بانوان سرزمین توحید، نقش ایمان وانقلاب زدند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بانوان سرزمین توحید، نقش ایمان وانقلاب زدند - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بانوان سرزمين توحيد، نقش ايمان وانقلاب زدند

بانوانسرزمين توحيد، نقش ايمان و انقلابزدند? بانوان سرزمين توحيد، نقش ايمان وانقلاب زدند ? اقشار اجتماعي ? گلي زواره، غلامرضاپروردگار متعال برايآنكه انسانها به پويايي و پرورشهايپرمايه و جهت‏دار نايل گردند و بهمقاصد عالي و سعادت كامل برسند توسطبرگزيدگان خود، قوانين استوار و دقيقيرا وضع نمود تا نيازهاي دروني و علايقفطري آنان تأمين گردد و گام نهادن بهسوي هدايت و صراط مستقيم براي تماميآدميان اعم از زن و مرد ميسر گردد، گرچهخداوند اين شرايط و امكانات را به نحواحسن و كامل فراهم ساخت و در اختيار بشرقرار داد ولي بسياري از انسانها به جايآنكه به سوي چشمه پاكي و صداقت و جويبارحقيقت روي آورند در مردابهاي نفساني وشهواني غوطه‏ور شدند و با تعدي بريكديگر، علم طغيان برافراشتند و از رشدو شكوفايي راستين باز ماندند. در اينميان زنان كه نيمي از پيكره جامعه بودندبيش از ديگران مورد تعدي و ايذاء قرارگرفتند و با فشارهاي شديد و رفتارهايخشن كه در مورد اين افراد اعمال گرديدبه ناچار به ظلم و تبعيض تن داده و بدينسان سرنوشت بشريت در معرض آسيبها وتهديدهاي وافر قرار گرفت.

نمونه بارزجامعه‏اي كه وضع مرارت‏باري داشت و درآتش جهل و خرافات مي‏سوخت و انحطاط وتيرگي اخلاقي سايه شوم خود را بر آنافكنده بود و در آن از نشاط روحي وشادابي رواني و امنيت فكري و فرهنگياثري ديده نمي‏شد، جوامع انساني درآستانه عصر بعثت مي‏باشد كه بيش از همهزنان در شعله‏هاي اين فساد

و ستمفشارهاي سختي را تحمل مي‏كردند و از آنمقام شرافت و عزتي كه داشتند تنزل دادهشده بودند، كه ناگهان وعده‏هاي الهيتحقق پذيرفت و بعثت حضرت رسول اكرم(ص)چون آذرخشي كوير منحط و خفقان گرفتهانسانيت را پرتوافشاني كرد و طليعه وحيبا فرمان فروزان «اقراء» نمودار گشت وچشمه جوشان و زلال حاكميت توحيد جاريگشت و با طلوع خورشيد بي‏غروب و پرفروغاسلام زنان هويت راستين خويش را بازيافتند و به مقامي والا از كرامت و عزترسيدند. قرآن كريم بر هويت انساني زنتأكيد نمود و از يكسان بودن جوهرهانساني زن و مرد و تساوي آن دو دربهره‏گيري از حقوق انساني سخن گفت و بالفظ خلقنا در آيه «انا خلقناكم من ذكر وانثي»1 خلقت اين دو موجود را يكساندانست و زن را همچون مرد، داراي سرشتيملكوتي، نفخه الهي، فطرت پاك و مسيريروشن براي ترقي معرفي كرد و به او حقحيات اجتماعي، مالكيت و مناصب متناسببا مقتضيات زيستي و عاطفي داد. قرآنكريم به قدري زن و مرد را نزديك به هم وداراي تأثير متقابل بر يكديگر مي‏داندكه از آنان به «لباس» يكديگر تعبيرمي‏كند و اين پوشش است كه به آدمي آبرومي‏دهد و او را از نارواييها حفظمي‏كند و از شر زشتيها ايمن مي‏دارد ازديدگاه قرآن وقتي نوزاد در رحم مادر استپس از آنكه به رشد جسمي رسيد روح در بدنشدميده مي‏شود.

