محدث نوري، حسين بن محمد تقي
روايت نور محمد صحتي سردرودي آل نوري
به دانش هميشه نگهدار دين
که بر جانت از دين بود آفرين
که بر جانت از دين بود آفرين
که بر جانت از دين بود آفرين
ميلاد نور
زادگاه نوري دهي است از روستاهاي سر سبز شهر نور، به نام (( يالو )) واقع در استان مازندران .هيچدهم شوال (1254) در شهر نور سور و سروري بر پاست . شهر حال و هوايي ديدني دارد. همه خوشحال و شادمانند و دل خوش از اينکه نوري بر نوريان اضافه شده است . تو گويي در آيينه دل ، آسمان حديث را مي ديدند که آفتابش آيت الله نوري شده است و سرآمد محدثان شيعي ، همين کودک امروز نور است که نام آوري زبانزد گشته است . خضر راه
طي اين مرحله بي همرهي خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهي
ظلمات است بترس از خطر گمراهي
ظلمات است بترس از خطر گمراهي
تو پاي به راه در نه و هيچ مگو
خود راه بگويدت که چون بايد رفت
خود راه بگويدت که چون بايد رفت
خود راه بگويدت که چون بايد رفت
سفير سفرها
مردان بيدار، مردان ميدان اند و مدام در حرکت و تکاپو. بيخود نيست که مبداء تاريخ اسلام را هجرت قرار داده اند ؛ هزار نکته باريکتر از مو اينجاست .در حديث حيات و روايت بلند نوري ، بخش گسترده اي است که تنها با تفسيري از سفرهاي سبز او روي نشان مي دهد. محدث نوري قرار و آرام ندارد، هميشه در حرکت و هجرت است ، زندگانيش سارسر سير و سفر است . سير در بوستان دانشمندان - کتابها و کتابخانه هاي ايران و عراق - سياحت او، استنساخ و نسخه برداري از نسخه هاي نفيس و استراحت او، جستن و يافتن کتابهاي کمياب و کيمياهاي ناياب عيش و عشق اوست همچنانکه تحقيق و تفحص ، تفريح روح و تفرج فکر اوست .جالب تر اينکه نوري در اين سفرهاي سبز براي سير و سلوک ، نقشي بس نگارين و بسيار زيبا هم دارد که مثلث وار و ديدني است . يک نقطه از اين نقشه ، مکه مکرمه ، خانه خداست و نقطه ديگر آستان قدس رضوي عليه السلام و نقطه سوم عبتات عاليات عراق است . محدث به دور اين سه پايه پايدار، پروانه وار مي گردد و پرواز مي کند .در سال 1273 ق ، از تهران به همراه استادش و پدر زنش به عراق هجرت مي کند. پس از گذشت چهار بهار مجبور مي شود حوزه علميه نجف را ترک گفته ، به ايران بر گردد ولي باز توفيق رفيقش گشته ، با فاصله کمي (1278 ق ) به عراق هجرت مي کند. اين بار همراه و همگام با دانشمند بزرگواري به نام آيه الله شيخ عبدالحسين تهراني معروف به (( شيخ العراقين )) است . پس از اندک زماني که در کربلا همراه او بود با هم به شهر کاظمين سفر مي کنند و دو سال در سايه سار دو امام معصوم (امام موسي کاظم و امام جواد عليهم السلام ) بيتوته مي کنند .محدث در اين فرصت مشغول تحصيل و تحقيق بود تا در سال 1280 ق در حالي که بيست و شش بهار را پشت سر گذاشته بود، نخستين سفرش را به سوي ديار دوست آغاز مي کند تا ضمن تجديد عهدالست ، در کنگره سالانه و عظيم حج و سمينار سراسري مسلمانان شرکت جويد .پس از ديدار از ديار دلدار و راز و نياز با حضرت حبيب ، براي بار سوم به عراق هجرت مي کند و در درس آيت الله شيخ مرتضي انصاري (ره ) که در نجف اشرف داير بود حاضر مي شود. سوگمندانه استفاده از افادات شيخ اعظم بيش از چند ماه طول نمي کشد زيرا در همين زمان (1281 ق ) شيخ انصاري از سراي فاني به جهان باقي رخت سفر بسته جاودانه مي شود. محدث پس از سه سال (1284 ق ) براي دومين بار به وطن خويش ايران بر مي گردد تا ضمن زيارت آستان قدس رضوي عليه السلام وضع مردم مسلمان ايران را بررسي کرده ، از نزديک حال رقت انگيز هموطنانش را که آن روز در دست حاکمان قاجار اسير بودند، ببيند تا بعد از بازگشت به نجف اشرف - که آن روز مرکز تشيع بود - گزارشي داشته باشد .