حسین بن محمد تقی محدث نوری، روایت نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حسین بن محمد تقی محدث نوری، روایت نور - نسخه متنی

محمد صحتی سردرودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محدث نوري، حسين بن محمد تقي

روايت نور

محمد صحتي سردرودي

آل نوري




  • به دانش هميشه نگهدار دين
    که بر جانت از دين بود آفرين



  • که بر جانت از دين بود آفرين
    که بر جانت از دين بود آفرين



(( فردوسي ))

در خاندان نوري هر کسي به فراخور خويش فرشته خويي بود که با دو بال دانش و دين در پرواز بود. همه اهل علم عابد آگاه ، همه ديندار بيدار .

هر يک از اعضاي گرم خانواده در اثر هوش و خروش خويش ، در درخشاني شده بود در درياي دانش آن دوران .

و اين فخر فخيم آنها را بس که آيت الله نوري از ميان آنها برخاست .

پدر نوري دانشوري بنام بود علامه ميرزا محمد تقي نوري طبرسي 1201 - 1263 ق ) از بزرگترين دانشمندان مازندران و از پيشوايان مورد اطمينان مردم و مرجع تقليد مردمان زيادي در خطه نور بود . (1277)

دانشور نور داراي چهار برادر با فرهنگ و فرهيخته نيز بود که همگي در دانش و ديانت شبيه هم بودند .

برادران نوري به ترتيب عبارت اند از :

1 - حاج ميرزا هادي ، ايشان پس از مدت مديدي تحصيل علم در حوزه نجف به وطن باز مي گردد و سيزده سال مرجعيت شهر نور را به عهده مي گيرد، تا اينکه در حدود 1290 ق . به رحمت رحماني مي رسد .

2 - آقا ميرزا علي ، که بعد از برادر بزرگش مرجعيت و رياست ديني شهر را به عهده داشت .

3 - ميرزا حسن نوري ، از بزرگان فضلا و از مدرسان فقه و اصول .

4 - ميرزا قاسم نوري ، از مدرسان فقه و اصول در خاندان نوري به دو خواهر بزرگوار و عاليقدر در تاريخ اشاره شده است که هر دو در تاريخ نقش ‍ مهمي را ايفا کرده اند. يکي همسر ملا فتح الله نوري و مادر شيخ موسي نوري است و ديگري همسر ملا عباس نوري که از بزرگان و پارسايان عصر خويش بود. اشتهار اين بزرگ بانو ، بدان افتخار است که ايشان مادر و تربيت کننده شيخ شهيد، فضل الله نوري - داماد دايي دلبندش محدث نوري - است ؛ شهيدي که تا پاي دار پايدار ماند و با شهادتش روي سياه خود باختگان و غرب زدگان را که خود را روشنفکر خيال مي کردند. سياه تر کرد .

ميلاد نور

زادگاه نوري دهي است از روستاهاي سر سبز شهر نور، به نام (( يالو )) واقع در استان مازندران .

هيچدهم شوال (1254) در شهر نور سور و سروري بر پاست . شهر حال و هوايي ديدني دارد. همه خوشحال و شادمانند و دل خوش از اينکه نوري بر نوريان اضافه شده است . تو گويي در آيينه دل ، آسمان حديث را مي ديدند که آفتابش آيت الله نوري شده است و سرآمد محدثان شيعي ، همين کودک امروز نور است که نام آوري زبانزد گشته است .

خضر راه




  • طي اين مرحله بي همرهي خضر مکن
    ظلمات است بترس از خطر گمراهي



  • ظلمات است بترس از خطر گمراهي
    ظلمات است بترس از خطر گمراهي



(( حافظ ))

براي کسي که مي خواهد مسير کمال را طي کند داشتن راهنما يا راهنمايان دلسوز و صادق ، به بيان لسان الغيب ، (( خضر راه )) لازم و ضروري است ؛ بويژه براي کسي که تازه در اول راه است .

اگر گفته شود رمز موفقيت مردان بزرگ در همين نکته نيک نهفته است خيلي هم خالي از صداقت نيست ، چرا که بيشتر بزرگان ، موفقيت خويش را مديون مربيان و معلمان دلسوز خود مي دانند .

