لنکراني، شيخ مجتبي
استاد فضيلت
مهدي سليماني آشتياني اگر چه اينک قامت استوار، سرافراز و پر شکوه حوزه هزار ساله نجف اشرف با جنايات و فشار جاهلان متعصب و بوجهليان شب پرست خميدهتر و هجوم بر اين پايگاه قداست و معرفت فزونتر شده است، ولي ستارگان درخشنده آن شهر دانش و دانايي هرگز در آسمان فضيلت غروب نخواهند کرد؛ همان مردان بزرگي که علم و عمل را با رنگ و بوي ولايت آميختند و در جوار بارگاه امام اميرالمؤمنين (ع) در راه هدايت و معرفت و دستگيري از ايتام آل محمد (ص) لحظهاي آرام نگرفتند. يکي از تربيت يافتگان مکتب علوي، عالم عامل، فقيه گرانقدر و استاد فرزانه آيتاللّه حاج شيخ مجتبي لنکراني ميباشد. آن بزرگوار، در ساليان متمادي تدريس و تبليغ در سامرا، نجف و اصفهان همواره سرچشمه برکت و هدايت بود. پدر ايشان آيتاللّه آقا شيخ حسن بن شکور بن حاتم بن احمد لنکراني نجفي، از دانشمندان محترم و صاحب نام حوزه نجف اشرف بود. وي در سال 1280 ه . ق. در قريه «الوادي» در منطقه لنکران قفقاز متولد شد ودر نهم جمادي الاول سال 1361 درگذشت. در اوان جواني براي کسب علوم اسلامي، راهي نجف اشرف شد و در محضر اساتيد و بزرگان به تحصيل پرداخت و به مقام بلند اجتهاد نايل شد. علامه آقا بزرگ تهراني در خصوص وي آورده است: «او از صالحين، پرهيزکاران و نيکان بود و از جمعي از اساتيد و مشايخ ما روايت ميکرد؛ همچون: ميرزا حسين خليلي، سيد محمد علي شاه عبدالعظيمي و سيد حسن صدر و از او روايت ميکند شيخ علي اردو بادي...»(1) ايشان تأليفات و تقريرات و حواشي بسياري داشت و داراي رساله عمليه نيز بود. از تأليفات او ميتوان: «نتايج الافکار في فهم کلمات الائمة الاطهار»(2) را نام برد. در اين خاندان و در مهد تربيت چنين پدري دانشمند، آقا مجتبي لنکراني به سال 1315 قمري در نجف اشرف پا به عرصه گيتي نهاد. ايشان در سايه هدايت و ارشاد پدر فرهيختهاش، مقدمات و مراتب تحصيل و رشد را طي نمود و وارد درياي مواج دانش و تقوا در حوزه علميه نجف اشرف گرديد. اساتيد
حاج شيخ مجتبي لنکراني، علاوه بر استفاده از محضر نوراني پدر گراميش، در خدمت تني چند از بزرگان حوزه نيز بوده است که مختصراً به معرفي آنان ميپردازيم. 1 - حاج ميرزا ابوالهدي کلباسي: ايشان فرزند آيتاللّه ابوالمعالي محمد بن ابراهيم کلباسي اصفهاني و از شاگردان برجسته صاحب «عروه» و صاحب «کفايه» است. در فقه و اصول، صاحب نظر و در رجال، متبحر بوده است و در سال 1356 قمري درگذشت. از آثار اوست: «البدر التمام»، «الصراط المستقيم»، «الدرالثمين» و «حاشيه بر کفايه»(3). 2 - آيتاللّه آقا سيد ابوتراب خونساري: او از بزرگترين مدرسان حوزه نجف اشرف به شمار ميرود و از محضر اساتيدي چون: شيخ محمد حسين کاظمي، مولي لطف اللّه مازندراني و شيخ حبيب اللّه رشتي استفاده برده است و آثاري مانند: «سبيل الرشاد في شرح نجاة العباد»، «قصد السبيل»، و «مصباح الصالحين» از او به يادگار مانده است. در جمادي الاول 1346 قمري در گذشت و در وادي السلام مدفون شد.