محمد حسن بن باقر، فقیه جاودانه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محمد حسن بن باقر، فقیه جاودانه - نسخه متنی

ابراهیم اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محمد حسن بن باقر

فقيه جاودانه

ابراهيم اسلامي

ولادت

در سال 1200 ق .(1106)فرزندي در خانه شيخ محمد باقر نجفي به دنيا آمد که او را محمد حسن ناميدند.

شرح هجرت نياکان محمد حسن از اصفهان به نجف اشرف را اين گونه ياد کرده اند: زماني شيخ عبدالرحيم شريف کبير - جد سوم محمد حسن - از اصفهان راهي نجف اشرف شد و در آن شهر مقدس رحل اقامت افکند تا از محضر عالمان بزرگ کسب فيض کند. وي سرانجام از فقيهان وارسته و فاضل گرديد. دو پسر دانشمند به نامهاي آقا محمد کبير و آقا محمد صغير - جد دوم محمد حسن ، (مولف کتاب الاقتباس و التضمين در عقايد) از او به يادگار ماندند. شيخ عبدالرحيم ، فرزند آقا محمد صغير و جد محمد حسن فرزانه اي است که به نيکي از او ياد کرده اند.

در حقيقت محمد حسن دوران کودکي و نوجواني را در دامان خاندان علم و فضيلت سپري کرد.

در حوزه نجف

هنوز کودکي بيش نبود و تازه خواندن و نوشتن را فراگرفته بود که وارد حوزه علميه نجف اشرف شد. دروس مقدمات و سطح را بسرعت نزد سيد حسين شقرايي عاملي (متوفي 1230 ق ) و شيخ قاسم آل محيي الدين (متوفي 1238 ق ) و شيخ حسن (متوفي 1250 ق ) گذراند و در نوجواني به درس خارج فقه و اصول راه يافت .

محمد حسن ساليان دراز در عاليترين سطح دروس حوزه علميه ، در درس ‍ آيت الله شيخ جعفر کاشف العظا، آيت الله سيد مهدي بحرالعلوم ، آيت الله سيد جواد عاملي و آيت الله شيخ موسي کاشف الغطا شرکت کرد. (1107)و با پشتکار و نبوغي که داشت توانست در 25 سالگي به درجه اجتهاد نايل آمد و نگارش کتاب بي همتاي ((جواهر الکلام )) را آغاز کند. شيخ سپس به تدريس علوم ديني همت گذارد.

مربي بزرگ

حوزه علميه نجف به برکت تدريس صاحب جواهر (1108)رونق تازه اي گرفت . شيخ آقا بزرگ تهراني مي نويسد:

((صاحب جواهر اين امتياز را نيز بر ديگر عالمان داشت که عموم شاگردانش از علماي بزرگ و سرشناس بودند و در محضر درس او جمع فراواني تربيت شده ، در گوشه و کنار جهان پخش گرديدند و بعد از او مقام مرجعيت يافتند و بر کرسي فتوا نشستند که عدد آنان زياد و شمارش آنان کار مشکلي است .))(1109)

برخي از شاگردان ممتاز او عبارتند از:

1. آيت الله سيد حسين کوه کمري : فرزند سيد محمد، که با 24 واسطه ، نسبش به امام حسين عليه السلام مي رسد. او در روستاي ارونق از توابع کوه کمره تبريز به دنيا آمد و پس از فراگيري خواندن و نوشتن به حوزه علميه تبريز راه يافت . سپس براي ادامه تحصيل عازم کربلا شد و پس از مدتي به حوزه علميه نجف روي آورد و در درس صاحب جواهر و شيخ انصاري شرکت کرد و به اجتهاد رسيد.(1110)ماجراي تواضع و شرکت وي در درس ‍ شيخ انصاري بسيار شنيدني است .(1111)

آيه الله کوه کمري بعد از وفات شيخ انصاري (متوفي 1281 ق ) به مرجعيت رسيد. بسياري از شيعيان آذربايجان ، تفليس و ايروان از او تقليد مي کردند. سرانجام وي در سال 1299 ق . در نجف درگذشت و در مقبره اي که اکنون به نام او معروف است ، در برابر آرامگاه صاحب جواهر به خاک سپرده شد.(1112)

2. آيه الله شيخ جعفر شوشتري : فرزند حسين و اهل شوشتر است در جواني همراه پدر به حوزه علميه نجف راه يافت و در درس صاحب جواهر شرکت کرد. پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقامهاي والاي علمي و اخلاقي به زادگاه خود برگشت و بيش از سي سال در آنجا به تبليغ اسلام پرداخت . در سال 1291 ق به نجف بازگشت . او در صحن حرم حضرت علي عليه السلام به سخنراني مي پرداخت و گفتارش مشتاقان زيادي داشت .