محدث نوري هم که بي گمان از آن بزرگمردان نامي است همانند بيشتر مراحل زندگاني ، در اين مرحله حياتي هم توفيق رفيقش شد. با اينکه در کودکي از وجود پر نور پدر محروم مي شود ولي در سايه سعي و تلاش ‍ خويش از همان اول جستجو را آغاز مي کند و مي يابد آنچه را که مي خواهد. چرا که خواستن توانستن است و جوينده يابنده و حرکت ، برکت آفرين .




  • تو پاي به راه در نه و هيچ مگو
    خود راه بگويدت که چون بايد رفت



  • خود راه بگويدت که چون بايد رفت
    خود راه بگويدت که چون بايد رفت



نوري با عزمي راسخ پاي در راه مي نهد، مي جويد و مي رود، مي رود و مي جويد تا به خضر راهي مي رسد . هنوز بيش از چهارده ، پانزده بهاران از عمرش نگذشته و نوجواني بيش نيست که ملازم فقيه فرهيخته اي مي شود به نام (( ملا محمد علي محلاتي )) و با شور و شوق تمام و نشاطي که مخصوص جوانان جدي است هر چه تواند از خرمن خلوص و دانش ابنوه او خوشه چيني مي کند و خدا خدا مي کند که هيچ ساعتي از فرصتها را از دست ندهد؛ فرصتهايي که تنها در زمان زنده جواني پيدا مي شود و بس .

سفير سفرها

مردان بيدار، مردان ميدان اند و مدام در حرکت و تکاپو. بيخود نيست که مبداء تاريخ اسلام را هجرت قرار داده اند ؛ هزار نکته باريکتر از مو اينجاست .

در حديث حيات و روايت بلند نوري ، بخش گسترده اي است که تنها با تفسيري از سفرهاي سبز او روي نشان مي دهد. محدث نوري قرار و آرام ندارد، هميشه در حرکت و هجرت است ، زندگانيش سارسر سير و سفر است . سير در بوستان دانشمندان - کتابها و کتابخانه هاي ايران و عراق - سياحت او، استنساخ و نسخه برداري از نسخه هاي نفيس و استراحت او، جستن و يافتن کتابهاي کمياب و کيمياهاي ناياب عيش و عشق اوست همچنانکه تحقيق و تفحص ، تفريح روح و تفرج فکر اوست .

جالب تر اينکه نوري در اين سفرهاي سبز براي سير و سلوک ، نقشي بس ‍ نگارين و بسيار زيبا هم دارد که مثلث وار و ديدني است . يک نقطه از اين نقشه ، مکه مکرمه ، خانه خداست و نقطه ديگر آستان قدس رضوي عليه السلام و نقطه سوم عبتات عاليات عراق است . محدث به دور اين سه پايه پايدار، پروانه وار مي گردد و پرواز مي کند .

در سال 1273 ق ، از تهران به همراه استادش و پدر زنش به عراق هجرت مي کند. پس از گذشت چهار بهار مجبور مي شود حوزه علميه نجف را ترک گفته ، به ايران بر گردد ولي باز توفيق رفيقش گشته ، با فاصله کمي (1278 ق ) به عراق هجرت مي کند. اين بار همراه و همگام با دانشمند بزرگواري به نام آيه الله شيخ عبدالحسين تهراني معروف به (( شيخ العراقين )) است . پس از اندک زماني که در کربلا همراه او بود با هم به شهر کاظمين سفر مي کنند و دو سال در سايه سار دو امام معصوم (امام موسي کاظم و امام جواد عليهم السلام ) بيتوته مي کنند .

محدث در اين فرصت مشغول تحصيل و تحقيق بود تا در سال 1280 ق در حالي که بيست و شش بهار را پشت سر گذاشته بود، نخستين سفرش را به سوي ديار دوست آغاز مي کند تا ضمن تجديد عهدالست ، در کنگره سالانه و عظيم حج و سمينار سراسري مسلمانان شرکت جويد .

پس از ديدار از ديار دلدار و راز و نياز با حضرت حبيب ، براي بار سوم به عراق هجرت مي کند و در درس آيت الله شيخ مرتضي انصاري (ره ) که در نجف اشرف داير بود حاضر مي شود. سوگمندانه استفاده از افادات شيخ اعظم بيش از چند ماه طول نمي کشد زيرا در همين زمان (1281 ق ) شيخ انصاري از سراي فاني به جهان باقي رخت سفر بسته جاودانه مي شود. محدث پس از سه سال (1284 ق ) براي دومين بار به وطن خويش ايران بر مي گردد تا ضمن زيارت آستان قدس رضوي عليه السلام وضع مردم مسلمان ايران را بررسي کرده ، از نزديک حال رقت انگيز هموطنانش را که آن روز در دست حاکمان قاجار اسير بودند، ببيند تا بعد از بازگشت به نجف اشرف - که آن روز مرکز تشيع بود - گزارشي داشته باشد .