(4) 3 - علامه محمد جواد بلاغي: او را پايه گذار علم کلام نوين در حوزه نجف اشرف دانستهاند. از اساتيد بزرگي مثل حاج آقا رضا همداني، سيد محمد هندي، شيخ محمود طه نجف و صاحب «کفايه» بهره جست. پس از چندي به سامرا هجرت نمود و ضمن استفاده از محضر ميرزاي شيرازي دوم، در رکاب ايشان در نهضت استقلالطلبي علماي عراق حضور يافت. او قلمي روان و سبک نويسندگي شيوايي داشت. رقم تأليفات علامه بلاغي، بيش از چهل جلد ميباشد. اين دانشمند پر تلاش، در شعبان 1354 قمري به ملأ اعلي پرواز کرد.(5) آيتاللّه حاج شيخ مجتبي لنکراني، فلسفه و کلام را از خرمن انبوه دانش علامه بلاغي، فرا گرفت و تعليمات اين استاد در شکلگيري شخصيت علمي او اثري به سزا داشته است. 4 - آيتاللّه العظمي آقا سيد ابوالحسن اصفهاني: از مراجع بزرگ شيعه (م1365ق). 5 - آيتاللّه العظمي آقا ضياء الدين عراقي: از مدرسين معروف و مشهور(م1361ق.). 6 - آيتاللّه العظمي ميرزا حسين نائيني: از اصولين بزرگ (م 1355 ق). 7 - آيت اللّه العظمي شيخ محمد حسين کمپاني: از مدرسين مبرز و مشهور (م1361 ق). حاج شيخ مجتبي در محضر چهار استاد اخير، فقه و اصول را به کمال فرا گرفت و خود به مقام بلند استادي نايل آمد. 8 - آيتاللّه العظمي سيد محمد فيروز آبادي.(6) 9 - آيتاللّه آقا ميرزا علي ايرواني. 10 - آيتاللّه شيخ محمود شيرازي. 11 - آيتاللّه شيخ عبدالحسين رشتي. 12 - آيتاللّه شيخ کاظم شبستري تبريزي. 13 - آيتاللّه شيخ مرتضي محلاتي. 14 - آيتاللّه شيخ مرتضي طالقاني. 15 - آيتاللّه سيد حسين بادکوبهاي. 16 - آيتاللّه حاجي فاضل نيشابوري. 17 - آيتاللّه شيخ محمد صادق نحوي بروجردي. حاج شيخ مجتبي علاوه بر تسلط به مباني فقه و اصول، در حدّ عالي به علومي چون تاريخ، ادبيات، شعر، لغت و کلام آشنا و داراي تبحر و تخصص بود. محقق ارجمند، مرحوم آقا سيد عبدالعزيز طباطبايي، که خود از شاگردان ايشان است، درباره او نوشته است: «او دانشمند اديبي بود که در بسياري از علوم دست داشت.»(7) ايشان در ايام تحصيل، مدتي با مرجع عاليقدر شيعه، مرحوم آيتاللّه العظمي خوئي؛ و مرحوم آيتاللّه العظمي سيد عبدالهادي شيرازي؛ همبحث بود و با افرادي همچون حضرات آيات: حاج شيخ علي محمد بروجردي، حاج شيخ ابوالفضل خوانساري و صامت قزويني(8)، دوستي و الفت مخصوص داشت. مهاجرت به سامرا
شهر سامرا و حرم ملکوتي عسکريين (ع) ، از دير باز به علت سکونت اهل تسنن و کمي شيعيان، همواره محيطي غربت افزا و حزن آور براي دوستداران اين دو امام همام داشت. از اين رو ميرزاي بزرگ شيرازي؛، در سال 1291 ه . ق با هجرت به اين شهر و تأسيس حوزه بزرگ درسي، گرد مظلوميت و غبار غربت را از رخسار آن زدود؛ ولي بعد از درگذشت ميرزا و انتقال مجدد پايگاه مرجعيت شيعه به نجف اشرف، باز هم شهر سامرا و حوزه آن از وجود و حضور دائم علما و فضلا خالي شد. پس از سالها