سید محمد صادق لواسانی، یار دیرین امام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سید محمد صادق لواسانی، یار دیرین امام - نسخه متنی

علی احمد پور ترکمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لواساني‏، سيد محمد صادق

يار ديرين امام

علي احمد پورترکماني

خاندان علم و سيادت‏

پدر آية الله سيد محمد صادق لواساني آيت الله سيد محمد صادق برخاسته از خاندان علم و سيادت بود، پدرش با آية الله حاج سيد ابوالقاسم حسيني در سال 1276هجري قمري در خانواده علم و سياست ديده‏به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و سطح رادر مکتب دانشمندان آن دوره فرا گرفت.آنگاه به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر آيات عظام آخوند ملّا محمد کاظم خراساني (متوفي 1329 ه.ق)و آقا سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي (متوفي‏1337 ه.ق) استفاده کرد و به دريافت درجه اجتهاد موفق شد. سيد در عتبات از محضر بزرگاني گون فقيه وارسته آية الله حاج شيخ محمد بهاري همداني (متوفي 1325 ه.ق) و آيةالّله حاج سيد احمد تهراني کربلايي (متوفي 1332 ه.ق) که از شاگردان مرحوم آيةالّله آخوند حسينقلي همداني (متوفي 1311ه.ق) به شمار مي‏رفتند بهره برد؛مدارج عالي اخلاقي راکسب کرد. آنگاه به ايران بازگشت. هنگام ورود به همدان و استقبال شايسته‏اي از طرف مردم آن سامان صورت گرفت و بنا بر درخواست آنها در همدان رحل اقامت افکند. وي سرانجام بعد از يک عمر خدمت در 28 ماه رمضان سال 1363؛ در سن 87 سالگي دعوت حق رالبيک گفت و به ديار باقي شتافت و پيکر پاکش رادر تهران با شکوه ويژه‏اي تشييع و بعد به نجف اشرف منتقل کردند و در جوار صحن حضرت علي(ع) به خاک سپردند. آيةالّله سيد ابوالقاسم لواساني(1). از خود ده فرزند به يادگار گذاشتند همه از بزرگان و علماء بودند. نامهام آنها چنين است: آية الّله سيد محمد صادق، آيةالّله سيد احمد، سيدعلي، سيد زين العابدين، سيد محمود، حاج سيد رضا، سيد يحيي، سيد حسين، سيد حسن و سيد محسن لواساني ،

در اين مقاله به بخشي از زندگي و فعاليّت‏هاي آيةالّله سيدمحمد صادق لواساني مي‏پردازيم،

تولد

سيد محمد در ماه صفر 1324 هجري قمري، مطابق با 1280 هجري شمسي در شهر نجف اشرف و جوار بارگاه ملکوتي حضرت علي (ع)(2) ديده به جهان گشود. وي در محيط آرام و صميمي تحت تربيت پدر و مادر مؤمنه‏اش روزهاي کودکي را سپري کرد. او از همان ايام نبوغ و استعداد شگرفش را نماياند. با تشويق و راهنماييهاي پدر تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش شروع کرد و به مدت هفت سال در نجف در محضر پدرش، آيت الله سيد ابوالقاسم لواساني و برادر بزرگش سيد احمد لواساني دروس حوزوي را فرا گرفت.

سفر به همدان‏

سيد محمد در سال 1295 ه.ش در حالي که پانزدهمين بهار زندگيش را پشت سر مي‏گذاشت، به همراه پدر به ايران آمد(3). پدر چون بيشتر درسهاي اخلاقي و عرفاني را از اساتيد به نام حوزه نجف که از ديار همدان برخاسته بودند، آموخته بود به همراه فرزندش وارد همدان شد و محمد صادق در حدود يک سال در کنار پدر ماند و از محضر او و برادر استفاده برد.

سفر به اراک

هنگامي که در سال 1332 ه.ق مطابق با 1288 آيت الله حاج شيخ عبدالکريم حائري، از مجتهدين به نام حوزه نجف به شکر اراک وارد شد، از مکتبخانه و حوزه‏هاي علووم ديني پر رونق خبري نبود اما با ورود حاج شيخ در مدتي اندک آوازه مکتبش به بسياري از شهرهاي ايران رسيد و ديري نپاييد که شيفتگان دانش از سراسر کشور به سوي اراک رهسپار شدند و به اين ترتيب حوزه علميه اراک به عنوان بزرگترين مجمع علمي ايران شناخته شد(4). همين دوران بود که سيد محمد به همراه برادرش سيد احمد باري ادامه تحصيل از همدان به اراک آمد. دراين سالها نيز سيد محمد بيشتر از محضر برادرش کسب فيض مي‏کرد.