پس از خاکبوسي امام رضا عليه السلام با يک دنيا درد و غم از غربت شيعه ، براي چهارمين بار (در سال 1286 ق ) به عراق بار سفر مي بندد. همان سال استادش شيخ العراقين از دنيا مي رود و با فراقش دل دانشمند جوان و شاگرد شيداي خويش را مي سوزاند .

نوري که مي بيند استادش رخت سفر بست و رفت تنهايي و دوري استاد را بر نمي تابد و براي فرار از فراق ، دل به دريا مي زند و براي بار دوم رو به سوي خانه خدا به راه افتاده ، مي رود که ديداري دوباره با دلدار تازه کند. پس از اتمام اعمال حج ، از همان جايگاه مقدس عزم عراق کرده ، رو به سوي نجف اشرف ، طي طريق مي کند، تا چون کبوتران حرم هر سپيده دم به دور گنبد عين عدل ، و داد مجسم ، علي عليه السلام پر گشوده ، طواف کند. اين بار با عزمي راسخ در نجف اشرف رحل اقامت مي افکند و پروانه درس ‍ ميرزاي بزرگ مي گردد. از اينجاست که فصل تازه اي از زندگاني نوري شروع مي شود و سر فصل جديدي از حوزه نجف تا تاريخ سامرا گشوده و گسترده مي شود . (1278)

در سايه اساتيد

بي شک فقيه نور از خرمن خيلي ها خوشه چيني کرد و شاگرد شايسته دانشمندان و انديشمندان زيادي بود و بعضي از آنها تعهد و تخصص او را به طور کتبي تاييد کرده اند .

به اختصار از چند استاد نوري نام مي بريم :

1 - فقيه فاضل ملا محمد علي محلاتي 1232 - 1306 ق ) (1279)

2 - عالم جليل القدر شيخ عبدالرحيم بروجردي ( در گذشته 1306 ق )، ايشان پدر زن محدث نوري نيز بود . (1280)

3 - شيخ العراقين عبدالرحسين تهراني (در گذشته 1286 ق ) (1281)

4 - شيخ اعظم ، مرتضي انصاري (1214 - 1281 ق )

5 - جمال السالکين ، آخوند ملا فتح علي سلطان آبادي (1312 ق ) (1282)

6 - فقيه کبير ملا شيخ علي خليلي (1226 - 1279 ق ) (1283)

7 - معز الدين سيد مهدي قزويني (1222 - 1300 ق ) (1284)

8 - ميرزا محمد هاشم خوانساري (1235 - 1318 ق ) (1285)

9 - آيت الله حاج ملا علي کني (1220 - 1306 ق ) (1286)

در محضر مجدد

محدث نوري در نجف اشرف در درس ميرزاي بزرگ ، مجدد شيرازي شرکت مي جست و زماني که ميرزا به سامرا هجرت کرد محدث نوري با شيخ خويش آخوند سلطان آبادي و دامادش شيخ شهيد، فضل الله نوري ، نخستين کساني بودند که به دنبال ميرزا به سامرا هجرت کردند و در آنجا به او پيوستند .

از آن به بعد است که علامه نوري قرين قهرمان حماسه فتواست و لحظه اي از او جدا نيست . او چنان جانانه و نستوه در خدمت مرجعيت و چراغ خانه فقاهت است که اگر گفته شود (( نوري ساعد مساعد ميرزاي بزرگ بود . )) هيچ بيجا نيست . در اين خصوص تنها به ترجمعه سخني از شيخ آقا بزرگ تهراني بسنده مي کنيم :

(( علامه نوري از بزرگترين و قديمي ترين و بزرگوارترين اصحاب مجدد شيرازي بود. ميرزا کارهاي با اهميت را به او ارجاع مي داد و راءي از او صادر مي شد !

