محمدي لائيني، حسين
پناه دردمندان مهدي صحرايي اردکاني خطه سرسبز مازندران سرزمين علماي بزرگي است که خدمات بسيار ارزندهاي به اسلام و مسلمانان نمودهاند. آيتاللّه حسين محمدي لائيني عالمي وارسته، زاهد و خدمتکار به مردم، يکي از آنهاست که در اين مقاله سعي شده است با گوشهاي از زندگي پربار وي آشنا شويم . تولد
در سال 1301(1)، در روستاي ملاّ محله هزار جريب «لائين» فرزندي پا به عرصه وجود گذاشت، که نامش را حسين نهادند. حسين در 8 سالگي پدر خويش را که 31 سال بيش نداشت، از دست داد و تحت تکفّل و سرپرستي مادر گرامي خود قرار گرفت. مادر او که از زنان بسيار مؤمن روستا بود، تمام همت خود را بر اين گمارد که فرزندش را در راه پدر گراميش تربيت کند و به همين جهت در همان اوان کودکي روحيه طلبگي را در او ايجاد کرد . تباري پاک
خاندان آيتاللّه حاج شيخ حسين محمدي سابقه طولاني و درخشان در علم و تقوا دارند. بنابر مدارک و شواهد موجود، نسبِ اين خانواده به طائفهاي به نام «انصار» که شعبهاي از طايفه انصار مدينه بودند، ميرسد. اين طائفه هم اکنون به انصاري مشهورند. تغيير شهرتِ اين خاندان از انصاري به محمدي، هنگام تنظيم شناسنامه در سال 1315 صورت گرفت.(2 ) وي فرزند شيخ محمد علي، فرزند ملا اسماعيل، فرزند ملا بزرگ، فرزند ملا حسن، فرزند... خواجه عبداللّه انصاري ميباشد. همه آن بزرگورران از علماي بزرگ منطقه محسوب ميشدند.(3 ) خواجه عبداللّه انصاري هروي ابن ابي منصور بن ابي ايوب علي نسبش با شش واسطه به ابو ايوب انصاري، صحابي منتهي ميشود. وي از مشاهير و عرفا و محدّثين و فقها و بزرگان مشايخ صوفيه است . کنيهاش ابواسماعيل، لقب مشهورش شيخ الاسلام است. چون محل تولد بلکه محل دفنش بنابر مشهور، هرات بود، به «پير هرات» موصوف ميباشد . از تأليفات اوست :
1 - انس المريد . 2 - انوار التحقيق . 3 - شمس المجالس . 4 - مناجات فارسي . 5 - منازل السائرين الي الحق . وي در تاريخ 383 يا 396 يا 397 ه . ق در هرات متولد شد و در سال 481 در آنجا وفات يافت و در قندهار نزديک قبر حذيفه، مدفون گرديد.(4 ) تحصيل
آيتاللّه محمدي از 8 سالگي نزد عموي خويش شروع به تحصيل علوم ديني کرد(5) و دروس ابتدايي حوزه را از او فرا گرفت. عموي او که مرد دانا و پرهيزگاري بود، بر امور تحصيلياش نظارت ميکرد . آيتاللّه محمدي دروس سطح را در حوزه علميه منطقه نزد اساتيد آن منطقه فرا گرفت و پس از آن، به محضر عالم و عارف نامي استان مازندران، حضرت آيتاللّه العظمي کوهستاني رسيد تا سطوح عاليه را از وي فرا بگيرد . وي در سال 1338، بعد از کسب اجازه از آيتاللّه العظمي کوهستاني، جهت ادامه تحصيل علوم اسلامي، در 25 سالگي به نجف رفت و در طول 14 سال تحصيل در حوزه علميه نجف، از محضر اساتيد آن جا استفاده برد، سپس در سال 1342 - در حالي که دو دوره در درس خارج اصول شرکت کرده بود و اکثر کتب فقه در بحث عبادات و معاملات را گذرانده بود. - با کسب اجازه اجتهاد از علماي نجف، به ايران بازگشت.(6 ) ويژگيهاي علمي
