان داده شده در حالىكه صيغه امان نبوده است در اينصورت، امان منعقد نشده1. مختصر النافع، ص136.2. شرايع الاسلام، ص238 و239.