در بين شاگردان ميرزا، از آن معدود مرداني بود که در آفاق و اکناف عالم برجسته و شناخته شده بود .

نامه هايي که از شهرها و نقاط مختلف جهان به خانه مرجعيت سرازيرشد غالبا توسط نوري به دست ميرزا مي رسيد و بيشتر جواب نامه ها به وسيله او و به قلم او نوشته مي شد. خواستهاي مهاجرين و پناهندگان به خانه مرجعيت به سعي و تلاش او بر آورده مي شد همان طور که سفير و نماينده امام مجدد بود در تصدي امور ديگري چون :

1 - ديدار و پذيرايي از کساني که به نوعي احتياج به بيت مرجعيت داشتند و براي کارهاي مختلف به ميرزاي مجدد رجوع مي کردند .

2 - توديع و مشايعت ميهمانان

3 - تنظيم برنامه براي طلاب و رسيدگي به امور معاش آنان

4 - عيادت از بيماران و درماندگان

5 - ترتيب و تشکيل مجالس عزاداري به ياد ابوالشهدا امام حسين عليه السلام و انبوهي از کارهاي ديگري که در شاءن يک مرجع بزرگي چون مجدد شيرازي بود . )) (1287)

آثار ماندگار




  • فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد
    ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد



  • ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد
    ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد



(( حافظ ))

(( هر کس با چشم بازو با در نظر گرفتن شرايط آن روزگار، به آثار خطير نوري نظر کند، آثاري که در آنها دقت و تحقيق موج مي زند، شک و ترديد نخواهد کرد که او مويد به روح القدس بود . )) (1288)

آثار نوري با ملاحظه ترتيب در تاريخ تاليف ، چنين است :

1 - مواقع النجوم ، شجره نامه اي است در سلسله اجازات نوريان ، و نخستين اثر او است که در 21 سالگي نوشته است .

2 - نفس الرحمن في فضائل سيدنا سلمان ، حديثي است از حيات سلمان فارسي و فراتي است از فضايل جوشان او که در شهر کربلا به سال 1283 ق تاليف لطيف آن تمام شده است .

3 - دار السلام ، در دو جلد، درباره خواب و تعبير خواب و... است و جلد دوم در اخلاق و... است که به ترتيب الفبايي و کارساز نوشته شده ، و در 1292 ق ، به زير سايه آستان قدس عسکريين ، در سرزمين سامرا تاليف آن تکميل شده است .

4 - فصل الخطاب ... ( تاليف : 1292 ق . در نجف ، چاپ : 1298 ق .)

5 - معالم العبر (تاليف : 1296 ق . در شهر سامراء .)

6 - ميزان السماء، (تاليف : 1299 ق . تهران .)

7 - کلمه طيبه ، (تاليف : 1301 ق . چاپ نخست : بمبئي 1352 ق ، در 616 صفحه .)

8 - جنه الماوي ، (تاليف : 1302 ق ) تصنيفي است در مقام مهدي (عج ) و با سوز فراق حضرت يار - روحي فداه .

9 - فيض القدسي ، (تاليف : 1302 ق ، سامراء) اولين کتاب همستند و معتبر در خصوص زندگاني علامه مجلسي . اين کتاب چندي پيش به قلم مترجم معاصر حجه الاسلام سيد جعفر نبوي به فارسي ترجمه و منتشر شد .

10 - بدر مشعسع ، (تاليف : 1308 ق ) در شرح حال فرزندان موسي مبرقع پسر امام جواد عليه السلام است که همراه با تقريظ و تاييد ميرزاي بزرگ چاپ شد .

11 - کشف الاستار (1318 ق ) پرتوي است از حسن دل انگيز حضرت مهدي - روحي فداه - (1289)

12 - صحيفه ثانيه علويه 1303 ق )

13 - صحيفه رابعه سجاديه

14 - سلامه المرصاد (1317 ق )

15 - مستدرک مزار بحار

16 - حاشيه بر منتهي المقال

17 - ظلمات الهاويه در معايب معاويه و ...

18 - نجم الثاقب (1303 ق ) پر انتشارترين کتاب محدث نوري .

19 - مواليد الائمه

20 - شاخه طوبي

21 - ديوان شعر محدث نوري که با نام (( مولوديه )) چاپ شده است .

