محمد بن علي
در حريم ولايت
محمد رحيم بيگ محمدي انديان سرآغاز
دانشمند بلند آوازه شيعه ((ابن شهر آشوب )) يکي از بزرگمردان تاريخ است که زندگي و آثارش سراسر درس عبرت ، معنويت ، شور و شوق و الگوي ايمان و تلاش است . او در طول زندگي پربار خويش همواره در راه احياي مکتب انسان پرور اهل بيت عليهم السلام و رشد و استحکام حوزه هاي علوم اسلامي کوشش فرواني از خودشان نشان داد. دانشمندي که در تمام علوم اسلامي مقامي بس بلند به دست آورد و در تربيت شاگرد و تحقيق و تصنيف تا واپسين لحظات زندگي تلاش کرد. حال زندگي او را به اختصار مرور مي کنيم . ميلاد
ابو عبدالله محمد بن علي بن شهر آشوب سروي مازندراني معروف به ((رشيد الدين از عالمان بزرگ و معروف شيعه در اواخر قرن پنجم و اوايل ششم هجري است . اين فقيه فرزانه در جمادي الثاني سال 488 ق . (و به قولي 489 ق .) (289)به دنيا آمد. (290) از اينکه به ((شهر آشوب ))، پدرش ، جدش نسبت ((سروري ))(291)داده اند، بر مي آيد که اصل اين خاندان بزرگ از ساري مازندراني بوده است ، اما درباره تولد خود وي که آباد در ساري بوده يا بغداد، نمي توان به يقيقن اظهار نظر کرد. (292)البته بعضي از محققان تولد ((اين شهر آشوب )) در بغداد را ترجيح داده اند. (293) جد او شيخ شهر آشوب بن کياکي ، دانشمندان بزرگ شيعه و از مردم ساري بود که در گروه شاگردان نامي و ممتاز شيخ طوسي (متوفي 460 ق .) به شمار مي رفت . (294) پدرش شيخ علي فرزند شيخ شهر آشوب نيز از فقيهان و محدثان فاضل و از دانشمندان بزرگ شيعه محسوب مي شد (295) که در تربيت فرزند خويش از جان و دل تلاش کرد. شکوفايي
محمد رفته رفته همچون ديگر کودکان همسن و سال خود رشد مي کرد و بزرگ مي شد، اما فرقي که با ديگران داشت اين بود که در دامن خانواده اي روحاني ، دانش پرور و تربيت شناس پرورش مي يافت . او چون به هشت سالگي رسيد تمام قرآن را حفظ کرده بود و از اين به بعد او را ((حفظ)) (حافظ قرآن ) لقب دادند. (296) اين شهر آشوب بعد از فراگيري قرآن و دروس مقدماتي و ادبي به تحصيل علوم و معارف ديني مثل فقه و اصول ، حديث ، رجال ، کلام و تفسير پرداخت . آغاز و انجام تحصيلات عالي او دقيقا معلوم نيست ، اما همين قدر معلوم است که در نزد پدر و جدش و بزرگاني چون شيخ طوسي ، عبدالواحد آمدي و قطب الدين راوندي سطوح عالي علم و ادب را گذراند ولي از آنجا که آن بزرگان هر يک در شهر و دياري دور از هم زندگي مي کردند به اين نتيجه مي رسيم که ابن شهر آشوب در راه کسب علم و معرفت و براي استفاده از محضر دانشوران بزرگ شيعه در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري سالها از اين شهر به آن شهر و از اين ديار در حال مهاجرت و گشت و گذار بوده است . اساتيد
1 - شيخ شهر آشوب ( جد بزرگوار وي ) (297) 2 - شيخ علي (پدر دانشمندش ) (298)
3 - واعظ نيشابوري (299)(متوفاي 508 ق .) معروف به ((صاحب روضة الواعظين )) و ((فتال نيشابوري )). اين عالم بزرگ شيعه را در سال 508 ق . در شهر نيشابور به شهادت رساندند. 4 - شيخ ابو علي فضل بن حسن طبرسي (متوفي 548 ق .) مفسر بلند آوازه شيعه هجري است (300) که داري تاءليفات زيادي چون : تفسير مجمع البيان و جوامع الجامع ، اعلام الوري و... مي باشد. 5 - ابو منصور طبرسي ، نويسنده کتاب رجالي خود ((معالم العلماء)) به بزرگي از او ياد کرده و درباره آثارش مي نويسد: ((استادم احمد بن ابي طالب ، کتابهاي مختلفي دارد از جمله : الکافي در فقه و...))