قرآن و عترت زن راهمچون مرد به عنوان انسان مي‏شناسد وانسانيت آدمي هم به جان او وابسته است وروح و روان هر كسي منزه از آن است كه مردباشد يا زن، در امور زندگي براي هر كداماز زنان و مردان وظايفي است كه وقتيآنها را انجام دهند مكمل و معاون يكديگرخواهند بود، همچنين اسلام باب مشورت وهمفكري در راه اداره خانواده، سلامتيزندگي و تربيت فرزندان را در پيش روي زنو مرد گشوده است. نكته جالب اينكه وقتيقرآن زني شايسته و صالح را به عنوانالگو معرفي مي‏كند، آن بانوي برجسته رااسوه تمام مردم مي‏داند نه سرمشقي برايزنان صالح: «ضرب اللّه‏ مثلاً للذينآمنوا امرأة فرعون»2 يعني خداوند همسرفرعون را الگوي مردم باايمان قرار داد.در قرآن هر جا از «حيات طيب» سخن گفتهشده در نيل به آن بين زن و مرد تفاوتينمي‏باشد و سهم اساسي در اين مسير دوركن ايمان و عمل صالح مي‏باشد: «من عملصالحا من ذكر او انثي و هو مؤمنفلنحيينّه حياة طيبة ...».3 اين كتاب شريفآسماني وقتي مي‏خواهد به افراد توصيهكند كه والدين خود را گرامي بداريد وبعد براي اين برنامه به ارائه دليل وتوضيحات مي‏پردازد، آنچه را شرحمي‏دهد همه‏اش از مادر سخن مي‏گويد4 وزحمات او را در دوران بارداري، نگهداريكودك در رحم و زمان شيردهي شرح مي‏دهد ودر مسؤوليت خانه اگر مديريت را به مردهاواگذار مي‏كند به خاطر

وقتي قرآنزني شايسته و صالح را به عنوان الگومعرفي مي‏كند، آن بانوي برجسته را اسوهتمام مردم مي‏داند نه سرمشقي براي زنانصالح.

برتري آنان نيست بلكه شرايطجسمي و زيستي مرد تحصيل و تحمل همههزينه‏ها و مشكلات را مي‏پذيرد.

*كوثر بابركت

بدون شك الگوي زنان ازصدر اسلام تا كنون آن كوثر بابركتي استكه چون موهبتي بزرگ خداوند به انسانهاارزاني داشت و همانند درّي گرانبها ومرواريدي گران‏سنگ در بحر نبوت و صدفعصمت پروريده شد و داناي رازها گرديد وچشمه‏سار حكمت را جاري ساخت،يكتابانوي دو سراي يعني حضرت فاطمهزهرا(س) كه همتاي نخستين امام شيعيانبود و روح بزرگش شريك دردها و رنج‏هايآن امام گشت، بانوي وارسته و باعظمتي كهفرزنداني چون امام حسن(ع) و امام حسين(ع)و شيرزن قهرماني به نام زينب(س) را دردامان خود پرورش داد، همو كه زينت پدربود و برادر حسن(ع) و حسين(ع) و باحماسه‏آفريني و صبر قهرمانانه‏اش،سخنان گيرا و افشاگرانه‏اش و زبانحق‏گوي صريحش نهضت عاشورا را زنده نگهداشت و خروش حسيني را پرجوشش نمود.

آري خداوند براي آنكه ارزش زن را درعرصه عيني و عملي به جهانيان نشان دهد،ذريه و نسل واپسين پيامبرش را در وجوددخترش قرار داد و چنين مقدر كرد كهستارگان درخشان آسمان امامت از نسلزهراي اطهر به وجود آيند و بدين وسيلهبر دهان جاهلاني كه دختر را در زمرهاولاد خويش به حساب نمي‏آوردند مهرزد.

وجود مبارك حضرت زهراي مرضيه كهنمونه عالي و منحصر به فرد زن پارسا وپرهيزگار است، بدين جهت بود كه آن نگرشنفرت‏آور جاهليت را از وجود زن زايلسازند زيرا آنان نه تنها براي زن هيچگونه منزلتي قايل نبودند بلكه به عكس ويرا مظهر و جلوه‏اي از نگون‏بختي وتيره‏روزي مي‏پنداشتند.