در سال 1340 ه.ق ؛ مطابق با 1296 ه.ش حاج شيخ عبدالکريم براي زيارت به قم آمده بود، با دعوت علماء از جمله آيت الله بافقي (متوفي 1365 ه.ق) مبني بر ماندن در حوزه قم با توجه به مشکلات زيادي که حوزه علميه قم را تهديد مي‏کرد، موافقت کرد و حوزه اراک را به شهر مقدس قم انتقال داد.

مهاجرت به قم‏

با هجرت آيت الله حاج شيخ عبدالکريم به شهر مقدس قم سيد محمد نيز در سال 1297 ه.ش در سن 17 سالگي در حالي که به مدت نُه سال مقدمات و سطح حوزه را از محضر پدر و برادرش در نجف، همدان و اراک فراگرفته بود، مانند ديگر طلاب و فضلا به قم عزيمت کرد.

آشنايي با امام‏

سيد محمد بعد از ورود به قم در مدرسه علوم ديني فيضيه و دارالشفاء ساکن شد و در همان روزهاي ورود با حاج آقا روح الله آشنا و پس از مدتي هم بحث و هم حجره ايشان شد. سيد با شروع دروس حوزه در درس خارج فقه و اصول بزرگاني همچون آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالکريم حائري (5).(6) سيد محمد تقي خوانساري(7) (متوفي 1371 ه.ق)(8) و مرحوم آيت الله العظمي سيد محمد حجت کوه کمره‏اي (9) (متولد 1310 ه.ق و متوفي 1372 ه.ق)(10) شرکت کرد. همچنين از محضر درس مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمد علي شاه آبادي (11) (متولد 1292 و متوفي 1369 ه.ق) دروس عرفان، سير و سلوک، حکمت، فلسفه، «مفاتيح الغيب»، «شرح فصوص» و «منازل السائرين» را آموخت. دو سال نيز از درس اخلاق عارف الهي، مرحوم آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي (12) (متوفي 1343)(13) بهره‏مند شد. سيد محمد در طول نُه سال اقامت خود در قم اکثر اين دروس را با حاج آقا روح الله خميني مباحثه کرد. خود در اين باره ميگويد : حتي در سفرها و زيارت که گاهي مشهد مشرف مي‏شديم، در راه و هر فرصتي که حاصل مي‏شد مشغول مباحثات علمي فلسفي مي‏شديم... در مدرسه فيضيه صبحهاي زود در کنار رودخانه ساحلي مشغول مباحثه مي‏شديم؛ حتي روزهاي سرد هم اين کار انجام مي‏شد و چقدر زيبا و با لطف و صفا صورت ميگرفت.(14)

عزيمت به نجف‏

آيت الله سيد محمد صادق لواساني به شوق زيارت بارگاه امام علي (ع)، تجديد ميثاق با جد بزرگوارش و استفاده بيشتر از علماي آن حوزه، در سال 1304 ه.ش عازم عراق شد و از مکتب درسي اساتيد بزرگي همچون، مرحوم آية الله حاج ميرزا ابوالحسن مشکيني، (متوفي 1358 ه.ق مدفن نجف اشرف)(15) وآية الله آقاضياءالدين عراقي (16)، عالم بزرگ علم اصول و فقه (متوفي 1359 ه.ق )استفاده کرد و بعد از مدتي به خاطر کسالت و به امر پدر به شهر مقدس قم بازگشت. وي در سن 32 سالگي (سال‏1312 ه.ش) در نتيجه سالها تحقيق و فعاليتهاي علمي به مدارج عاليه اجتهاد دست يافت. در اين فاصله زماني مدتي هم درمشهد دروس فقه و اصول و حکمت را از محضر آية الله العظمي حاج آقا حسين قمي (17) (متولد 1282 ه.ق و متوفي 1366) خارج فقه واصول تفسير را نزد آيةالله حاج شيخ مرتضي آشتياني (18) (متولد 1381 ه.ق) آية الله ميرزا محمد آقازاده کفائي(19) (متوفي 1356) فراگرفت.

