بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دارد، ولى نبايد شخص را مجروح كرد، اگر ايراد جراحت به فرد، وى را از عملش منزجر كند بايد فاعل از امام و حاكم براى اين امر اجازه بگيرد. گفتنى است كه اگر فرد در اين مرحله با كمترين زدن منزجر مىشود بايد به همان اكتفا شود و بيشتر جايز نيست، برخى از فقها اين مورد را نيز تنها با اجازه حاكم مجاز مىدانند، بر خلاف محقق و امثال ايشان كه اجازه حاكم را براى زدن لازم نمىدانند جز در موردى كه به جراحت يا قتل بينجامد1.از آنجا كه محقق در مراحل مختلف تأكيد كرده كه تا حد ممكن با نرمى برخورد شود مىتوان گفت كه با اين مبنا چنانچه روىگرداندن و انفعال نفسانى از فاعل منكر براى وى بسيار ناراحت كنندهتر از نهى زبانى باشد، يا اگر براى مخاطب نهى يدى در جايى آسانتر از نهى زبانى باشد، با وجود اين چون بايد راه آسانتر را براى فاعل منكر در پيش گرفت نهى زبانى با اينكه در مرحله بعد از روىگرداندن قرار دارد، مقدم بر آن مىشود. صاحب جواهر نيز در اينباره گفته است:وعلى كل حال فمما ذكرنا يعلم وجوب مراعاة الايسر فالأيسر فى المراتب كلها كما يعلم منه... التخيير فى الافراد مع فرض تساويها مرتبةً...2؛به هر حال، از آنچه گفتيم روشن شد كه مراعات آسانتر و سپس آسان در همه مراتب، واجب است، همچنانكه روشن مىشود كه با فرض تساوى افرادِ امر يا نهى در رتبه، تخيير واجب است.1. همان؛ چنانكه محقق مىگويد: «ولو لم يرتفع الا باليد مثل الضرب وما شابهه جاز ولو افتقر الى الجراح او القتل هل يجب قيل نعم وقيل لا الا باذن الامام وهو الاظهر».2. جواهرالكلام، ج21، ص380.