22 - مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، بزرگترين اثر محدث نوري و معتبرترين مجموعه مفصل روايي که پس از وسائل الشيعه نوشته شده است و براستي مستدرک ، مرجعي معتبر براي مجتهدان است و هيچ فقيهي از آن بي نياز نيست . (1290)

23 - لؤ لؤ و مرجان (1319 ق ) اين کتاب که از سر اخلاص و درد دين نوشته شده نخستين کتاب مستقلي است که در رد خرافات ساخته و پرداخته شده در ساحت مقدس حماسه عاشورا، سخن مي گويد و با صميميت و صداقت از مداحان و منبريان محترم مي خواهد که در اين کار حساس و حياتي ، به هيچ وجه ارکان سه گانه راستگويي ، درست گويي و اخلاص را فراموش نکنند و با فداکردن علم و عقل در پاي عشق فرضي ، آبروي همه را نبرند ...

24 - تحيه الزائر، از متون زيارتي است .

25 - تقريرات بحث استادش شيخ العراقين

26 - تقريرات درس استاد ديگرش ميرزاي بزرگ

27 - اربعونيات ، همان که در حاشيه کلمه طيبه چاپ شده است .

28 - اخبار حفظ القرآن

29 - رساله اي در شحر حال مولي ابي الحسن شريف عاملي فتوني که در 1276 ق نوشته است .

30 - کشکول ، گلستاني که گلبرگهاي گوناگوني را شامل مي شود .

31 - حواشي بر توضيح المقال حاج ملا علي کني که در آخر رجال ابي علي چاپ شده است .

32 - رساله فارسي در جواب به شبهات فصل الخطاب و در رد تحريف قرآن مجيد. تذکر اين نکته ضروري است که علاوه بر کتاب القرآن در ضمن مستدرک الوسائل ، محدث نوري سه کتاب ديگر نيز در علوم قرآني نوشته است و بي گمان با چشم پوشي از هر کدام از اين چهار کتاب ، قضاوت در حق نوري و او را متهم به تحريف کردن ، ناقص و ناروان خواهد بود .

33 - ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسي .

34 - اجوبه المسائل

35 - حواشي بر رجال ابي علي که نيمه تمام مانده وغير از شماره 31 مي باشد .

36 - فهرست کتابخانه بي نظير خويش که به ترتيب الفبايي نوشته شده و در مقدمه اش به تفصيل در خصوص کتاب و نويسندگي سخن گفته است . (1291)

37 - نامه ها و اجازه نامه ها و اعلاميه ها. اگر در کتابي گرد آوري شود گنجينه گرانبهايي را تشکيل خواهد داد. بيش از ده نامه از محدث نوري که در جواب نامه هاي مير حامد حسين هندي نويسنده اثر گران سنگ (( عبقات الانوار )) نوشته شده است در مجله نور علم - البته بخشهاي بريده اي از آنها - چاپ شد . (1292)

و بسياري از نامه ها و... که در لابه لاي کتابها و... پراکنده اند !

خوشبختانه آثار محدث نوري - بجز سه يا چهار کتاب - بارها چاپ شده و بسياري از کتابها از عربي به فارسي و از فارسي به عربي ترجمه و منتشر شده اند. بتازگي کتاب نجم الثاقب از فارسي به عربي و در دو جلد بزرگ ترجمه گشت و انتشار يافت ، پس از آن ، چندي پيش نيز شاهد انتشار جلد 19 مستدرک الوسائل ( جزء اول از خاتمه مستدرک ) گشتيم که به کوشش ‍ موسسه آل البيت تحقيق و به بازار کتاب عرضه شد .

سلسله نوريان

بسياري از بزرگان به افتخار شاگردي نوري نايل شده و از انفاس قدسي او بهره مند گشته و از خرمن خلوص او خوشه چيني و از درياهاي دانش او دانش اندوزي کرده اند. ما با نام بعضي از آن بزرگمردان به کتاب خود زينت مي بخشيم :

1 - شيخ آقا بزرگ تهراني ، نويسنده دائره المعارف بزرگ کتابشناسي شيعه (( الذريعه الي تصانيف الشيعه )) در 26 جلد و کتابهايي ديگر .

2 - حاج شيخ عباس قمي ، محدث مورد وثوقي که در سايه اخلاص و صميميت بسيار، آوازه و نام نيکش چون آفتابي تابان است . کتاب مقدس ‍ مفاتيح الجنان تنها يک اثر از ميراث ماندگار اوست .