ولادت اينبانوي نمونه، همه ارزشهاي

انساني راتجسم بخشيد، حيات بابركتش با آن خانهمحقرش عطر ايمان، تقوا، فداكاري و صبررا در مشام ذهن و روان آدميان پراكندهساخت.

فاطمه(س) به توصيه پدرش تلخيدنيا را مي‏خرد تا حلاوت آخرت را به دستآورد و از تنعمات مادي اعراض مي‏نمايدتا معنويت را در يابد و چون با نهايتايثار به همراه همسر و دو فرزندش طعامسه روز خويش را

به فقير، يتيم و درراه مانده مي‏بخشند در حالي كه خودبراي خوردن به آن شديدا محتاجند،خداوند از آفرينش و خلق بندگان خود راضيمي‏شود و سوره دهر را در شأن آنبزرگواران نازل مي‏كند. از اين جهتحضرت امام خميني در مورد جده‏اش حضرتصديقه كبرا(س) مي‏فرمايد: «عنصرتابناكي كه زيربناي فضيلت‏هاي انسانيو ارزشهاي والاي خليفة اللّه‏ در جهاناست».1

در آن روزهايي كه جاهليت مقاموالاي زن را به استهزاء گرفته بود كسيباور نمي‏كرد رسول اكرم(ص) بانويي چونحضرت زهرا(س) را به صحنه‏اي چون مباهلهفرا بخواند و حضورش را در اين امر خطير وسرنوشت‏ساز لازم بداند و براي اثباتحقيقت به مدعي خويش او را گواه بگيرد:«نساءنا و نساءكم».2

امام خميني: «...زن يك همچو موجودي است كه مي‏تواند بايك قدرت لايزال، يك قدرت شيطاني رابشكند. چنان كه زينب(س) ... در مقابلحكومتهاي جبار ايستاد و آن خطبه راخواند و آن حرفها را زد.»

رسول اكرم(ص)به رغم رسم موهوم كه طوايف عرب دچار آنبودند و فرزندان دختر را از آن خويشنمي‏دانستند، فرزندان حضرت فاطمه(س) رافرزند خود خواند و فرمود: «حسين منّي وانا من حسين». در برنامه‏هاي عملي وعبادي اسلام اعمالي گنجانيده شده كهنشانگر مقام زن در نظام توحيدي است، ازجمله در مراسم حج نه تنها بانوان بلكهمردان پا به جاي پاي هاجر، آن اسوهاستقامت، مي‏گذارند و هفت بار در نقشآن بانو سعي بين صفا و مروه را انجاممي‏دهند و در اين تلاش توأم باشوق وايمان بر او تأسي مي‏جويند. به احتراممادر و دامن پرمهر او، حجر اسماعيل بهخانه خدا پيوسته و جزو طواف قرار دارد وبه فتواي اكثر علما از جمله حضرت امامخميني طواف بر گرد خانه خدا بدون حجراسماعيل مورد قبول نمي‏باشد و باطلاست.3 در صدر اسلام زنان در جبهه‏هايجنگ نقش حساسي داشتند و برخي به مداوايمجروحين مي‏پرداختند، در حماسه پرشورحسيني بانوان سهمي مهم را عهده‏داربودند. آنان گاهي در پس خيمه‏ها و درمواقعي درون پرده و زماني در عرصهميدان، رزمنده و نستوه، شجاعت‏هايقابل تحسيني را از خود بروز داده‏اند وتاريخ آن نهضت عظيم نشان داد كه زن هممي‏تواند همپاي مردان و فداكارانِصحنه نبرد، گام بردارد و به پيش رود وبراي حفظ اسلام و صيانت از موازين قرآنيو روايي مجاهدتي چشمگير و ثمربخش داشتهباشد. امام خميني فرموده‏اند: «... زن يكهمچو موجودي است كه مي‏تواند با يكقدرت لايزال، يك قدرت شيطاني را بشكند.چنان كه زينب(س) ... در مقابل حكومتهايجبار ايستاد و آن خطبه را خواند و آنحرفها را زد. زني كه در

مقابل جباريايستاد كه اگر مردها در برابرش نفسمي‏كشيدند همه را مي‏كشت، نترسيد وحكومت يزيد را محكوم كرد و به او گفت: توآدم نيستي زن بايد يك چنين مقامي داشتهباشد و زنهاي عصر ما بحمداللّه‏ شبيهبه همانها هستند ...».1