(301) 6 - ((قاضي سيد ناصح الدين آمدي (متوفي 550 ق .) صاحب کتاب ارزنده ((غررالحکم و دررالکلم ))(302) 7 - ابوالفتوح رازي (متوفي 522 ق .) (303) از علماي بزرگ عصر خود و از اساتيد عصر خود بود که داراي کتاب معروفي به نام ((النفض )) مي باشد. (304) 9- سيد ضياء الدين فضل الله راوندي کاشاني (متوفاي 562 ق .) (305) 10 - قطب الدين راوندي (متوفاي 573 ق .) 11 - ابوالحسن علي بن ابي القاسم بيهقي ، معروف به ابن قندي 565 ق .) او مورخ شهير خطه دانش پرور سبزوار و خراسان و يکي از علماي بزرگ شيعه در قرن ششم هجري است . (306) ابن شهر آشوب همچنين در محضر گروهي از علماي اهل سنت نيز تحصيل کرده است که مشهورترين آنها عبارتند از: 1 - ابوعبدالله محمد بن احمد نطنزي ، مؤ لف کتاب ((الخصائص العلويه علي سائر البريه ))(307) 2 - جارالله زمحشري معتزلي (متوفاي 538 ق .) ابن شهر آشوب در نزد او کتاب ((تفسير کشاف )) و ((ربيع الابرار)) و ((الفايق في غريب الحديث )) را که همه از تاءليفات خود زمحشري است ، خوانده و از اين استاد اجازه نقل روايات آن کتابها را نيز گرفته است . (308)
موفقيت
ابن شهر آشوب پس از سالياني اقامت در حوزه هاي علميه ايران و استفاده از محضر دانشمندان و اساتيد بزرگ و مسافرتهاي علمي در سرزمينهاي مختلف ايران (مازنداران ، مشهد مقدس ، نيشابور، سبزوار، ري ، کاشان ، اصفهان و همدان ) در سال 547 ق . با کوله باري از دانش و معنويت از شهر همدان به بغداد عزيمت کرد. (309)وي در بغداد که پايتخت بني عباس و مشهورترين مرکز علوم اسلامي آن روزگار بود و دانشمندان زيادي در آن علوم و فنون مختلف پرداخت و هم در آن رشته ها کتابها نوشت . (310) ابن شهر آشوب از همان سالهاي جواني که در ايران و عراق مشغول تحصيل بود، تدريس هم مي کرد. ((وي هر علمي از علوم اسلامي را که به حد کمال دارا بود، شروع به تدريس آن علم مي کرد.))(311) با اينکه در زمان ابن شهر آشوب دانشمندان عالمان بزرگي وجود داشتند که مورد احترام مردم و از جايگاه ويژه اي برخوردار بودند، در اين ميان ابن شهر آشوب امتياز و بر جستگي خاص داشت و مقام علمي و موفقيت او از ديگران نمايان تر بود. او به هر شهري از ممالک اسلامي که حوزه علميه داشت ، مي رفت در راءس آنان قرار مي گرفت و کار تدريس و بحث و پرورش شاگران را به صورت جدي و چشمگيرتري آغاز مي کرد. شاگردان
وي زماني که در شهرهاي بغداد، حله و موصل مي زيست و در اواخر عمر که در شهر حلب اقامت داشت و در ديگر شهرهاي اسلامي ، شاگردان زيادي تربيت کرد که از ميان به افراد مي توان اشاره کرد: 1 - علامه سيد محمد بن زهره حلبي (متوفاي پس از 585 ق .) 2 - شيخ جمال الدين ابوالحسن علي بن شعره حلي جامعاني (متوفاي 581) 3 - شيخ تاج الدين حسن بن محمد سواري 5 - يحيي بن ابي طي حلبي 6 - سيد کمال الدين حيدر حسيني ابن شهر آشوب يکي از اساتيد علم و حديث و اجازه نقل حديث بوده است . وي از اساتيد خويش اجازه نقل روايت داشته و از آنها روايت مي کرده است . از جمله ايشان : شيخ ابومنصور طبرسي ، محدث شيخ علي ابن شهر آشوب ، شيخ شهر آشوب ، شيخ ابوعلي فضل بن حسن طبرسي (صاحب تفسير ((مجمع البيان )) )، شيخ جمال الدين ابوالفتوح رازي ، قطب الدين راوندي و... مي باشند.