در سال 1302 ق براي زيارت امام رضا عليه السلام به ايران آمد و علماي بزرگ تهران از او در خواست کردند تا مدتي در تهران بماند. او نخستين امام جماعت مسجد سپهسالار بود.

آيه الله شيخ جعفر شوشتري ، مرجع تقليد(1113)و محدثي بزرگ بود و مي بايست بسان اغلب مراجع تقليد به تدريس و فتوا بپردازد اما علاقه وافر او به اهل بيت عليه السلام وي را بر آن داشت تا به منبر برود و به ذکر روضه هاي جانسوز بر شنوندگان تاثير بسيار گذارد.

سرانجام در 28 يا 29 صفر 1303 ق ، در راه بازگشت به نجف ، در کرند غرب بدرود حيات گفت و در نجف به خاک سپرده شد.

3. ملا علي کني : در سال 1220 ق در روستاي ((کن )) تهران به دنيا آمد. سالها در حوزه علميه نجف نزد استادان فرزانه اي چون صاحب جواهر به تحصيل پرداخت . تا اينکه وي به اجتهادش گواهي داد و او به تهران بازگشت و به تاليف و تبليغ پرداخت . از وي آثاري در زمينه اصول ، فقه ، تفسير، حديث و رجال به يادگار مانده است . سرانجام در صبحگاه روز 27 محرم 1306 ق در گذشت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسني ، در کنار قبر امامزاده حمزه به خاک سپرده شد.

4. شيخ محمد ايرواني : فرزند محمد باقر ايرواني است که در سال 1232 ق به دنيا آمد. در جواني از ايروان به کربلا رفت و در درس سيد ابراهيم قزويني شرکت کرد. سپس به نجف رفت و در درس بزرگاني چون صاحب جواهر و شيخ انصاري حضور يافت و پس از رسيدن به اجتهاد به ((فاضل ايرواني )) شهرت يافت . او پس از وفات آيه الله سيد حسين کوه کمري (متوفي 1299 ق ) مرجعيت تقليد بسياري از شيعيان ايران ، هند، ترکيه ، قفقاز، و روسيه را عهده دار گرديد و در کرسي تدريس عاليترين سطح دروس حوزوي ، به تربيت شاگردان پرداخت .

از وي کتابهايي در زمينه اصول ، فقه و تفسير برجاي مانده است . سرانجام در سال 1306 ق رخت از جهان بر بست .(1114)

تاليفات

شيخ محمد حسن نجفي در 25 سالگي نگارش کتاب بي همتاي ((جواهر الکلام )) در شرح کتاب شرايع الاسلام محقق حلي را آغازيد. جواهر الکلام ، اين دائره المعارف فقه شيعه ثمره 32 سال تلاش شبانه روزي او اينک معتبرترين متن درسي عاليترين سطح دروس حوزه هاي علميه شيعه ، يعني درس خارج فقه است . علامه سيد محسن امين (متوفاي 1371 ق ) درباره اين کتاب مي نويسد: در فقه اسلام کتابي به همتايي جواهر الکلام نيست . شيخ انصاري نيز فرمود: براي مجتهدي که بخواهد احکام الهي را استنباط کند، کافي است کتابهاي جواهر و وسائل الشيعه (حديث ) را در اختيار داشته باشد و کمتر اتفاق مي افتد که به کتابي از پيشينيان نيازمند شود.(1115)

او علاوه بر کتاب ((جواهر)) کتابهاي ديگري نيز نوشت که عبارتند از:

1. نجاه العباد في المعاد: درباره احکام طهارت و نماز

2. هدايه الناسکين : درباره احکام حج

3. رساله اي در احکام خمس و زکات

4. رساله اي در احکام روزه که به فارسي ترجمه شد.