آيتاللّه محمدي هيچ گاه فرصتها را از دست نميداد، آن چنان که در نجف اشرف شبانه روز به درس و مباحثه مشغول بود . وي بالاترين کتب سطح را با زيباترين شيوه تدريس ميکرد و در علم منقول و تمام علوم مربوط به ادبيات عرب تبحّر داشت . وي به عنوان مدرس برجسته درنجف شناخته ميشد. آيتاللّه محمدي پس از بازگشت به ايران، بنا به دعوت آيتاللّه کوهستاني در حوزه علميه کوهستان به تعليم طلاب پرداخت . او يک مجتهد مسلّم و صاحب نظر در فقه و اصول بود. و از علماي بزرگ اجازه نامههاي مختلفي در اجتهاد و نقل روايات و امور حسبيه و شرعيه داشت. بعضي از مشايخ اجازه وي، عبارتند از آيات عظام:(7 ) 1 - امام خميني (1279 - 1368ش .) 2 - سيد محمود شاهرودي 3 - ميرزا حسن يزدي 4 - ميرزا هاشم آملي (1282 - 1371 ) 5 - سيد حسين بروجردي (1253 - 1339 ش .) 6 - سيد محمد رضا گلپايگاني 7 - سيد شهاب الدين مرعشي نجفي (1276 - 1369 ش .) 8 - آقا بزرگ تهراني (1293 - 1389ق .) 9 - حاج سيد محمد هادي ميلاني (1274 - 1353 ش .) 10 - سيد محسن حکيم (1306 - 1390 ق .) 11 - سيد ابوالقاسم خويي(8 ) اساتيد
آيتاللّه محمدي از محضر علماي بزرگي کسب فيض نمود، که بعضي از آنها عبارتند از : 1 - آية اللّه حاج آقا مير تقي نصيري (1291 - 1373): وي از مفاخر روحانيت و از چهرههاي محبوب علمي و عملي استان مازندران بود.(9) در حالات وي آوردهاند که حافظ کل قرآن کريم بود و بر نماز شب مواظبت کامل داشت و هميشه بعد از نماز صبح، در سجده، زيارت عاشورا را همراه با دعا و قرآن، مخصوصاً سورههاي آخر قرآن را تلاوت ميکرد که تا طلوع آفتاب ادامه داشت.(10 ) 2 - آيتاللّه العظمي شيخ محمد کوهستاني (1269 - 1350 ش): وي از شاگردان آيتاللّه العظمي سيد ابو الحسن اصفهاني؛ و آيتاللّه العظمي نائيني؛ بود. حجة الاسلام و المسلمين شيخ علي کاشاني ميگويد : مرحوم کوهستاني زياد به من توصيه ميکرد که اگر ميخواهي به محضر حضرت ولي عصر - عجل اللّه تعالي فرجه الشريف - برسي، از آزار مردم، بالاخص اولياي خدا و مراجع تقليد و افرادي که پناهي جز خداوند ندارند، بخصوص به وسيله غيبت و تهمت بپرهيز و در مجالسي که اين گناهان انجام ميشود، منشين.(11 ) حجة الاسلام شيخ علي اکبر حسني ميگويد : روزي به محضر آيتاللّه کوهستاني رسيدم و از ايشان خواستم دعا و ذکري براي رفع گرفتاري به من بياموزد. آن مرحوم اين دعا را به من تعليم دادند : « يا مُسبّب سَبّبْ، يا مُفرّج فَرّجْ، يا مُفتّح فَتّحْ، يا مُدبّر دَبّرْ، يا مُسهّل سَهّلْ، يا مُيسّر يَسّرْ، يا مُتمّم تمّمْ برحمتک يا ارحم الراحمين و انت الجواد الکريم.» نيز اضافه کرد که حد اکثر 70 و حداقل 7 مرتبه خوانده شود، که بسيار مجرّب است.(12 ) 3 - آيتاللّه العظمي حاج ميرزا حسن يزدي: آيتاللّه محمدي در نجف، در درس کفايه او شرکت کرده و از درياي علم او استفاده برد.(13 ) 4 - آيتاللّه حاج سيد محمود شاهرودي: وي استاد خارج فقه آيتاللّه محمدي در نجف بود. برخي از تأليفات آيتاللّه شاهرودي از اين قرار است: تقريرات درس آيتاللّه آقا ضياء الدين عراقي، تقريرات اصول و فقه آيتاللّه ميرزا حسين نائيني و ذخيرة العباد . از ويژگيهاي ايشان، رقّت قلب و مهرباني او بود؛ اگر براي کسي گرفتاري پيش ميآمد، فوق العاده متأثر ميگشت و در رفع آن کوشش ميکرد و اگر توانايي نداشت، به حرم حضرت علي (ع) مشرف ميشد و براي رفع گرفتاري آن مومن دعا ميکرد.