بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اخلال و مجازات اخلالگران اقتصادى، نظارت بر اموال محجورين و بسيارى از مسائل ديگر از وظايف حاكم به شمار مىرود.در بخش قضايى حكومت لزوم ارسال قاضى براى شهرها و رسيدگى به مسائل قضايى از وظايف حاكم به شمار مىرود. البته در مقابل، مردم نيز وظايفى در برابر حاكم دارند؛ از جمله اشخاص موظفاند اگر داراى شرايط قضاوت بودند و حكومت به قضات واجد شرايط نياز داشت خود را به حاكم معرفى كنند، چون بنابر وجوب امر به معروف و نهى از منكر، اين امر بر افراد واجب مىشود. در عصر حضور امام معصوم قاضى بايد منصوب از طرف ايشان باشد و در عصر غيبت قضاوت فقيه عادل امامى نافذ است. اجراى حدود نيز وظيفه امام است و به نظر محقق، فقيه در عصر غيبت مىتواند اقامه حدود كند.به اعتقاد محقق، جهاد در عصر حضور واجب است و در عصر غيبت وجوبى ندارد و شايد غير مشروع باشد. البته همچنانكه بر فرد فرد جامعه دفاع از خود واجب است دفاع از كيان كشور اسلامى نيز واجب مىشود. مرزدارى در زمان غيبت از مرزهاى كشور اسلامى نيز مستحب است.بحث ديگرى كه محقق متعرض آن مىشود رفتار با غيرمسلمانان است. فقها اين بحث را بهطور منسجم در كتابهاى فقهى بحث نكردهاند. البته ما رفتار متقابل حكومت، مردم و اهل كتاب را به تفصيل از جاىجاى آثار محقق برداشت كرده و در فصل جداگانه بحث كردهايم. به نظر ايشان، اهل كتاب و مستأمنين مىتوانند در پناه حكومت اسلامى ساكن شوند و امتيازات بيشترى از ديگر كفار داشته باشند؛ براى مثال، اهل كتاب آزادىهاى اقتصادى، قضايى، مذهبى و اجتماعى ويژهاى دارند و با مسلمانان نيز مىتوانند بهطور عادى روابط اجتماعى داشته باشند. البته در اينباره رعايت چند اصل در معاشرت مسلمانان با كفار ضرورى است كه عبارتاند از:
1ـ نفى سبيل
هرگونه رابطهاى كه سبب سلطه كفار بر مسلمانان شود ممنوع