3 - مصلح مجاهد آيت الله شيخ محمد حسين کاشف الغطاء (1294 - 1373 ق .) از آثار پرارج او در عالم ادب قصيده اي است غرا در دفاع از يوسف زهرا (س ) حضرت مهدي موعود (عج ) که چکيده اي از کتاب کشف الاستار استادش محديث نوري است .

4 - انديشمند نامي آيت الله علامه سيد عبدالحسين شرف الدين عاملي (1290 - 1377 ق ).

5 - شيخ اسماعيل اصفهاني

6 - شيخ مرتضي بن محمد عاملي

7 - سيد جمال الدين عاملي اصفهاني

8 - حاج شيخ محمد باقر بيرجندي (1276 - 1352 ق ) مولف کبريت احمر

9 - حاج شيخ علي اکبر نهاوندي

10 - حاج شيخ علي زاهد قمي (1273 -1371 ق )

11 - حاج شيخ محمد تقي قمي

12 - عارف و اصل آيت الله ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي

13 - حاج ميرزا ابوالفضل تهراني معروف به کلانتري نوري و نويسنده (( شفاء الصدور في زياره العاشور ))

14 - شيخ جعفر نوري نجمي

15 - سيد علم الهدي نقوي کابلي (متولد 1288 ق ) نويسنده (( دستورالعمل للنسوان ))

16 - آقا ميرزا محمد تهراني (متولد 1281 ق )

17 - شيخ مهدي نوري فرزند ميرزا هادي نوري ، برادر زاده محدث نوري . ايشان پيش عمويش رسائل و مکاسب و ديگر کتابهاي درسي آموخته بود و در شمار شاگردان ميرزاي بزرگ شيرازي بود .

18 - شيخ جليل محمد حسن آل کبه (1269 - 1333 ق )

19 - صدر الاسلام حاج ميرزا علي اکبر همداني معروف به دبير که ابوالمکارم هم خوانده مي شود .

20 - مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب قمي (1273 - 1341 ق ). همان طور که از آثار چاپ شده ايشان بر مي آيد نسبت به استادش محدث نوري فوق العاده ارادتمند بوده است و از او به نيکي بسيار ياد مي کند .

21 - شيخ علي اکبر همداني (1270 - 1325 ق ) نويسنده ناسخ التفاسير . (1293)

22 - پسر خواهرش و دامادش شيخ شهيد، آيت الله فضل الله نوري (1295 - 1327 ق ).

23 - آيت الله شيخ محمد تقي بافقي (1292 - 1325 ق ) دلير مردي که مبارزاتش با رضا خان پهلوي بويژه در دفاع از حجاج بسي معروف و مشهور است . (1294)

راويان نور

در طول صد و پنجاه سال و اندي که در عصر حاضر بر تاريخ حديث شيعه گذشته است کمتر (( اجازه نامه روايي )) يافت مي شود که نام نوري زينت بخش آن نباشد. همين است که او را با نام (( خاتمه المحدثين )) و سر آمد نوريان ، معروف ساخت است . محدث نوري (( شيخ روايتي )) بسياري از دانشوران نامي است که از بابت نمونه علماي زير نام برده مي شود :

1 - آيت الله سيد محسن امين عاملي (1284 - 1371 ق ) نويسنده اعيان الشيعه و ...

2 - آيت الله ميرزاي نائيني (متوفاي 1355 ق )

3 - حاج شيخ محمد هادي بيرجندي (1277 - 1366 ق ) معروف به هادوي و متخلص به (( هادي ))

4 - حاج شيخ محمد باقر همداني (( متوفاي 1333 ق )) از شاگردان عارف نامي ملا حسينقلي همداني

5 - فدا حسين کهنويي مشهور به نظير حسن (متولد 1278 ق ))

6 - منير الدين بروجردي (( 1269 - 1341 ق )) نوه دختري ميرزاي قمي (صاحب (( قوانين الاصول )) )

7 - علامه مجاهد حاج شيخ محمد جواد بلاغي (1282 - 1352 ق ) نويسنده تفسير آلاء الرحمن .

8 - شيخ محمد علي کچويي اردستاني (متوفاي حدود 1335 ق )

9 - سيد ابوطالب شيرازي

10 - حاج شيخ عبدالکريم حائري ، موسس حوزه علميه قم ، (متولد حدود 1276 - 1355 ق ).