( 14 ) 5 - آيتاللّه العظمي ميرزا هاشم آملي (1282 - 1371 ش): آيتاللّه محمدي در دو دوره از دروس خارج اصول وي شرکت کرد. آيتاللّه ميرزإ؛ّّللّه هاشم آملي طلاب را به تقوا فرا ميخواند و از آنجا که خود شهد شيرين تقوا را چشيده بود، سخنش از حلاوت خاصي برخوردار بود و تا عمق جان آدمي تاثير ميکرد. از جمله سفارشهاي او چنين است : همواره به ياد خدا باشيد. همواره به ياد امام زمان - عجل اللّه تعالي فرجه الشريف - باشيد، که او ناظر بر رفتار و کردار شماست. هميشه با وضو و طهارت باشيد. نماز شب را از ياد نبريد، که تمام پيامبران به مداومت آن سفارش کردهاند. هرگز به نامحرمان نگاه نکنيد . او صاحب تأليفاتي است که از جمله ميتوان به بدايع الافکار، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة و خيارات اشاره کرد.(15 ) الف: قبل از انقلاب
آيتاللّه محمدي در زمان طاغوت که کشور در خفتان و رعب و وحشت بود و کسي جرأت به زبان آوردن نام مبارک امام؛ را نداشت، علناً و در اجتماعات مختلف از حضرت امام پشتيباني ميکرد و دائماً خطر انحطاط جامعه را به مردم گوشزد ميکرد . او در قيامهاي مردمي عليه رژيم منحوس و فاسد پهلوي همواره پيشرو بود، تا آن جا که طلايهدار دستههاي تبليغي بود.(16 ) ايشان گرچه به خاطر حمايت از امام با مشکلاتي رو به رو ميشد، اما هيچگاه حاضر نميشد دست از حمايت او بردارد . آيتاللّه محمدي در اولين مجلس ختم حاج آقا مصطفي خميني در مازندران که توسط خود وي تشکيل شده بود، شرکت کرد و اعتنايي به تهديدات مقامات امنيتي نکرد.(17 ) ب: بعد از انقلاب
1 - حضور در جبههها با لباس رزم
آيتاللّه محمدي در طي 8 سال دفاع مقدس، با جان و مال خويش از رزمندگان اسلام دفاع کرد.وي با حضور در خط مقدم جبهههاي نبرد حق عليه باطل و پوشيدن لباس پر افتخار بسيجي، باعث ايجاد روحيه، اميد و پشتکار در دل دريادلان بسيجي شد . 2 - نماينده مجلس خبرگان
آيتاللّه محمدي دو دوره نماينده مردم استان مازندران در مجلس خبرگان بود . آن بزرگوار بسيار به حضرت امام و رهبر عظيم الشأن انقلاب علاقه و ارادت داشت و با تمام وجود از حضرت امام و مقام معظم رهبري حمايت و دفاع ميکرد.(18 ) همان طور که قبلاً گفته شد، آيتاللّه محمدي بعد از اين که از نجف به ايران آمد، به علت کهولت سن مرحوم کوهستاني، مديريت حوزه علميه کوهستان را بر عهده گرفت . همچنين با فقدان عنصر زهد و تقوا و مرد علم و عمل، مرحوم آقا علي ليموندي؛ و بنا به درخواست اهالي نکا، آيتاللّه محمدي از آيتاللّه کوهستاني اجازه گرفت و به آن شهرستان رفت. وي در اين سنگر جديد هم در شمار شخصيتهاي علمي، فقهي، سياسي و اجتماعي، مشغول اداره امور شرعي و حوزه علميه نکا شد، به طوري که سراسر زندگي اش وقف خدمت به مردم گرديد.(19 ) آيتاللّه محمدي از ديدگاه دانشمندان
1 - امام خميني (ره ) :