در زمان مرجعيت مرحوم آيتاللّه العظمي بروجردي؛ ايشان تصميم به اعزام نمايندهاي قوي به سامرا گرفتند تا ضمن تدريس و تبليغ و اداره حوزه اين شهر، پايگاه شيعه را تقويت کند. بدين منظور آيتاللّه حاج شيخ مجتبي لنکراني را انتخاب کردند که ضمن برخورداري از وجاهت و موقعيت مطلوب بين علما و فضلاينجف اشرف، خود مدرسي زبردست و صاحب کرسي تعليم و تربيت بودند. اين مهم به وسيله آيتاللّه حاج شيخ نصراللّه خلخالي، نماينده آيتاللّه العظمي بروجردي؛ در نجف اشرف، به حاج شيخ مجتبي ابلاغ شد و ايشان به اين شهر هجرت کردند. بعد از درگذشت مرحوم آيتاللّه بروجردي؛، آقا مجتبي لنکراني از سوي مرحوم آيتاللّه سيد احمد خوانساري؛ و با حمايت و کمک ايشان چند سالي در سامرا ماند.(9) او در سامرا حوزه گرمي را تأسيس کرد و شاگرداني گرد آورد. حضور اين شخصيت گرانقدر شور و نشاط تازهاي در شيعيان و طلاب اين شهر ايجاد نمود. به دنبال هجرت شيخ مجتبي به سامرا، تعداد زيادي از شاگردان ايشان در نجف نيز براي استفاده از محضر استاد به اين شهر هجرت کردند. در هر سال، در ماه مبارک رمضان، که طبق روال هميشگي، ايشان درس عقايد و کلام برقرار ميکردند، مرحوم حاج شيخ نصراللّه خلخالي، طلاب و فضلاي حوزه نجف را تشويق ميکرد که با استفاده از ايام تعطيلي دروس حوزه، به سامرا مسافرت کنند و از مباحث اعتقادي حاج شيخ مجتبي بهره برده و موجِب تقويت ايشان در آن شهر غريب شوند. توقف او در سامرا حدود نُه سال به طول انجاميد و مجدداً به نجف اشرف بازگشتند. هجرت به ايران
حکومت بغداد که هميشه حضور بزرگان حوزه را در اين کشور مخل و مزاحم خود ميديد، در جهت فشار و تضعيف حوزه کهنسال نجف اشرف از هيچ تلاشي فروگذار نميکرد. در سال 1391 ه . ق، اين تهديدات و آزارها به نهايت رسيد و موجب شد عده زيادي از علماي ايراني الاصل اين دانشگاه نوراني، مجبور به ترک موطن خود شوند. در پي آن حوادث، مرحوم آيتاللّه لنکراني نيز به ايران هجرت کرد و از آنجا که با علماي اصفهان ارتباط و انس زيادي داشت و بسياري از شاگردان ايشان نيز اصفهاني بودند - و حتي محل تدريس وي در نجف در مدرسه صدر که مدرسه اصفهانيها محسوب ميشد، قرار داشت. - ، آن مرحوم بعد از مراجعت به ايران، دعوت علما و مردم اصفهان را جهت سکونت در اين شهر پذيرفت و آنجا رحل اقامت افکند. آقا شيخ مجتبي ضمن تدريس در اصفهان، با منبرهاي معنوي و اعتقادي خود به تحکيم مباني ديني و معارف ولايي مردم نيز ميپرداخت و طي ساليان طولاني، تعداد زيادي از فضلا و جويندگان زلال ناب علم و فضيلت و تقوا، از گفتار و کردار روشن زندگي اين اسوه فضيلت بهرهها ميبردند. شاگردان