تصدي مدارس حوزه علميه قم‏

در سال 1314 ه.ش (20) به جهت توطئه‏هاي گوناگوني مانند اعلام کشف حجاب، به گلوله بستن مردم در مسجد گوهر شاد،، تبعيد علماء و بزرگان مشهد، مصوبه‏هاي اتحاد شکل لباس، لزوم جواز پروانه و گواهينامه و تفتيش و رسيدگي به امور روحانيون و دهها مورد ديگر که از سوي رضا خان عليه حوزه‏هاي علميه، خصوصا حوزه قم انجام مي‏گرفت. از طرف آيات ثلاث عطام، سيد محمد حجت، سيد محمد تقي خوانساري و سيد صدر الدين صدر به توليت مدارس فيضيه، دار الشفاء و عبدالله خان (21) منصوب شد. اين دو حوزه علميه در طول شش سال مديريت ايشان به بهترين وجه اداره شد و در روزگاري که طلاب حق پوشيدن لباس روحاني را نداشتند، زير نظر بزرگان ضمن حل و فصل امور طلاب به تدريس دروس سطح حوزه پرداخت و تا سال 1320 ه.ش مشغول اين امر مهم شد.

اقامت در تهران‏

آيت الله لواساني در سال 1321 ه.ش براي نشر معارف الهي عازم تهران شد و در مسجد مدرسه ميرزا ابوالحسن معمار (22) به اقامه جماعت و خدمات ديني پرداخت. با اين حال همچنان با امام که در قم بود، ارتباط نزديک داشت. دکتر محمد تقي لواساني ؛ فرزند آيت الله لواساني از آن ايام چنين ياد مي‏کند : «آيت الله لواساني به تهران مهاجرت مي‏نمايند. از همان سال مرحوم امام (قدس سره) سالي دو تا سه بار به تهران تشريف و ميهمان آيت الله لواساني بودند(23)».

سرآغاز مبارزات‏

در سال 1341 ه.ش که حضرت امام براي ديدار با آيت الله لواساني به تهران آمده بود، موضوع لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي مطرح شد. امام اولين مرجع تقليد جهان اسلام بود که به مخالفت با آن لايحه برخاست. بعد از سخنراني تاريخي اما در مدرسه فيضيه در سال 42، رژيم پهلوي امام را دستگير کرده، به تهران منتقل کرد. مدتي بعد که امام آزاد شد، سراغ يار ديرين و مجاهد خود را گرفت. حجة الاسلام سيد محمد رضا لواساني در اين رابطه مي‏گويد :

«امام پس از آزادي به اولين کسي که تلفن زدند و خواستار ملاقات با ايشان شدند، آيت الله لواساني بود و از همين تاريخ هم بود که حضرت امام وکالت تام الاختياري را در تهران به ايشان واگذار نمودند، به صورتي که وقتي افرادي به حضرت امام مراجعه مي‏نمودند و سؤال مي‏کردند در تهران به چه کسي مراجعه مي‏نماييم، امام مي‏فرمود : به آقاي لواساني مراجعه نماييد. دست ايشان دست من است و توهين به ايشان توهين به من است و اين مطلب را حضرت امام قبلاز تبعيد به ترکيه و نجف مي‏فرمودند و هم بعد از آن کهنامه‏هاي کتبي افراد در اين رابطه گوياي اين مطلب است(24)».

نقش آيت الله لواساني بعد از تبعيد امام‏

چند ماه بعد از آزادي امام قانون کاپيتولاسيون و مصونيت قضايي اتباع آمريکايي در ايران مطرح شد. امام در سخنراني خود در قم ارکان دولت شاهنشاهي را به لرزه در آورد. در پي آن در شب 13 آبان 1343 دژخيمان پهلوي به خانه امام هجوم آورد، ايشان را دستگير و به تهران منتقل و بلافاصله به ترکيه تبعيد کردند.