5. رساله اي در احکام ارث

6. مقالاتي پيرامون اصول فقه

صاحب جواهر تا آخرين لحظات عمر به تاليف مشغول بود. در اواخر عمر تصميم به شرح کتاب ((قواعد)) علامه گرفت اما افسوس که پيمانه عمرش ‍ به سر آمد.(1116)

ولايت فقيه

ولايت فقه از دير باز در حوزه هاي علميه شيعه مطرح بوده و اصل ولايت فقيه نزد همه فقها مسلم است ، اما در محدوده اختيارات فقيه اختلاف است . صاحب جواهر درباره ولايت فقيه مي نويسد:

اگر ولايت عامه فقيه نباشد، بسياري از کارهاي مربوط به شيعيان معطل مي ماند. (1117)

ايشان علمايي را که درباره ولايت فقيه ترديد دارند بسختي مورد نکوهش ‍ قرار داده ، مي نويسد:

((اين افراد طعم فقه را نچشيده و از فرمايش ائمه عليه السلام چيزي نفهميده اند.))(1118)

سيره سبز

ساختن گلدسته براي مسجد کوفه ، احداث وضوخانه و مکاني براي سکونت خادمان مسجد سهله ، بناي ساختمان حرم حضرت مسلم بن عقيل (س ) و حرم هاني بن عروه (س ) در کوفه از کارهاي عمراني صاحب جواهر است . (1119)

وي لباسهاي بسيار تميز مي پوشيد. ظاهري بس آراسته داشت . بسيار قانع ، فروتن و شکيبا بود. به شاگردانش احترام خاصي مي گذاشت . روزي در وسط درس به امتياز چهار تن از شاگردانش تصريح کرد. کاري که از استادان و مراجع تقليد کمتر رخ مي دهد. آن چهار نفر عبارتند از:

1. حاج ملا علي کني

2. شيخ عبدالحسين ، معروف به شيخ العراقين

3. شيخ عبدالرحيم بروجردي

4. شيخ عبدالله نعمت عاملي .(1120)

او تلاش ديگران را مي ستود و آنان را تشويق مي نمود. زماني ((ازري )) شاعر عرب قصيده بسيار زيبايي در مدح اهل بيت مي سرايد که به قصيده ((هانيه ))(1121)مشهور است . صاحب جواهر در مقام قدرداني از او مي گويد: آرزو دارم قصيده ((هانيه )) ازري در نامه عمل من نوشته شود و کتاب ((جواهر)) من در نامه عمل او.(1122)

انتخاب اصلح

اواخر ماه رجب 1266 ق بود و صاحب جواهر در بستر بيماري دستور داد علماي بزرگ نجف نزد او بيايند. همه با چهره اي غمناک از مريضي مرجع تقليد شيعيان ، حاضر شدند. صاحب جواهر نگاهي به حاضران انداخت و گفت : شيخ مرتضي کجاست ؟

- نيامده است .

- بگوييد بيايد.

شيخ انصاري را يافتند و پيغام ايشان را به او رساندند. شيخ انصاري به محضر استاد شرفياب شد و استاد به او فرمود:

در چنين وقت حساسي ما را رها مي کني ؟

شيخ انصاري گفت : رفته بودم مسجد سهله براي بهبودي حال شما دعا کنم .

صاحب جواهر فرمود:

زمام امور ديني را که به من مربوط مي شود، بعد از خود به شما مي سپارم و اين امانتي الهي است در نزد شما. و پس از من ، شما مرجع تقليد شيعيان خواهيد بود. سعي کنيد زياد جانب احتياط را نگيريد. احتياط زياد، زحمت امت اسلامي را فراهم مي سازد و دين اسلام ، دين جامع و سهل است . (1123)

روز وصل و هجران

روز اول شعبان 1266 ق فرا رسيد. بهشتيان در انتظار به زمين مي نگريستند. بهشت را آذين بستند و بساط ميهماني گستراندند. جواهر بي نظير شيعه ، فقيه بلند آوازه آيت الله شيخ محمد حسن نجفي نفسهاي آخر عمر را مي کشيد. شهادتين را بر زبان جاري مي ساخت . او عمري در راه اسلام زحمت کشيده بود و اينک آرام مي رفت تا به سوي ملکوت پر بگشايد.




  • حجاب چهره جان مي شود غبار تنم
    چنين قفس نه سزاي چو من خوش الحال است
    مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاک
    چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم



  • خوش آن دمي که از اين چهره پرده بر فکنم
    روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
    چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم
    چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم



هنگامي که آفتاب به وسط آسمان رسيد آفتاب عمر صاحب جواهر غروب کرد. شيعيان غرق در عزا شدند. تشييع پيکر جنازه با شکوهي برگزار شد. پيکر پاکش را در مقبره اي که خود جنب مسجدش آماده کرده بود، به خاک سپردند. مجالس يادبود او در بسياري از شهرها برگزار شد.

از گوهر شناس فقه ، هشت پسر دانشمند به نامهاي شيخ محمد، شيخ عبدالعلي ، شيخ عبدالحسين ، شيخ باقر، شيخ موسي ، شيخ حسين ، شيخ حسن ، شيخ ابراهيم و دختراني چند به يادگار ماند.

/ 2