آيتاللّه لنکراني را بايد از اساتيد موفق حوزه به شمار آورد؛ چه او از همان عنفوان جواني در حوزه نجف اشرف به تدريس مقدمات و سپس سطح پرداخت. وي سالها در سامرا (مدرسه ميرزاي شيرازي)، در نجف (مدرسه صدر) و در اصفهان (مدرسه صدر و مدرسه جلاليه) مشغول به تدريس بود. فرزند محترمشان جناب حجة الاسلام آقا شيخ عبداللّه لنکراني براي نگارنده، نقل نمود: «در بعضي خانوادهها پسر، پدر و پدربزرگ، شاگرد مرحوم حاج شيخ مجتبي بودهاند و تدريس ايشان به صورت مداوم تا نزديک هشت ماه به رحلتشان ادامه داشت.» ايشان در نجف در مدرسه صدر و در سامرا در مدرسه ميرزاي شيرازي و در اصفهان صبحها در مدرسه صدر بازار و عصرها در مدرسه جلاليه احمد آباد مشغول تدريس بودند. دقت، ظرافت، بيان شيوا و اخلاق نيکوي آن بزرگوار که با شوخطبعي و خوش رويي همراه بود، باعث ميشد تعداد زيادي از فضلا در محفل او حضور يابند و از درياي علومش استفاده کنند. فاضل محترم جناب حجةالاسلام و المسلمين ناصري قوچاني که از شاگردان و علاقهمندان نزديک آن مرحوم بوده و شرحي بر مبحث تعادل و تراجيحِ رسائل با استفاده از افادات استاد نوشته است.(10) از آيتاللّه لنکراني نقل ميکند: «بنده سي دوره «رسائل»، بيست و پنج دوره «مکاسب» و بيست وهشت دوره «کفايه» را براي طلاب تدريس کردهام.» از ميان شاگردان ايشان افراد ذيل را ميتوان نام برد:(11) حضرات آيات و حجج اسلام: شهيد شيخ مرتضي بروجردي؛ سيد عبدالعزيز طباطبائي؛ شيخ محمد اسحاق فياض؛ آقا رضي شيرازي؛ سيد علي گلپايگاني؛ راستي کاشاني؛ شيخ احمد معرفت؛ شيخ معين خفاجي؛ شيخ محمد باقر مدرس سلطان آبادي؛ سيد علي علم الهدي؛ شيخ مصطفي هرندي؛ شيخ عبدالرسول واعظي؛ شيخ محمدرضا ناصري قوچاني؛ سيد محمدحسن طالقاني؛ سيد محمد اصغر مروج؛ سيد محمّدرضا خرسان؛ سيدمحمّد جزايري؛ سيد کلب عابدالرضوي؛ سيد محمّد مهدي خلخالي؛ سيد علي ميلاني؛ سيد باقر مهري؛ سيد عبدالعظيم کندي؛ سيد محمّد جواد جلالي حسيني؛ سيد جعفر علم الهدي؛ سيد فاضل ميلاني؛ سيد يوسف طباطبائي؛ شيخ جواد دشتي؛ شيخ احمد دشتي و شيخ محمد علي اسلامي. آثار
آثار مکتوب آن فقيد عبارتند از: 1 - تقريرات فقه و اصول اساتيد بزرگي چون: آقا ضياء عراقي، آقا سيد ابوالحسن اصفهاني و ميرزا حسين نائيني. 2 - ديوان شعر به نام «گلستان حاتمي»؛ که مشتمل بر اشعار عربي و فارسي، در توحيد، عقايد و مدح پيامبراکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) است. 3 - و کتابي در عقايد و کلام به نام «اوفي البيان»؛ اين کتاب، که تنها اثر مطبوع آيت اللّه لنکراني است، در شرح «منظومه منجيه» از مرحوم سيد محمد تقوي، فرزند آيت الحق مرحوم سيد مرتضي کشميري، ميباشد. حاج شيخ مجتبي به جهت علاقه به اين قصيده و اشتمال آن بر اصول اعتقادات، آن را شرح نموده و در سال 1375 ق، به چاپ رسانده است. بعضي از مباحث اين کتاب عبارت است از: صفات ثبوتيه و سلبيه، عدل، نبوت، امامت، معاد، شفاعت، رجعت و چند قصيده در مدح اهلبيت (ع) . اخلاق و سلوک
