بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ايشان كه همراه با عملكرد چندين ساله آن حضرت بود، مورد غفلت قرار گرفت و حكامى بر مسند قدرت قرار گرفتند كه جز نامى از مسلمانى چيزى ديگر نداشتند، و به مرور زمان مسلمانان را به فرقههاى مختلف تقسيم كرده و هر يك را با عقايدى خاص در مقابل ديگرى قرار دادند.
انديشه سياسى فقها
از آنجا كه حكام مسلمان تا قرون اخير غالباً از اهل سنت بودند به دانشمندان شيعه مجال بحث درباره انديشه سياسى و حكومت اسلامى را نمىدادند و بايد گفت كه انديشه سياسى اسلام از مباحثى است كه در چند قرن اخير صاحبنظران و فيلسوفان مسلمان؛ از جمله فارابى، خواجه نصير، ابنسينا و... آن را بهطور نظام يافته در آثار خويش مطرح كردهاند، ولى فقهاى مسلمان به خصوص فقهاى شيعه تا قرون اخير به اين مباحث بهطور پراكنده و در ابواب معدودى از فقه؛ از قبيل امربهمعروف و نهىازمنكر، بيع، جهاد، زكات و... پرداختهاند. البته برخى از فقهاى شيعه در چند قرن اخير به اين مباحث بيش از قبل دامن زده و در ابواب مختلفى از اين مقوله سخن گفتهاند و حتى به سخن اكتفا نكرده و در عمل با شعار جدايى دين از سياست به مقابله با دشمنان برخاسته و سياست را عين ديانت و ديانت را عين سياست خواندهاند؛ تحول اين انديشه در بين فقهاى شيعه با طرح نظريه ولايت فقيه توسط مرحوم نراقى، نائينى و امام خمينى و سپس تحقق عملى آن به وسيله امام خمينى باعث نهادينه شدن آن شد، چرا كه جايگزين نمودن حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام دو هزار و پانصد ساله سلطنتى به رهبرى امام خمينى در دانشمندان اين باور را ايجاد كرد كه آنها مىتوانند بر مسند قدرت مردم را به عدالت فرا خوانند و امربهمعروف و نهىازمنكر را شيوه خود ساخته و از زورمداران به ظاهر قدرتمند نهراسند.به اعتقاد فقهاى مسلمان با وجود احكام زيادى كه در فقه اسلام بيان شده بهخصوص احكامى كه بدون تشكيل حكومت قابل اجرا نيستند، از عقل به دور است كه اسلام براى ايجاد و تشكيل حكومت نينديشيده باشد؛ بدين معنا كه اينگونه احكام ما را به اين مسئله، كه در اسلام وجود حكومت از ضروريات جامعه اسلامى است،