« ارجو منه ان لاينساني من صالح الدّعوات و السّلام عليه؛ اميد من از ايشان ( آيتاللّه محمدي) اين است که مرا از دعاهاي خيرشان فراموش نکنند و سلام و درود بر او باد .» 2 - آيتاللّه العظمي حاج سيد محمود شاهرودي؛ :
« حوزه نجف با رفتن آقاي محمدي لائيني به ايران، خاموش شد. همانا جناب عالم عامل و فاضل کامل و زکي وفيّ، آقاي حاج شيخ حسين محمدي مازندراني - خدا ايشان را شامل الطاف پنهانيش فرمايد. - به تحقيق قسمتي از عمر با برکت و شريف خويش را صرف يادگيري علوم ديني و معارف الهي کرده است. آقاي محمدي در جلسات فقهي و اصولي ما مانند شخصي حاضر ميشد که بسيار فهيم و متخصّص و متعمّق و متدقّق بود .» 3 - آقا بزرگ تهراني؛ :
« شيخ حسين محمدي لائيني که خداوند فضايل ايشان را مستدام بدارد و دانشمندان و فضلايي چون ايشان را زياد فرمايد ...» 4 - حضرت آيتاللّه العظمي آقا ميرزا هاشم آملي؛ :
« به شکرانه خداوند بزرگ، ايشان (آيتاللّه محمدي لائيني) از مجتهدين بزرگ شدهاند، پس براي ايشان است که عمل کند به آنچه خود از احکام دين خدا درميآورد .» 5 - حضرت آيتاللّه العظمي صالحي مازندراني :
« از شخصيتهاي کم نظير خطّه شمال، مرحوم آيتاللّه محمدي لائيني؛ ميباشد. به نظر بنده براي اينکه اين شخصيت عظيم براي مردم شناخته شود، بايد لجنهاي از بزرگان و نويسندگان مازندراني جمع بشوند و در مورد شخصيت کم نظير ايشان و زندگي پر افتخار او قلم فرسايي بکنند.»(20 ) ويژگيهاي اخلاقي و اجتماعي
1 - کمک به نيازمندان:
آيتاللّه محمدي در کمک به نيازمندان بسيار کوشا بود. او با هر فردي که در جهت رفع نياز به ايشان مراجعه ميکرد، با کمال خوشرويي و سعه صدر برخورد ميکرد و در رفع مشکل وي ميکوشيد . فاضل ارجمند، شيخ محمد باقر، فرزند برومند ايشان در روز تشييع جنازه وي به عنوان اداي سپاس از حضور مردم و روحانيت استان، در پاي جنازه پدرش گفت : « پدرم تمام عمر خود را وقف خدمت به مردم کرد، مع ذلک ميگفت: من مرهون محبتهاي اين مردم هستم.»(21 ) آيتاللّه محمدي از موقعيّت و جايگاه ممتازي در نزد مردم برخوردار بود و هيچ گاه خويشتن را از مردم جدا نميدانست. درب منزل وي همه وقت به روي مردم باز بود و از آن جا که خود را وقف مردم ميدانست، لذا الفاظي چون: ساعت کار؛ وقت قبلي؛ موقعيّت، حساس است؛ بعداً بياييد؛ وقت ندارم و نظاير آن در نزد ايشان مفهومي نداشت.(22 ) آيتاللّه محمدي به مسؤولان سفارش ميکرد که به کارهاي مردم رسيدگي کنند، حتي وقتي که در بيمارستان بستري بود، به مسؤولاني که به عيادتش آمده بودند، سفارش کرد به نيازمندان کمک کنند. وي به يکي از مسؤولان گفت: من ميميرم، آيا شما نميخواهيد براي حاشيه نشينان جنگل فکر کنيد. او حتي مهر نمايندگي خبرگان را به بيمارستان برد، تا بتواند در چنين موقعيتي هم دست نيازمندان را بگيرد.(23) خانه او، خانه حلّ مشکلات مردم بويژه جوانان، طلاب و دانشجويان بود. او جوانان را فرزند خود ميدانست . ايشان در دل مردم جاي داشت، تا آن جا که مردم پس از رحلتش ميگفتند: ديگر مشکلاتمان را با چه کسي در ميان بگذاريم، با که درد دل کنيم؟ او پناه ما بود، ديگر کسي به حرف ما گوش نميکند.(24 )2 - زهد ايشان:
«قال اميرالمؤمنين (ع) : ثمن الجنّة الزّهد في الدّنيا»(25)؛ حضرت علي (ع) فرمود: بهاي بهشت، کنارهگيري از دنيا است . آيتاللّه لائيني در زهد و بي اعتنايي به دنيا، کم نظير بود و از اندوختن سيم و زر و تفاخر به اموال، سخت دوري ميکرد. در هيچ گوشهاي از زندگي ايشان نشاني از دلبستگي به زخارف دنيا وجود نداشت. فرشهاي کهنه، فرسوده و سوراخ شده اتاق پذيرايي وي، هر بينندهاي را تحت تأثير قرار ميداد.(26 )3 - خواندن دعا:
آيتاللّه محمدي لحظهاي از خود سازي غافل نبود. ايشان هميشه مشغول ذکر گفتن بود، مگر آن که از ايشان سؤالي شود و يا بحثي پيش آيد که از ذکر باز بماند. بعضي از دوستان مورد اطمينان نقل کردهاند که آن جناب يک دوره کامل از دعاهاي وارده در مفاتيح الجنان را خوانده است.(27 )4 - احترام به خانواده شهدا:
وي به بازماندگان شهداي جنگ تحميلي بسيار احترام ميگذاشت. از ايشان نقل شده است که فرمودهاند : خيلي دلم ميخواست که پدرِ شهيد باشم، از اين که از فرزندانم شهيد نشدهاند، خود را شرمنده ميبينم.(28 )5 - احسان به مخالف:
آيتاللّه محمدي بارها به مخالفان خود احسان نمود و سفارش ميکرد که به آنها احسان و احترام شود. نقل کردهاند: وي در يکي از روزهاي آخر عمر - که بر اثر بيماري در بيمارستان بستري بود. - گفت : « همه کساني که به من تهمت زده و بدگويي کردهاند، را بخشيدم؛ به شرط آن که عوض غيبت، يک روز و عوض تهمت، يک ماه برايم نماز بخوانند.»(29 )6 - تصرّف با اجازه مراجع:
فرزند آيتاللّه محمدي ميگويد : « پدرم وصيت نامه خويش را به دست گرفته بود و به آن نگاه ميکرد، بنده و آقا محمد باقر و آقا محمد صادق و آقا محمد کاظم خدمت ايشان نشسته بوديم. ديديم که آقا رو به ما کرد و فرمود:اي فرزندان من، تمام زندگي من از وجوهات و سهم امام (ع) ميباشد . بعد از فوت من، شما براي تصرف اموال، بايد از علما و مراجع اجازه بگيريد، اگر آن بزرگواران اجازه دادند، شما ميتوانيد در اموال تصرف کنيد، اگر آنها اجازه ندادند، بايد تمامي اموال را تحويل مراجع بزرگوار بدهيد.»(30 )7 - طبع شعر:
اشعاري از آيتاللّه محمدي به يادگار مانده است، از جمله :
نقد جانم به فداي شه اقليم کمال
بارک اللّه بر آن قامت و آن حُسن و کمال
آرزو نيست مرا در شب و روز و مه وسال
جز تماشاي قد و قامت آن نيک خصال(31 )
و آن خديوي که چو شمعي است بر ايوان جلال
همچو پروانه زنم گرد رخ وي پرو بال
جز تماشاي قد و قامت آن نيک خصال(31 )
جز تماشاي قد و قامت آن نيک خصال(31 )
فرزندان
از ايشان چهار پسر فاضل و صالح به يادگار مانده است : 1 - شيخ محمد باقر که اکنون در جايگاه پدرش به هدايت و ارشاد مردم و امامت جمعه اشتغال دارد و در دانشگاه نيز تدريس ميکند.2 - شيخ محمد علي که ساکن قم هستند و به تحصيل علم اشتغال دارند.3 - شيخ محمد صادق که در حوزه مشهد به تحصيل اشتغال دارند.4 - فرزند چهارم ايشان به شغل آزاد مشغولند . آيتاللّه محمدي چند داماد نيز دارند که همگي از فضلا هستند و در سنگر قضا و داوري انجام وظيفه ميکنند.(33 ) رحلت و محل دفن