حضرت سكينهدختر امام حسين(ع) ضمن خودسازي و حضورفعال در عرصه‏هاي اجتماعي به مقاماتعلمي و ادبي دست يافت. از بانوان كربلابايد به همسر زهير بن‏قين اشاره كرد كهچون قاصد امام حسين(ع) وي را براي ياريفرا خواند و او از رفتن امتناع كرد وگفت: بنا دارم با امام روبه‏رو نشوم،همسرش او را از سرگرداني و دو دلي بيرونآورد و به وي گفت: چرا خاموش نشسته‏اي وپاسخ فرزند رسول خدا(ص) را نمي‏دهي وسرانجام او را براي لبيك‏گويي به ندايامام تشويق كرد و زهير را جزو فداكارانكربلا نمود و اين فرد با شهادت خويش درروز عاشورا به فيض بزرگي نايل گرديد.2

به همين دليل حضرت امام خميني كهديدگاههاي اصولي او همان برنامه‏هايياست كه قرآن و عترت مطرح كرده‏اند،تأكيد داشتند «از دامن زن مرد به معراجمي‏رود» و سرّ اين نكته در آن است كهعواطف بانوان جاذبه‏هاي خوبي به همراهدارد و در قوي‏تر نمودن روحيه مردان وتشويق آنان براي برنامه‏هاي حماسي وفرهنگي مؤثر است و پيشرفت‏هاي گوناگونجامعه با آن جاذبه‏هاي عاطفي زن همتقويت مي‏گردد و نيز حالت تعديلشده‏اي را به خود خواهد داد، شدت وخشونت‏هايي كه مردان در برنامه‏هاياجتماعي از خود بروز مي‏دهند به وسيلهرأفت زن كه جلوه‏اي از رحمت الهي استملايم مي‏گردد و نيز هر گونه ركود وكندي در كارها مي‏تواند با حمايتهايتشويقي و ايجاد انگيزه توسط زنان، بهتحرك و پويايي و توسعه هدايت‏شده،تبديل گردد. عقلهاي آدميان چوندانه‏هاي آجر بايد توسط اين ملاتهاينرم، منسجم و متحد شوند تا بتوانند گرهاز مشكلات باز گشايند و در تسريع عمرانو آباداني فكري و فرهنگي جامعه كوشاباشند. پس اسلام نه تنها زن را ازصحنه اجتماع حذف نمي‏كند بلكه او رابراي فعاليتهاي زيربنايي وسازندگي‏هاي بنيادين به متن جامعه فرامي‏خواند. يك خبرنگار آلماني از حضرتامام خميني پرسيد: تشيع در نظر كشورهايغربي به عنوان عنصري محافظه‏كار درپيشرفت قلمداد شده است و زنان بر اساسقوانين آن از صحنه زندگي اجتماعي حذفمي‏شوند، امام خميني در جواب فرمودند:«تشيع نه تنها زنان را از صحنه زندگياجتماعي طرد نمي‏كند بلكه آنان را درجامعه در جايگاه رفيع انساني خود قرارمي‏دهد ...»3

* مرداب و سراب!؟

درطول قرون متمادي همان گونه كه بسياري ازتوصيه‏ها و دستورات ديني توسطحكومتهايغاصب، به بوته فراموشي سپرده شد يا آنكهبه نفع افراد و گروهها آماج تحريف قرارگرفت، احكام مربوط به احياي ارزش زن وتوجه به كرامتها و استعدادهاي ذاتي ويدر معرض نسيان و غفلت و حتي برنامه‏هايتعمدي حذف و انحراف واقع شد و اين گونهآفات و علفهاي هرز به مرور ايام و با يكحركت خزنده صورت پذيرفت اما در قروناخير به اسف‏انگيزترين وضع خود رسيد ومكاتب و جوامع گوناگون به حقوق راستين وجايگاه واقعي بانوان وقعي ننهادند و باحيله‏ها و مكايد عوامل جور و ستم اينقشر مؤثر و كارآمد از پايگاه ارشادي وتربيتي خود، به آن شكلي كه اسلام خواهانآن بود و موازين شرعي اجازه مي‏داد،كنار رفته و دچار پژمردگي و حرمانگشتند. و عزت كريمانه و گوهر گرانمايهبه همراه آن تواناييها و لياقتهايدروني كه ثمرات و بركات ارزنده وآموزنده‏اي به دنبال داشت از زنان سلبگرديد و ترديد و تزلزل در ذهن و روحشانرسوخ نمود. گرچه در مواردي با وجود چنينضايعاتي آتش انقلاب و عصيان عليه چنينافكار موهوم و پوسيده‏اي را زير خاكسترمظلوميتش مشتعل مي‏داشت. وقتي ناقوسناهنجار دعوت غرب در جوامع اسلامي بهصدا در آمد و آزادي و تساوق زنان رافرياد نمود، برخي از آنان كه تشنه فضايلو مكارم بودند به تصور آنكه چشمه‏ايشفابخش و جويباري جانبخش جاري گرديداين سراب فناپذير و نجواي شيطانيفريبنده را، فريادي گوش‏نواز و مسيريبراي رهايي خويش از آن همه رنج، نكبت وتحقير تلقي كرده و متأسفانه قليلي بداندل سپردند اما در عمل و در عرصه آزمايشمشخص گرديد كه اين حركت چيزي جز محوارزشهاي والا و به تحليل بردن گوهر عفافنمي‏باشد و پيامد و ارمغان آنخودباختگي و از خود تهي شدن مي‏باشد. درواقع حيله‏گران در صدد آن بودند تاوظيفه انسان‏سازي را از بانوان گرفته وبا اين ترفند جوامع را به انحطاط سوقدهند.

زماني كه حركتهايي براي احقاقحقوق زنان در جهان پديد آمد، زورمدارانبه مقاومت برخاسته و با به انحراف كشيدنقيامهاي مزبور به اسم اعطاي آزادي زن اورا بيشتر و سخت‏تر به بند كشيدند و بابيرون كشانيدن او از محفل پرانس و صفايخانواده و جدا كردن وي در فضايآشفته‏اي كه خود پديد آوردند، منافعاقتصادي و مطامع حيواني خويش را عمليساختند. متأسفانه اين آزادي دروغين وويران‏ساز در سرزمينهايي كه اكثريتآنان مسلمان بودند، اشاعه يافت و برخيزنهاي مسلمان به دام اين نيرنگ درغلطيدند و هويت اصيل و راستين خود را باغبار ابتذال پوشانيدند و آن مربيانجامعه و مادر مؤمنان كه مظهر تحقق آمالبشريت بوده و سنگ زيرين تمامي تكاملها وارزشها هستند از اوج به حضيض رسيدند.زناني كه در موقعيت عطرآگين شكوفايياسلامي به موقعيتي بالا دست يافتند وعلاوه بر تدبير منزل و تربيت اولاد درامور سياسي و اجتماعي شركت مي‏كردند ودر مراسم بيعت و تعيين رهبر در كنارمردان بودند و احقاق حق مي‏نمودند، ازمنزلت عالي خود فاصله گرفتند و اندكاندك عادات و رسومات اجتماعي اقواممختلف با شريعت درآميخت و زنان بهزاويه‏هاي تاريك رانده شدند و از رشدفرهنگي باز ماندند. در واقع بانوان، دركشورهاي اسلامي از يك سو مورد يورشافكار غربي قرار گرفتند و از

سويديگر رسوم موهوم آنان را تحت فشار قرارداد و در اين برزخ پرزحمت، زخم زيادي برروح و روان آنان وارد آمد كه به آسانيالتيام‏پذير نبود.

* احياي هويت

امام خميني، آن روح قدسي و وارثراستيناجداد طاهرينش به احياي شخصيت و كرامتزن مسلمان همت گماشت. امام نيكمي‏دانست كه پيرايه‏هاي بسته شده براسلام در خصوص حقوق زن و بي‏اطلاعيبرخي بانوان از مسايل اسلامي، موجب آنگرديد تا آنان تحت تأثير القائات فاسد وافكار مخرب قرار گيرند. ايشان نخستكوشيدند بينش اسلام ناب را در مورد زنبازگو كنند. مصاحبه‏ها، سخنرانيها،پيامها، نامه‏ها و رفتار عملي ايشانبيانگر توجه عميق و جدي امام به اينموضوع حياتي است. آن عالم عامل و

امام خميني: تشيع نه تنها زنان را ازصحنه زندگي اجتماعي طرد نمي‏كند بلكهآنان را در جامعه در جايگاه رفيع انسانيخود قرار مي‏دهد.