هجرت
اوائل دوران خلفت مستضيئي (547 - 566) ابن شهر آشوب در بغداد بود و مشتضيئي در تقويت افکار و گسترش عقايد و اقتدار علماي حنبلي سعي و کوشش مي نمود. رفته رفته فعاليتهاي چشمگير ابن شهر آشوب از سوي مخالفان ناديده انگاشته مي شد و او را تضعيف مي کردند. از اين رو بغداد ديگر مکان مناسبي براي ارائه فعاليت ابن شهر آشوب نبود. وي بغداد را به قصد شهر تاريخي و عالم پرور حله ترک کرد و به آن ديار مهاجرت نمود. ابن شهر آشوب در سال 567 ق . کرسي درس خود را در حله رونق بخشيد و شروع به تدريس و تربيت شاگرد نمود و پس از ساليان دراز، حله را ترک کرد و به شهر موصل رفت و پس از اقامت زيادي در موصل سرانجام به شهر حلب (شهر ستارگان ) هجرت کرد. نويسنده روضات الجنات مي گويد: ((علت انتقال ابن شهر آشوب از عراق به شهر حلب آن بود که شهرستان مزبور در آن روزگار مجمع رجال و بزرگان بوده و مردم آنجا هم عموما با امامي مذهبان بخوبي رفتار مي کرده و به مناسبت اينکه شهرستان حلب تحت نظر آل حمدان بود که امامي مذهب بوده اند... نسبت به علماي شيعه احترام مي کردند.))(312) آثار جاودن
ابن شهر آشوب قهرمان عرصه قلم و نگارش بود. او در اکثر علوم اسلامي - اعم از فقه ، اصول ، کلام ، حديث ، تاريخ ، تفسير، رجال و... - تاءليفات و تصنيفاتي ارزنده ، آموزنده و بي سابقه از خود به يادگار گذاشته که هر يک در نوع خود مهم و نشانگر نبوغ فکري و مقام والاي علمي نويسنده آن است ؛ آثاري که همواره مورد توجه و عنايت علمان و دانشمندان قرار گرفته است . اينک به معرفي برخي از آثار پر ارج آن دانشمند بزرگ شيعه مي پردازيم : 1 - متشابه القرآن و مختلفه : کتابي است تحقيقي که مؤ لف آن در سال 570 ق . در شهر حله به پايان برده است . (313) 2 - مناقب آل ابي طالب عليه السلام : ابن شهر آشوب در اين اث گرانقدر مناقب و فضايل چهارده معصوم عليه السلام را يکايک مورد بحث و شرح قرار داده است . 3 - معالم العماء: او در يک کتاب کم حجم و پربار پس از برشماري نام 1021 تن از دانشمندان شرح حال کوتاهي از زندگي آنان و آثارشان را ذکر کرده است . 4 - مناقب النوصب
و شانزده اثر ذيل : مخزون المکنون في عيون الفنون ، الطرائق في الحدود و الحقائق ، مائدة الفائدة ، امثال في الامثال ، الاسباب و النزول علي مذهب آل الرسول ، الحاوي ، الاوصاف ، المنهاج ، الفصول في النحو، الجديده ، انساب آل ابي طالب ، الاربعين حديثا (در مناقب حضرت عليه السلام )، نخب الاخبار، الخصايص الفاطميه ، بيان التنزيل ، المواليد (314) در عرصه شعر
ابن شهر آشوب در عرصه شعر و ادب نيز حضوري نيکو داشت . و اشعار به جا مانده از ايشان بيانگر اين است که او اشعاري توانا و زبردست و اديبي ماهر بود. اشعار او بيشتر حاوي نکات اخلاقي عرفاني ، حکيمانه و مدايح و مناقب اهل بيت - عليه السلام - بود و در نوشته ها و هم در اشعارش به مخالفان تشيع پاسخ داده و در اين مورد اشعار زياد سروده است . او اشعار خود را بيشتر در کتاب ((مناقب )) به مناسبتهاي مختلف آورده و با کمال تاءسف هنوز به صورت ديوان ، با دفتر شعر، تدوين و تنظيم نشده است . ما در اينجا به عنوان نمونه دو بيت از اشعارش را که در مدح و منقبت ائمه اطهار - عليه السلام - گفته است مي آوريم :
بعد النبي ائمة لمعاشر
ان کان قد شرقت به اصحابه
فنبوه ما شرفوا و هم اکباده . (315)
و ائمتي من بعده اولاده
فنبوه ما شرفوا و هم اکباده . (315)
فنبوه ما شرفوا و هم اکباده . (315)