نقش آيت الله لواساني در حفظ و حمايت از امام و انقلاب دراين دوران آنچنان برجسته است که همه ياران امام و انقلاب بر آن شهادت داده‏ند. در اين بين يادگار امام (قدس سره) مي‏نويسد : حاج سيد احمد. او (آيت الله لواساني) به حق در زمان تبعيد امام (قدس سره) پدري دلسوز و مربي اي صادق برايم بود. محبتهاي خالصانه او در تنهايي هايم موجب دلگرمي بود. در مدت تبعيد و زنداني امام، آيت الله لواساني در مقابل طاغوت و طاغوتيان ايستاد و از امام دفاع کرد و زماني که نام امام مساوي با زنان و اعدام بود، يک تنه مسئوليت نمايندگي علي الاطلاق حضرت امام را پذيرفت و مسئول شهريه در قم و تهران و ساير حوزه‏ها شد و با شهادمت تا دم مرگ از اين مسئوليت دفاع کرد و پذيراي زندان و شکنجه و تبعيد و دربدري شد. او کسي بود که امام بارها گفته بود ؛ دست او دست من است. او رفيق بي بديل من است، توهين به او توهين به من است و او راستي چنين بود...(25)».

در زمان تبعيد امام به دست شاه خائن او راهي ترکيه شد، از اين شهر به آن شهر، تا بلکه يارش را بيابد ولي دون صفتان نامرد به هيچ وجه به او ياري نکردند. تا با دلي آکنده از درد و رنج از ترکيه مراجعت کرد.(26)

استمرار مبارزات‏

بعد از بازگشت آيت الله لواساني در سال 1343 از ترکيه به ايران، رژيم ستم شاهي ايشان را ممنوع الخروج کرد و در تهران تحت نظر نگهداري مي‏کنند(27). وجود ايشان در تهران و مساعدتهاي فکري و مالي به خانواده‏هاي زندانيان و تبعيديها و تقويت نيروها توجه آحاد مردم به ايشان. ارتباط نزديک از تهران با تبعيدگاه امام در نجف و پيوند امام با امت و وکالت تام الاختياري امام، باعث حساسي ويژه رژيم پهلوي به معظم له و متعاقب آن فشارهاي مختلفي بود که به ايشان مي‏آوردند. با اين همه آيت الله لواساني همچنان به انجام مسئوليتهاي خود ادامه مي‏داد تا اينکه رژيم در بهمن 1351 ه.ش ايشان را در سن 71 سالگي دستگير(28) و به زندان انفرادي کميته شهرباني تهران انتقال داده اما مدتي بعد با وساطت مراجع عظام از زندان آزاد شد. پس از آزادي به خاطر استمرار مبارزه براي دومين بار در سال 1353 تير ماه، دستگير و به مدت سه سال به «هشت پر» طالش تبعيد شد. لواساني کيفيت دستگيري و منطقه تبعيد خود را اينگونه ترسيم مي‏کند : «روز جمعه 1353 / 4 / 7 مطابق جمادي الثاني 1394 نيم ساعت به ظهر چهار نفر به منزل ما ريختند و مرا به شهرباني جلب و در سلول انفرادي بازداشت نمودند. روز بعد، شنبه ساعت 10 صبح به بنده گفتند که شما اخلال در نظم مي‏کنيد و تبعيد هستيد. پس دستبند به دست من زده و بدون اين که بگويند به کجا مي‏برند سوار ماشين کرده و حرکت نموده و در شهر هشت پر از توابع طالش واقع در هيجده فرسخي رشت و نزديک آستارا که اکثريت اهل محل از اهل تسنن بودند و تناسبي با يک عالم شيعي نداشت، فرود آوردند در آنجا به بنده گفتند که به مدت سه سال تبعيد هستيد. بنده چون در آنجا کسيرا نمي‏شناختم و جايي براي سکونت نداشتم، رفتم و در مسجد آنجا اقامت کردم.

هشت روز در اين مسجد به سر بردم، سپس روز 53 / 4 / 16 چون در مسجد راحت نبودم، منتقل به مسافرخانه شدم و يک ماه نيز در آن مسافرخانه ماندم و از آنجا نيز روز چهارده رجب سال 1394 قمري به دعوت آقاي سيد فضائل خلخالي به منزلايشان رفته، تا اينکه در بيست و چهار شعبان مطابق 43 / 6 / 21 خانه‏اي اجاره اجاره و به آنجا منتقل شدم و 31 ماه مدت اقامت و تبعيد طول کشيد(29)».