فقيه عارف در يكي ازمصاحبه‏هاي قبل از پيروزي انقلاباسلامي فرمودند: «... در نظام اسلامي زنهمان حقوقي را دارد كه مرد دارد. حقتحصيل، حق كار، حق مالكيت، حق رأي دادن،حق رأي گرفتن، در تمام جهاتي كه مرد حقدارد، زن هم حق دارد ليكن هم در مردمواردي است كه چيزهايي به دليل پيدايشمفسده بر او حرام است و هم در زن مواردياست كه به دليل اينكه مفسده مي‏آفريندحرام است. اسلام خواسته است كه زن و مردحيثيت انسانيشان محفوظ باشد. اسلامخواسته است كه زن ملعبه دست مردنباشد.»1

در همان زمان تأكيد نمودند:«... زنان از نظر اسلام نقش حساسي در بنايجامعه اسلامي دارند و اسلام زن را تاحديارتقا مي‏دهد كه او بتواند مقام انسانيخود را در جامعه باز يابد و از حد شي‏ءبودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدياست كه مي‏تواند در ساختمان حكومتاسلامي مسؤوليتهايي را به عهده بگيرد...»2

توجه حضرت امام به بانوان بهدليل استفاده‏هاي سياسي، كسب وجههمردمي و برخي ملاحظات مقطعي و جلب نيرونبود و از روي اعتقاد قلبي كه به نقش اينقشر در معماري جامعه داشت و با توجه وآگاهي عميق و عالي و همه جانبه از معارفديني و بينش اسلام نسبت به زن سخنمي‏گفت و اينكه مي‏فرمود: «نقش زنان درعالم از ويژگيهاي خاصي برخوردار است.صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فسادزنان در آن جامعه سرچشمه مي‏گيرد، زنيكتا موجودي است كه مي‏تواند از دامنخود افرادي به جامعه تحويل دهد كه ازبركاتشان يك جامعه بلكه جامعه‏ها بهاستقامت و ارزشهاي والاي انساني كشيدهشوند و مي‏تواند به عكس آن باشد ...»3دقيقا نشأت گرفته از همين اعتقاد قلبي وعميق است. از جمله ميراث گرانبهايي كهازامام بازمانده اين است كه زن از حالتمصرف‏زدگي و

بردگي بيرون آمد و هرنكته‏اي كه در باره بانوان درجنبه‏هاي اخلاقي، تربيتي و حقوقي بيانمي‏كردند، در كردار و اخلاق ايشان قابلمشاهده بود. امام به زن با نظرروشن‏بينانه و واقع‏گرايانه نگريست والبته بيانات ايشان در اين باره جداي ازآنچه در اسلام و سنت پيامبر(ص) ومعصومين(ع) آمده نيست، امام اختلاف زن ومرد را در شؤونات فرعي و عرضي مي‏ديد واز اينكه اين قدر بر زن ضرباتي وارد شدهكه در مواقعي نمي‏تواند ماهيت واقعيخودش را بروز دهد، رنج مي‏برد. آن حصر وتقسيم موهومي را كه بين زن و مرد حاكمبود، از ميان برداشت. تا آنجا كه حتيآنان را پيشرو شمرد: «زنان جلوتر ازمردان هستند چون هم مسؤوليت بيرون ازخانواده را به عهده داشتند كه بايد درتظاهرات شركت مي‏كردند و هم مسؤوليتداخل خانواده را.»4