پس از خاکبوسي امام رضا عليه السلام با يک دنيا درد و غم از غربت شيعه ، براي چهارمين بار (در سال 1286 ق ) به عراق بار سفر مي بندد. همان سال استادش شيخ العراقين از دنيا مي رود و با فراقش دل دانشمند جوان و شاگرد شيداي خويش را مي سوزاند .نوري که مي بيند استادش رخت سفر بست و رفت تنهايي و دوري استاد را بر نمي تابد و براي فرار از فراق ، دل به دريا مي زند و براي بار دوم رو به سوي خانه خدا به راه افتاده ، مي رود که ديداري دوباره با دلدار تازه کند. پس از اتمام اعمال حج ، از همان جايگاه مقدس عزم عراق کرده ، رو به سوي نجف اشرف ، طي طريق مي کند، تا چون کبوتران حرم هر سپيده دم به دور گنبد عين عدل ، و داد مجسم ، علي عليه السلام پر گشوده ، طواف کند. اين بار با عزمي راسخ در نجف اشرف رحل اقامت مي افکند و پروانه درس ميرزاي بزرگ مي گردد. از اينجاست که فصل تازه اي از زندگاني نوري شروع مي شود و سر فصل جديدي از حوزه نجف تا تاريخ سامرا گشوده و گسترده مي شود . (1278) در سايه اساتيد
بي شک فقيه نور از خرمن خيلي ها خوشه چيني کرد و شاگرد شايسته دانشمندان و انديشمندان زيادي بود و بعضي از آنها تعهد و تخصص او را به طور کتبي تاييد کرده اند .به اختصار از چند استاد نوري نام مي بريم :1 - فقيه فاضل ملا محمد علي محلاتي 1232 - 1306 ق ) (1279) 2 - عالم جليل القدر شيخ عبدالرحيم بروجردي ( در گذشته 1306 ق )، ايشان پدر زن محدث نوري نيز بود . (1280) 3 - شيخ العراقين عبدالرحسين تهراني (در گذشته 1286 ق ) (1281) 4 - شيخ اعظم ، مرتضي انصاري (1214 - 1281 ق )5 - جمال السالکين ، آخوند ملا فتح علي سلطان آبادي (1312 ق ) (1282) 6 - فقيه کبير ملا شيخ علي خليلي (1226 - 1279 ق ) (1283) 7 - معز الدين سيد مهدي قزويني (1222 - 1300 ق ) (1284) 8 - ميرزا محمد هاشم خوانساري (1235 - 1318 ق ) (1285) 9 - آيت الله حاج ملا علي کني (1220 - 1306 ق ) (1286) در محضر مجدد
محدث نوري در نجف اشرف در درس ميرزاي بزرگ ، مجدد شيرازي شرکت مي جست و زماني که ميرزا به سامرا هجرت کرد محدث نوري با شيخ خويش آخوند سلطان آبادي و دامادش شيخ شهيد، فضل الله نوري ، نخستين کساني بودند که به دنبال ميرزا به سامرا هجرت کردند و در آنجا به او پيوستند .از آن به بعد است که علامه نوري قرين قهرمان حماسه فتواست و لحظه اي از او جدا نيست . او چنان جانانه و نستوه در خدمت مرجعيت و چراغ خانه فقاهت است که اگر گفته شود (( نوري ساعد مساعد ميرزاي بزرگ بود . )) هيچ بيجا نيست . در اين خصوص تنها به ترجمعه سخني از شيخ آقا بزرگ تهراني بسنده مي کنيم :(( علامه نوري از بزرگترين و قديمي ترين و بزرگوارترين اصحاب مجدد شيرازي بود. ميرزا کارهاي با اهميت را به او ارجاع مي داد و راءي از او صادر مي شد !در بين شاگردان ميرزا، از آن معدود مرداني بود که در آفاق و اکناف عالم برجسته و شناخته شده بود .نامه هايي که از شهرها و نقاط مختلف جهان به خانه مرجعيت سرازيرشد غالبا توسط نوري به دست ميرزا مي رسيد و بيشتر جواب نامه ها به وسيله او و به قلم او نوشته مي شد. خواستهاي مهاجرين و پناهندگان به خانه مرجعيت به سعي و تلاش او بر آورده مي شد همان طور که سفير و نماينده امام مجدد بود در تصدي امور ديگري چون :1 - ديدار و پذيرايي از کساني که به نوعي احتياج به بيت مرجعيت داشتند و براي کارهاي مختلف به ميرزاي مجدد رجوع مي کردند .2 - توديع و مشايعت ميهمانان 3 - تنظيم برنامه براي طلاب و رسيدگي به امور معاش آنان 4 - عيادت از بيماران و درماندگان 5 - ترتيب و تشکيل مجالس عزاداري به ياد ابوالشهدا امام حسين عليه السلام و انبوهي از کارهاي ديگري که در شاءن يک مرجع بزرگي چون مجدد شيرازي بود . )) (1287) آثار ماندگار
فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد
ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد
ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد
ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد
سلسله نوريان
بسياري از بزرگان به افتخار شاگردي نوري نايل شده و از انفاس قدسي او بهره مند گشته و از خرمن خلوص او خوشه چيني و از درياهاي دانش او دانش اندوزي کرده اند. ما با نام بعضي از آن بزرگمردان به کتاب خود زينت مي بخشيم :1 - شيخ آقا بزرگ تهراني ، نويسنده دائره المعارف بزرگ کتابشناسي شيعه (( الذريعه الي تصانيف الشيعه )) در 26 جلد و کتابهايي ديگر .2 - حاج شيخ عباس قمي ، محدث مورد وثوقي که در سايه اخلاص و صميميت بسيار، آوازه و نام نيکش چون آفتابي تابان است . کتاب مقدس مفاتيح الجنان تنها يک اثر از ميراث ماندگار اوست .3 - مصلح مجاهد آيت الله شيخ محمد حسين کاشف الغطاء (1294 - 1373 ق .) از آثار پرارج او در عالم ادب قصيده اي است غرا در دفاع از يوسف زهرا (س ) حضرت مهدي موعود (عج ) که چکيده اي از کتاب کشف الاستار استادش محديث نوري است .4 - انديشمند نامي آيت الله علامه سيد عبدالحسين شرف الدين عاملي (1290 - 1377 ق ).5 - شيخ اسماعيل اصفهاني 6 - شيخ مرتضي بن محمد عاملي 7 - سيد جمال الدين عاملي اصفهاني 8 - حاج شيخ محمد باقر بيرجندي (1276 - 1352 ق ) مولف کبريت احمر 9 - حاج شيخ علي اکبر نهاوندي 10 - حاج شيخ علي زاهد قمي (1273 -1371 ق )11 - حاج شيخ محمد تقي قمي 12 - عارف و اصل آيت الله ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي 13 - حاج ميرزا ابوالفضل تهراني معروف به کلانتري نوري و نويسنده (( شفاء الصدور في زياره العاشور )) 14 - شيخ جعفر نوري نجمي 15 - سيد علم الهدي نقوي کابلي (متولد 1288 ق ) نويسنده (( دستورالعمل للنسوان )) 16 - آقا ميرزا محمد تهراني (متولد 1281 ق )17 - شيخ مهدي نوري فرزند ميرزا هادي نوري ، برادر زاده محدث نوري . ايشان پيش عمويش رسائل و مکاسب و ديگر کتابهاي درسي آموخته بود و در شمار شاگردان ميرزاي بزرگ شيرازي بود .18 - شيخ جليل محمد حسن آل کبه (1269 - 1333 ق )19 - صدر الاسلام حاج ميرزا علي اکبر همداني معروف به دبير که ابوالمکارم هم خوانده مي شود .20 - مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب قمي (1273 - 1341 ق ). همان طور که از آثار چاپ شده ايشان بر مي آيد نسبت به استادش محدث نوري فوق العاده ارادتمند بوده است و از او به نيکي بسيار ياد مي کند .21 - شيخ علي اکبر همداني (1270 - 1325 ق ) نويسنده ناسخ التفاسير . (1293) 22 - پسر خواهرش و دامادش شيخ شهيد، آيت الله فضل الله نوري (1295 - 1327 ق ).23 - آيت الله شيخ محمد تقي بافقي (1292 - 1325 ق ) دلير مردي که مبارزاتش با رضا خان پهلوي بويژه در دفاع از حجاج بسي معروف و مشهور است . (1294) راويان نور
در طول صد و پنجاه سال و اندي که در عصر حاضر بر تاريخ حديث شيعه گذشته است کمتر (( اجازه نامه روايي )) يافت مي شود که نام نوري زينت بخش آن نباشد. همين است که او را با نام (( خاتمه المحدثين )) و سر آمد نوريان ، معروف ساخت است . محدث نوري (( شيخ روايتي )) بسياري از دانشوران نامي است که از بابت نمونه علماي زير نام برده مي شود :1 - آيت الله سيد محسن امين عاملي (1284 - 1371 ق ) نويسنده اعيان الشيعه و ...2 - آيت الله ميرزاي نائيني (متوفاي 1355 ق )3 - حاج شيخ محمد هادي بيرجندي (1277 - 1366 ق ) معروف به هادوي و متخلص به (( هادي )) 4 - حاج شيخ محمد باقر همداني (( متوفاي 1333 ق )) از شاگردان عارف نامي ملا حسينقلي همداني 5 - فدا حسين کهنويي مشهور به نظير حسن (متولد 1278 ق )) 6 - منير الدين بروجردي (( 1269 - 1341 ق )) نوه دختري ميرزاي قمي (صاحب (( قوانين الاصول )) )7 - علامه مجاهد حاج شيخ محمد جواد بلاغي (1282 - 1352 ق ) نويسنده تفسير آلاء الرحمن .8 - شيخ محمد علي کچويي اردستاني (متوفاي حدود 1335 ق )9 - سيد ابوطالب شيرازي 10 - حاج شيخ عبدالکريم حائري ، موسس حوزه علميه قم ، (متولد حدود 1276 - 1355 ق ).11 - سيد ابومحمد حسن صدر الدين موسوي کاظميني ، نويسنده (( تاءسيس الشيعه لعلوم الاسلام )) 12 - سيد هبه الدين شهرستاني ، نويسنده (( الهيئه و الاسلام )) 13 - علامه سيد شمس الدين محمود حسيني مرعشي (1260 - 1338 ق )14 - شريف الاسلام سيد اسماعيل مرعشي نجفي نويسنده قانونچه در علم طب 15 - حاج ميرزا علي حسيني مرعشي شهرستاني ، شارح و جيزه شيخ بهايي در علم حديث شناسي 16 - شيخ محمد حرزالدين نجفي نوسنده معارف الرجال 17 - شيخ مهدي حکمي قمي مشهور به پايين شهري 18 - حاج ميرزا حسن علياري تبريزي فرزند حاج ملا علي علياري سردرودي .19 - حاج شيخ عبدالنبي نوري تهراني 20 - آقا ضياء الدين عراقي (متوفي 1361 ق ) (1295) پرواز تا بر دوست
محدث نوري که از پيروان پاک امام حسين عليه السلام بود در راه بازگشت از آخرين سفر زيارتي خويش از دشت گلگون لاله ها، يعني کربلا، بيمار شده ، درد خويش را، براي رعايت حال ديگر کاروانيان نينوا پنهان مي دارد، مبادا که کربلاييان را اذيت کرده باشد .به نجف اشرف ، محل اقامت خويش که مي رسد، بيماريش روز به روز شدت يافته ، درد دلش سحر به سحر سبز مي شود. عاقبت زخمي را که از خنجر هجران خورده بود و ساليان سال ، سينه سينايي اش را سوخته بود گل مي کند .شب چهارشنبه ، 27 جمادي الثاني سال 1320 قمري بود که آن روشني بخش آسمان ولايت و درايت (در 66 سالگي ) غروب مي کند و براي هميشه نوريان را در نار فراق مي گدازد و بنا به وصيت خودش در يکي از ايوانهاي آستان قدس اميرالمومنين علي عليه السلام به خاک سپرده مي شود .حوزه بزرگ نجف که آن روز مرکز مکتب سرخ تشيع و مهبط ستارگان آسمان دانش بود به ماتم نور نشست و مردم شهر بويژه دانشمندان عزادار شدند . شعرا و اهل قلم در حوزه علميه نجف به سرودن سوگنامه ها پرداختند. از آن ميان شاعر ماهر ، شيخ محمد آخوند شوشتري (متوفاي 1322 ق ) در سوگ نوري چنين سرود :(( رفت حسيني که جان جميلش ، در (( عالم ذر )) از نور دانشها سرشته شده بود .مقدس مکاني است جايي که درفش دانش (محدث نوري ) را در خود جاي داده است .دانشمندي که نفسي نفيس و مقدس و ذکري جميل و پاک داشت . )) (1296) حال با نقل سخن سبزي از علامه شيخ محمد حسين کاشف الغطاء، اين ارادتنامه مختصر را در حق حضرت نوري و همه نوريان شيعي ختم مي کنيم :(( علامه الفقهاء و المحدثين ، گرد آورنده اخبار و سخنان پيشوايان پاک عليهم السلام داراي دانشهاي پيشينيان و معاصرين ، بي گمان حجت خداست . زنان روزگار از آوردن مانندش نازا و استوانه هاي فضيلت در برابر فضيلتش نارساست . خدايي مردي که خود را ساخته ، شب زنده داري که سينه سينايي اش از شوق اشتياق گداخته بود. او عالمي آگاه و عابدي اواه بود. با خويشتن داري اش فرشتگان آسمان را به شگفتي وا مي داشت . اگر خدا مي خواست به بندگانش تجلي کند، مي فرمود : اين نوري نور من است . چنين مرد، مولا و سرور ما ثقه الاسلام حاج ميرزا حسين نوري است . )) (1297)
به حسن و خلق وفا کس به يار ما نرسد
تو را در اين سخن انکار کار ما نرسد
تو را در اين سخن انکار کار ما نرسد
تو را در اين سخن انکار کار ما نرسد