آيت الله لواساني به دليل نامناسب بودن هواو اقامت دچار بيماري شد به اين ايشان به تهران منتقل شد. شش ماه تحت درمان قرار گرفت. وقتي در بيمارستان از طرف ساواک به ايشان اعلام شد که اگر مي‏خواهيد به تبعيدگاه بر نگرديد، دست از حمايتي خميني برداريد. ايشان در جواب به يک جمله بسنده کرد و گفت: به تبعيدگاه بر مي‏گردم(30). آيت الله لواساني در سال 1357 در سن هفتاد و هفت سالگي بعد از زيارت عتبارت عاليات براي تجديد ديار با امام، عازم فرانسه شد و پس از تبادل انديشه پيرامون حکومت اسلامي و آينده ايران و ... قبل از امام به ايران مراجعت کرد.

سنگ صبور انقلاب‏

آيت الله لواساني بعد از ورود امام به ايران اسلامي بي هيچ نام و عنواني در کنار امام قرار گرفت هاو در طول ده سال بعد از پيروزي انقلاب نيز تا آخري لحظه با امام همراه شد. حجة الاسلام سيد محمد رضا لواساني فرزند آيت الله لواساني در اين باره مي‏نويسد :

«پس از انقلاب آيت الله لواساني حدأقل هفته‏اي يکبار بدون هيچگونه تشريفاتي به ملاقات حضرت امام مي‏رفتند و اگربه واسطه عذري نمي‏توانستند بروند، حضرت امام توسط يادگارشان جناب آقاي حاج احمد آقا از حال آيت الله لواساني سؤال مي‏کردند و علت نيامدن را مي‏پرسيدند(31).»

يادگار امام، حجة الاسلام آقاي حاج احمد آقا در پيرامون اين موضوع مي‏نويسد :

«.. با اينکه او نماينده‏ام الاختيار حضرت امام بود، هرگز از زندگي زاهدانه‏اش دست نکشيد و تا آخر در همان منزل که قريب پنجاه سال پيش خريده بود، زندگي کرد و در آخر عمر با آنکه تمامي دوستانش او را به زندگي‏اي بهتر فرا مي‏خواندند، ولي او با خداي خود عهد کرده بود تا چون محرومين و پا برهنه‏ها زندگي کند. او هشتاد سال با خميني بود و براي همه کساني که او را مي‏شناختند بوي امام را مي‏داد هر هفته در تمامي مدت بعد از انقلاب يک روز از آن ملاقات او با امام بود و او در برف و سرما هم اين ملاقات را ترک نکرد. آخر دل امام به او خوش بود(32)...»

ويژگيهاي اخلاقي‏

با نگرش اجمالي به نظريات امام (قدس سره) آيت الله خامنه‏اي، يادگام امام (قدس سره) فرزندان و نزديکان آيت الله لواساني مي‏تون به خصوصيات ويژه اين مرد الهي پي برد که از جمله آنهاست : عمل به تکليف ،ساده زيستي، انجام فرائض دراول وقت، تقيّد به نماز شب، خلوص در زندگي، سعي در حل مشکلات مردم، صله رحم، تواضع و فروتني، قرائت چند نوبت قرآن در روزها، شهامتِ دفاع از حق، سلام دادن به کوچک و بزرگ، حسن خُلق در زندگي با همسر و فرزندان و مردم، احترام به بندگان خدا، شنيدن نظريات ديگران و ...

عروج‏

آيت الله لواساني قبلاز رحلت امام در بيمارستان بار ديگر با دوست ديرين خود ملاقات کرد. ارتحال امام اثر عميقي بر روح آن عزيز مي‏گذارد و سرانجام بعد از يک دوران بيماري نسبتا طولاني شانزده ماه بعد از ارتحال امام (قدس سره) روز هشتم مهر 1369 در 89 سالگي دارفاني را وداع گفت وبه ملکوت اعلي پيوست.

پيکر مطهرش با حضور هزاران نفر از مردم عزادار تهران و نماينده‏هاي هربر معظم انقلاب، رئيس جمهور وبا حضور يادگار امام، حضرت حجة الاسلام آقاي حاج احمد آقا در ميان حزن واندوه امت حزب الله از مسجد ايشان تشييع و به شهر مقدس قم منتقل گردييد. آنگاه در جوار حرم حضرت فاطمه معصومن (س) به خاک سپرده شد.