امام در صدد آنبودند كه بر اساس سنت رسول اكرم(ص) به زنهويت اصيلي بدهند. به اين صورت كه در عينحال كه به عنوان همسر و مادر عامل اصليتشكيل خانواده است، از ديگرتوانايي‏هايش نيز استفاده شود.تأكيدشان بر اين بود كه زنان هم بايدچون مردان به اسلام خدمت كنند و بهاندازه وسعشان در صحنه باشند. خانممرضيه حديدچي (دباغ) مي‏گويد وقتي درنجف خدمت امام رسيدم و تكليف خودم راپرسيدم، فرمودند: بمانيد تا انقلابپيروز شود، همه با هم برمي‏گرديم. چونسؤال كردم كه آيا اجازه مي‏دهند دركنار خواهران و برادران فلسطين باغاصبان بجنگم، فرمودند: هر كجا كهببينيد براي اسلام مفيد است ومي‏توانيد خدمت كنيد، تكليف است.

برخورد امام با همسرش حفظ كرامت زنرابه خوبي نشان مي‏داد، احترام خاصي براو قايل بود و ايشان را در اموراتشانآزاد

امام خميني: در نظام اسلامي زنهمان حقوقي را دارد كه مرد دارد. حقتحصيل، حق كار، حق مالكيت، حق رأي دادن،حق رأي گرفتن، در تمام جهاتي كه مرد حقدارد، زن هم حق دارد. اسلام خواسته استكه زن و مرد حيثيت انسانيشان

محفوظباشد. اسلام خواسته است كه زن ملعبه دستمرد نباشد.

مي‏گذاشت. روزي كه همسرامام مهمان خصوصي داشت، مي‏آمد ازايشان اجازه مي‏گرفت و مي‏گفت: امروزمي‏توانم به اين قسمت بيايم و غذابخورم؟ يا اينكه: مي‏توانم بيايم وداخل حياط قدم بزنم؟ و به اين ترتيب نظراسلام را در برخورد با زن عملاً بهاطرافيان آموزش مي‏داد.1

در انديشهامام خميني حقوق فراموش شده زن احيامي‏گردد اما با وجود آنكه ايشان ازديانت سخن مي‏گويد، زن صاحب حق تعيينسرنوشت مي‏شود نه آنكه مكلفي باشد كهاز بالا دستوراتي را برايش

تعيينكنند و او مجبور به اطاعت محض و بدونبصيرت باشد. در واقع امام تأكيدمي‏نمايد كه زن حق دخالت در عرصه زندگيرا دارد. در رساله حقوق امام سجاد(ع) ازجمله حقوق بيان شده، حق همسر است كه آنفروغ فروزان امامت فرموده‏اند: زننعمتي از جانب خداست و حفظ و احترامشلازم و نيز او آرام‏بخش، انيس و نگهداراست و هر يك از مرد و زن نعمتي برايديگري مي‏باشد كه بايد خداوند را بهخاطر آن سپاس گفت. امام هم در وصيت‏نامهالهي سياسي خويش خاطرنشان ساخته است:«ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير وجوان و خرد و كلان در صحنه‏هاي فرهنگي واقتصادي و نظامي حاضر و همدوش مردان يابهتر از آن در راه تعالي اسلام و مقاصدقرآن كريم فعاليت دارند :

1- سوره حجرات، آيه 13.

1- مجله پانزده خرداد، خرداد ـتير1370، شماره دوم، ص

33- 34.

1-روزنامه جمهوري اسلامي، 24 آذر 1371.

1- جزوه مظلوميت زن در طول تاريخ، ص17.

2- سوره تحريم، آيه 11.

2-سوره

2- در اين مورد به كتاب «نقشزنان در تاريخ عاشورا» از دكتر عليقائمي مراجعه فرماييد.

2- همان،ص35.

3- سوره نحل، آيه 97.

3-مجله راه زينب، ش38، اول ارديبهشت 1360، ص5.

3- نك: تحريرالوسيله امامخميني(ره)، ج اول، ص423.

3- همان.

4- پا به پاي آفتاب، ج اول، ص203، 204.

4- سوره احقاف، آيه 14. منابع:

تحريرالوسيله امامخميني(ره),jeld=1,safhe=423جزوه مظلوميت زن در طولتاريخ,safhe=17مجله راهزينب,tarikh=1360,jeld=ش38,safhe=5مجله پانزدهخرداد,tarikh=1370,jeld=ش2,safhe=

34-33پا به پايآفتاب,jeld=1,safhe=203، 204

/ 1