آن بزرگوار از مصاديقِ «دعاة الناس بغير السنتهم» بود. تواضع، ادب، خوشرويي، زهد و تقواي وي مورد تحسين و اعتراف دوستان و آشنايان و همه کساني است که او را از نزديک ميشناختند و محضر شيرين و بيآلايشش را درک کردهاند. با وجود گذشت سالها از رحلت آن عزيز، هنوز لطايف، ظرايف و خاطرات او در يادها باقي مانده است. صفاي باطن و پاکي نفس و بيآلايشي آن عالم عامل، چنان بود که مورد توجه همه بزرگان، علما و مردم واقع ميشد. مرحوم رازي دربارهاش نوشته است: «ايشان گذشته از مقام علم و فضل، عالمي پارسا و موصوف به تقوا و داراي ملکات فاضله اخلاقي و محامد آداب و محاسن اخلاق و مبرّا از تظاهرات و بسيار متواضع و خليق ميباشند.»(12) از تصدّي امامت جماعت به شدّت پرهيز داشت و به وعظ و منبر اهتمام ويژه داشت. لذا در اصفهان شبهاي ماه مبارک رمضان در حسينيه مرحوم عمادزاده از مسائل اعتقادي و محبت و ولايت ائمه اطهار (ع) سخن ميگفت و محضر او ميعاد جويندگان معرفت و هدايت بود. تواضع آن بزرگوار نيز زبانزد همه نزديکان او است. شاگرد فاضل ايشان، آقاي ناصري نقل نمودند: «بنده بارها ميديدم آقا شيخ مجتبي در ملاقات با مرحوم آيتاللّه العظمي آقا سيدعبدالهادي شيرازي، خم ميشد تا دست ايشان را ببوسد. و اين در حالي است که با آن مرجع عاليقدر هم بحث و هم دوره بود؛ اگرچه آقا سيد عبدالهادي اجازه نميداد و از دست بوسي ممانعت ميکرد.» درگذشت
عالم جليل، مدرس فاضل، اديب فرزانه، آيتاللّه حاج شيخ مجتبي حاتمي لنکراني نجفي پس از عمري مجاهده و تلاش در راه تعليم و تعلّم و تبليغ معارف الهي و ترويج مباني شيعه و خدمت به مکتب جانبخش اهلبيت: و زندگي پاک، بيآلايش و زاهدانه، پس از مدت کوتاهي بيماري در بيست و چهارم فروردين سال 1365 (بيستم شعبان 1406 ه . ق) در اصفهان دار فاني را وداع نمود و به جوار قرب الهي پر کشيد. جنازه آن مرحوم روز بعد در ميان حزن و اندوه مردم قدرشناس اصفهان و تألم شديد شاگردان و ارادتمندانش از حسينيه مرحوم عمادزاده به مدرسه صدر تشييع شد و پس از اقامه نماز به وسيله مرحوم حضرت آيتاللّه سيد مصطفي مهدوي، به قم منتقل گرديد و در حجره 25 صحن بزرگ، در جوار آستان حضرت فاطمه معصومه (س) آرميد. 1 - نقباء البشر، ج 1، ص 465. 2 - الذريعه، ج 24، ص 45. 3 - ر.ک: نقباء البشر، ج 1، ص 81. 4 - ر. ک: ريحانة الادب و نيز نقباء البشر، ج 1، ص 28. 5 - ر. ک: نقباء البشر، ج 1، ص .323 6 - بقيه اساتيد آيتاللّه لنکراني را فرزند ايشان از قول آن مرحوم ذکر کرده است. 7 - الغدير في التراث الاسلامي، محقق طباطبائي، ص 234. 8 - آيتاللّه آقا ميرزا عبدالرحيم صامت قزويني از شاگردان مکتب اساتيدي چون آقا ضياء عراقي، ميرزا حسين نائيني و آقا سيدابوالحسن اصفهاني بود که در قزوين به تدريس و تبليغ مشغول بود و اخيراً به رحمت ايزدي پيوست. 9 - نقل از حجة الاسلام آقا شيخ عبداللّه لنکراني. 10 - جواهر العقول في شرح فوائد الاصول، ص 6. 11 - نام اکثر شاگردان ايشان را از «المنتخب من اعلام الفکر و الادب» و تعدادي را نيز از زبان شاگردانشان در قم نقل نموديم. 12 - گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 106.