پيام رهبر معظم انقلاب‏

به مناسبت ارتحال آيت الله سيد محمد صادق لواساني پيامهاي متعددي از سوي شخصيت‏هاي مختلف (33) صادر شد. متن پيامهاي رهبر معظم انقلاب، رياست جمهوري و يادگام امام (قدس سره) چنين بود:

بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون. عالم رباني و فقيه پرهيزکار و بزرگوار، آيت الله آقاي حاج سيد محمد صادق لواساني رضوان الله تعالي عليه دعوت حق را لبيک گفته و به لقاء الله پيوست. آن روحاني عاليقدر هم به موجب مدارج و مقامات عاليه علم و عمل و عمر طولاني و پربرکتي که تماما در صراط مستقيم حق سپري شدو هم به خاطر پيوند مودت و صداقت با امام عزيز و بزرگوارمان که حدود هفتاد سال استمرار و استحکام داشت، يکي از شخصيتهاي محبوب و چهره‏هاي شاخص به شمار مي‏آمد و فقدان ايشان ضايعه‏اي تأسف‏انگيز و خسارت بار است. اين جانب که خود ساليان متمادي آن شخصيت عزيز را از نزديک به طهارت و صداقت و وارستگي مي‏شناختم، اين مصيبت را به خانواده محترم، مخصوصا فرزندان مکرم ايشان و نيز به جامع علمي و مردم تهران عسليت عرض مي‏کنم و رحمت و فضل الهي را براي روح مطهرشان مسئلت مي‏نمايم.

69 / 7 / 8

سيد علي خامنه‏اي‏

پيام آية الله هاشمي رفسنجاني (34 )

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون‏

رحلت عالم جليل القدر، آية الله آق‏اي حاج سيد محمد صادق لواساني رحمة الله عليه که عمر پر برکتش در راه خدمت به اسلام و ترويج اهل بيت اطهار سپري شد، را به حوزه‏هاي علميه مردم تهران و خانواده آن مرحوم بويژه فرزندان گراميشان تسليت مي‏گويم. آن روحاني خدمتگزار با پيوند علمي، فکري و عملي که با حضرت امام قدس سره الشريف داشت، خدمات بسياري به انقلاب اسلامي نمود.

از خداي متعال براي آن عالم عامل علو درجات و براي بازماندگان صبر و مسئلت دارم‏

اکبر هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور

پيام تسليت حجة الاسلام حاج سيد احمد خميني به فرزند آن مرحوم (35 (

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد رضا لواساني (دامت افاضاته) با قلبي خسته و پر اندوه خبر عروج ملکوتي يار وفادار امام، زاهدي عاليقدر پرساني مبارز و پرهيزکاري عزيز؛ حضرت آية الله آقاي حاج سيد محمد صادق لواساني را شنيدم، او به حق در زمان تبعيد امام (قدس سره) پدري دلسوز و مربي اي صادق برايم بود.

محبت‏هاي خالصانه او در تنهايي هايم موجب دلگرمي بود. در طول مدت تبعيد و زندان امام در مقابل طاغوت و طاغوتيان ايستاد و از امام دفاع کرد.

در زماني که نام امام مساوي با زندان و اعدام بود؛ يک تنه مسئوليت نمايندي علي الاطلاق حضرت امام را پذيرفت و مسئول شهريه در قم و تهران و ساير حوزه‏ها شد و با شهامت تا دم مرگ از اين مسئوليت‏ها دفاع کرد و پذيراي زندان و شکنجه و تبعيد و در بدري شد.

او کسي بود که امام بارها گفته بود: دست او دست من است. او رفيق بي بديل من است. توهين به او توهين به من است. و او براستي چنين بود. در زمان تبعيد امام به دست شاه خائن، او راهي ترکيه شد. از اين شهر به آن شهر تا بلکه يارش را بيابد، ولي دون صفتان نامرد به هيچ وجه به او ياري نکردند تا با دلي آکنده از درد و رنج از ترکيه مراجعت کرد.