آيتاللّه محمدي سرانجام در اثر بيماري، در مهر ماه 1372ش. (21 ربيع الثاني 1414 ق.) جهان فاني را وداع گفت.(34 ) پيکر پاک آن بزرگمرد، پس از تشييع جنازه با شکوه و بي نظير در استان مازندران و خواندن نماز بر آن جسم پاک توسط حضرت آيتاللّه نصيري، به قم منتقل شد. کثرت جمعيت در تشييع جنازه وي در نکا به قدري بود که بعضي، شمار جمعيت را تا مرز صد هزار نفر هم گفتهاند. تشييع جنازه وي در قم با حضور برخي از اساتيد حوزه علميه قم و اعضاي جامعه مدرسين، طلاب مازندران و ديگر قشرها در جوار بارگاه ملکوتي حضرت معصومه (س ) ، بسيار با شکوه برگزار شد و سرانجام بدن مطهّر آيتاللّه محمدي درکنار مقبره شهيد آيتاللّه آقا شيخ فضل اللّه نوري؛ به خاک سپرده شد.(35 ) سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيّا.(36 ) در سوگ آقا
درود حق به روانت، عزيز استادم
چگونه شرح دهد اين دلم فراق تو را
اگر چه چهرهام آرام و ظاهري ساکت
به چشم آب و به دل آتشِ نهان دارم
چو پيکرت را در آن شب به مغتسل ديدم
به ياد غربت زهرا و حيدر افتادم(37 )
تو رفتي و نرود خاطر تو از يادم
مقيم کوه مصيبت نگر به فرهادم
شنو ز نبض وجودم نواي فريادم
ببين به آتش و آبم چه جمع اضدادم
به ياد غربت زهرا و حيدر افتادم(37 )
به ياد غربت زهرا و حيدر افتادم(37 )
1 - خلاصهاي از زندگي مرحوم محمدي (خطي)، ص .2 به قلم فرزندشان، محمد صادق محمدي. در کتاب «طلايهدار پرديس» سال تولد وي 1303 ذکر شده است . 2 - همان، ص 1 . 3 - طلايه دار پرديس، عليرضا ولي زاده (حرّ)، نشر شهريار، چاپ اول، 1379، ص 18. 4 - ريحانة الادب، محمد علي مدرس، ج 2، ص 170 و 171 . 5 - خلاصهاي از زندگي مرحوم محمدي، ص 20؛ فيض عرشي، ص 389 و تجليل از فيلسوف نامي علامه ذوفنون حسن حسن زاده آملي، اسداللّه رباني، چاپ اول، سازمان تبليغات اسلامي، .1378 6 - طلايه دار پرديس، ص 20 . 7 - خلاصهاي از زندگي محمدي، ص 3 . 8 - طلايه دار پرديس، ص 22 . 9 - فيض عرشي، ص 372 . 10 - همان، ص 380 و 381 . 11 - همان، ص 274 . 12 - همان، ص 286 . 13 - طلايه دار پرديس، ص 21 . 14 - مجله نور علم، دوره دوم، شماره 11 . 15 - همان، دوره پنجم، شماره 4 و 5 (52 و 53 ). 16 - طلايه دار پرديس، ص 23 . 17 - فرزانگان مازندران، گلبرار رئيسي آتني، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 373 . 18 - طلايه دار پرديس، ص 24 و 25 . 19 - فيض عرشي، ص 391 . 20 - طلايه دار پرديس، ص 128 - 131 . 21 - فيض عرشي، ص 394 و 395 . 22 - فرزانگان مازندران، ج 1، ص 375 . 23 - همان، ص 376 . 24 - طلايه دار پرديس، ص 28 . 25 - ر.ک: غررالحکم، ج 1 و جلوههاي حکمت، ص 381 . 26 - فيض عرشي، ص 397 . 27 و 28 - همان، ص 400 . 29 - فرزانگان مازندران، ج 1، ص 375 . 30 - طلايهدار پرديس، ص .39 به نقل از فرزند ايشان . 31 - فرزانگان مازندران، ج 1، ص 375 . 32 - همان، ص 372 . 33 - فيض عرشي، ص 400 . 34 - همان، ص 398 . 35 - همان، ص 399 و طلايه دار پرديس، ص 30 . 36 - سوره مريم، آيه 15 . 37 - فيض عرشي، ص 401.قسمتي از اشعار علي اسدي بهشهري