11 - سيد ابومحمد حسن صدر الدين موسوي کاظميني ، نويسنده (( تاءسيس الشيعه لعلوم الاسلام ))

12 - سيد هبه الدين شهرستاني ، نويسنده (( الهيئه و الاسلام ))

13 - علامه سيد شمس الدين محمود حسيني مرعشي (1260 - 1338 ق )

14 - شريف الاسلام سيد اسماعيل مرعشي نجفي نويسنده قانونچه در علم طب

15 - حاج ميرزا علي حسيني مرعشي شهرستاني ، شارح و جيزه شيخ بهايي در علم حديث شناسي

16 - شيخ محمد حرزالدين نجفي نوسنده معارف الرجال

17 - شيخ مهدي حکمي قمي مشهور به پايين شهري

18 - حاج ميرزا حسن علياري تبريزي فرزند حاج ملا علي علياري سردرودي .

19 - حاج شيخ عبدالنبي نوري تهراني

20 - آقا ضياء الدين عراقي (متوفي 1361 ق ) (1295)

پرواز تا بر دوست

محدث نوري که از پيروان پاک امام حسين عليه السلام بود در راه بازگشت از آخرين سفر زيارتي خويش از دشت گلگون لاله ها، يعني کربلا، بيمار شده ، درد خويش را، براي رعايت حال ديگر کاروانيان نينوا پنهان مي دارد، مبادا که کربلاييان را اذيت کرده باشد .

به نجف اشرف ، محل اقامت خويش که مي رسد، بيماريش روز به روز شدت يافته ، درد دلش سحر به سحر سبز مي شود. عاقبت زخمي را که از خنجر هجران خورده بود و ساليان سال ، سينه سينايي اش را سوخته بود گل مي کند .

شب چهارشنبه ، 27 جمادي الثاني سال 1320 قمري بود که آن روشني بخش آسمان ولايت و درايت (در 66 سالگي ) غروب مي کند و براي هميشه نوريان را در نار فراق مي گدازد و بنا به وصيت خودش در يکي از ايوانهاي آستان قدس اميرالمومنين علي عليه السلام به خاک سپرده مي شود .

حوزه بزرگ نجف که آن روز مرکز مکتب سرخ تشيع و مهبط ستارگان آسمان دانش بود به ماتم نور نشست و مردم شهر بويژه دانشمندان عزادار شدند . شعرا و اهل قلم در حوزه علميه نجف به سرودن سوگنامه ها پرداختند. از آن ميان شاعر ماهر ، شيخ محمد آخوند شوشتري (متوفاي 1322 ق ) در سوگ نوري چنين سرود :

(( رفت حسيني که جان جميلش ، در (( عالم ذر )) از نور دانشها سرشته شده بود .

مقدس مکاني است جايي که درفش دانش (محدث نوري ) را در خود جاي داده است .

دانشمندي که نفسي نفيس و مقدس و ذکري جميل و پاک داشت . )) (1296)

حال با نقل سخن سبزي از علامه شيخ محمد حسين کاشف الغطاء، اين ارادتنامه مختصر را در حق حضرت نوري و همه نوريان شيعي ختم مي کنيم :

(( علامه الفقهاء و المحدثين ، گرد آورنده اخبار و سخنان پيشوايان پاک عليهم السلام داراي دانشهاي پيشينيان و معاصرين ، بي گمان حجت خداست . زنان روزگار از آوردن مانندش نازا و استوانه هاي فضيلت در برابر فضيلتش نارساست . خدايي مردي که خود را ساخته ، شب زنده داري که سينه سينايي اش از شوق اشتياق گداخته بود. او عالمي آگاه و عابدي اواه بود. با خويشتن داري اش فرشتگان آسمان را به شگفتي وا مي داشت . اگر خدا مي خواست به بندگانش تجلي کند، مي فرمود : اين نوري نور من است . چنين مرد، مولا و سرور ما ثقه الاسلام حاج ميرزا حسين نوري است . )) (1297)




  • به حسن و خلق وفا کس به يار ما نرسد
    تو را در اين سخن انکار کار ما نرسد



  • تو را در اين سخن انکار کار ما نرسد
    تو را در اين سخن انکار کار ما نرسد



(( حافظ شيرازي ))

/ 1