با اينکه او نماينده تام الاختيار حضرت امام بود، هرگز از زندگي زاهدانه‏اش دست نکشيد و تا آخ‏ر در همان منزل که قريب پنجاه سال پيش خريده بود، زندگي کرد و در آخ‏ر عمر با آن‏که تمامي دوستانش او را به زندگي اي بهتر فرا مي‏خواندند، ولي او با خداي خود عهد کرده بود تا چون محرومين و پابرهنه‏ها زندگي کند.

او هفتاد سال با خميني بود و براي همه کساني که او مي‏شناختند بوي امام را مي‏داد هر هفته در تمامي مدت بعد از انقلاب يک روز ار آن ملاقات او با امام بود و او در برف و سرما هم اين ملاقات را ترک نکرد. آخر دل امام به او خوش بود. باور کن که من در حد تو و برادرانت متأثرم و اگر نبود که سنت (الله) بر اين تعلق گرفته است، هيچ چيز و کس نمي‏توانست آرامم کند.

من به شما که دوست عزيز و برادرم هستي و به برادران بزرگوار و شريف؛ جناب آقاي دکتر محمد تقي لواساني و جناب آقاي دکتر محمد حسين لواساني و برادران و خواهران و فاميل شريف و بزرگوارتان تسليت عرض مي‏کنم و از خداوند مي‏خواهم که به همه ما تحمل اين درد و رنج را عطا فرمايد.

و السلام عليکم احمد خميني‏


1 - گنجينه دانشمندان، جلد 9، ص 296.

2 - گنجينه دانشمندان، جلد 4، ص 550.

3 - همان.

4 - شيخ عبدالکرميم حائري نگهبان بيدار، سعيد عباس زاده.

5 - متولد 1267 ه ق و متوفي 1355، مدفن حرم مطهر حضرت معصومه عليها سلام‏

6 - همان.

7 - ديدار با ابزار، زندگينامه آية الله خوانساري.

8 - مدفن حرم مطهر حضرت معصومه عليها سلام.

9 - علماي بزرگ از کليني تا خميني، جلد اول، ص 420.

10 - مدفن مدرسه حجتيه.

11 - سيماي فرزانگان، جلد سوم، ص 88.

12 - همان، ص 70.

13 - مدفن قبرستان شيعيان صاحب کتب ارزشمند امرار الصلوة - المراقبات - اعمال السنه - رساله لقاء الله.

14 - مصاحبه با آية الله لواساني، روزنامه رسالت، 1368 / 4 / 20.

15 - گنجينه دانشمندان، جلد هفتم، ص 75.

16 - گنجينه دانشمدان، جلد سوم، ص 54.

17 - حاج آقا حسين قمي، قامت قيامت، ص 170.

18 - گنجينه دانشمندان.

19 - همان.

20 - تاريخ سياسي معاصر ايران، جلد اول.

21 - آثار الحجه، جلد دوم، ص 256، محمد شريف رازي.

22 - واقع در محله امامزاده يحيي.

23 - مصاحبه با آيد الله لواساني، نقل از دکتر محمد تقي لواساني، روزنامه رسالت، 1368 / 4 / 20.

24 - حجه الاسلام محمد رضا لواساني؛ فرزند آية الله لواساني کيهان، 1369 / 8 / 17.

25 - يادگار امام، رسالت، 69 / 8 / 9.

26 - همان.

27 - دکتر محمد تقي لواساني، فرزند آية الله لواساني، رسالت، 1368 / 4 / 2.

28 - تاريخ و فرهنگ معاصر، جلد اول، ص 627.

29 - نهضت روحانيون، جلد شش، ص 199، علي دواني.

30 - حجة الاسلام سيد محمد رضا لواساني؛ فرزند آية الله لواساني، کيهان، .69 / 8 / 17

31 - همان.

32 - يادگار امام، رسالت، 69 / 8 / 9.

33 - پيام رهبر فرزانه انقلاب به مناسبت ارتحال آيةالله لواساني، حديث ولايت، جلد پنجم، ص 209، 69 / 7 / 8.

34 - پيام رئيس جمهور وقت، آيةالله هاشمي رفسنجاني، رسالت، 69 / 7 / 8.

35 - پيام حجةالاسلام حاج احمد آقا خميني، يادگار امام، به مناسبت ارتحال آيةالله لواساني، 69 / 7 / 8 رسالت

/ 1