بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اذا لم يكن الامام موجوداً ولا من نصبه للصلوة وامكن الاجتماع والخطبتان قيل يستحب ان يصلى جمعة وقيل لا يجوز والاول اظهر1؛هنگامى كه امام و نماينده وى براى نماز نباشد ولى اجتماع مردم و ايراد خطبه ممكن باشد بعضى گفتهاند نماز جمعه مستحب است و به نظر برخى جايز نيست، ولى نظر اوّل اظهر است.محقق درباره اينكه چرا عدالت سلطان شرط وجوب نماز جمعه شده، مىگويد:چيزى كه به خاطر آن نيابت جمعه بر اذن امام موكول شده عدالت وى است چرا كه فاسق بيشتر متمايل به انجام خواستها و هواهاى نفسانى خود است تا امور داراى مصلحت، و به همين دليل بدون فرد عادل ريشه هرج و مرج و اختلاف به نحو احسن كنده نمىشود و دليل ديگر اينكه چون فاسق نمىتواند امام و حاكم گردد، اهليت نايب گرفتن براى اين امور را نيز دارا نيست.2محقق در اين جملهها علت شرط عدالت سلطان را براى نماز جمعه اين مىداند كه چون وجوب جمعه اجتماع همگانى را در پى دارد و اجتماع همگانى نيز مظنه نزاع و درگيرى است و براى جلوگيرى از آشوب و هرجومرج، وجود سلطان ضرورى مىباشد، وى اگر فاسق باشد بيشتر به دنبال هواى نفس و خواهشهاى درونى خود است تا مصالح امت؛ پس درگيرى و نزاع با وجود چنين سلطانى فروكش نمىكند، ولى اگر عادل باشد چنين نيست، زيرا وى به دنبال مصالح امت است نه خواهشهاى درونى خود. به اعتقاد ايشان، نماز جمعه چون حضور همه افراد را در پى دارد بايد آن را نماينده حاكم اقامه كند تا نزاع ايجاد نشود و اگر امام عادلى نبود و اقامه نماز ممكن بود؛ بنابراين مستحب است؛ يعنى امامت جمعه از سِمَتهايى است كه مخصوص حاكم است و انتخاب امام جمعه1. شرايع الاسلام، ص76.2. المعتبر، ج2، ص280. (عبارت قبلاً گذشت)