ميرزا محمد مشهدي
صاحب تفسير کنزالدقائق عبدالکريم پاکنيا آشنايي اجمالي
شيخ محمد بن محمدرضا قمي مشهدي دانشمندي جامعنگر، اديبي کوشا، فقيهي پارسا، محدثي مورد اعتماد و از همه مهمتر يکي از برجستهترين مفسّران دنياي تشيّع در اوايل قرن دوازدهم است. او که در يکي از بهترين دوران شکوفايي تشيّع يعني عصر صفويه زندگي ميکرد، با بزرگترين دانشمندان، محدثان، فقيهان و فيلسوفان سده يازده و دوازده همنشين بود. برخي از آنان عبارتند از: ملامحمد محسن فيض کاشاني(م 1091 ق ) ، علامه محمدباقر مجلسي(م 1111 ق)، علامه محقق ملامحمدباقر سبزواري، صاحب ذخيرة المعاد في شرح الارشاد(م 1091 ق)، شيخ محمد بن حسن حرّ عاملي، صاحب وسايل الشيعه(م 1104 ق) و ملاخليل بن غازي قزويني(1) نويسنده شرح عدّهالاصول والصافي في شرح الکافي(م 1089 ). ميرزا محمدقمي بر اثر معاشرت با اين بزرگان و ساير دانشمندان برجسته معاصرِ خويش، به مقامات عاليه علمي و معنوي و کمالات روحاني نايل آمد. از تاريخ تولد، وفات، اساتيد و شاگردان وي اطلاعات دقيقي در دست نيست؛ امّا از گفتهها و نوشتههاي برخي از رجالشناسان معتبر و متبحّر و مورد اطمينان همانند محدّث نوري در الفيضالقدسي، محقق خوانساري در روضاتالجنات و محدّث قمي در فوائدالرضويه و سيدمحسن امين در اعيانالشيعه، برميآيد که اين شخصيت قرآني از علّامه مجلسي و فيض کاشاني بيشترين بهرهها را از خرمن فضل و دانش آن بزرگان برده و در سال 1107 به افتخار اخذ اجازه از علّامه مجلسي نايل آمده است.(2 ) ميرزا محمد قمي در اول تفسيرش، خود را چنين معرفي ميکند: «امّا بعد: فيقول الفقير الي رحمة ربّه الغني ميرزا محمد المشهدي بن محمدرضا بن اسماعيل بن جمالالدين القمي...».(3) بر اين اساس او اصالتاً اهل قم، امّا تولد و نشو و نماي وي در مشهد مقدس بوده است. وي علاوه بر مقدمه تفسير، در ديگر تأليفات خود نيز به اين نکته اشاره دارد.(4 ) مفسّر قمي در خطّه عالمپرور خراسان و در شهر مقدس مشهد ديده به جهان گشود و بعد از تحصيلات ابتدايي به کسب علوم و دانشهاي رايج و معارف الهي پرداخت . اين عالم بزرگ بر اثر تلاش و کوشش فراوان توانست آثار متعدد و پر ارجي را تأليف کند، که اين آثار به نوبه خود، زينتبخش محافل علمي و مذهبي و چراغي فروزان براي دانش دوستان و معرفتجويان گرديد. در ميان تأليفات پرارج وي، تفسير بينظير « کنزالدقائق» منزلت ويژهاي دارد . شناخت زمان
از مهمترين ويژگيهاي عصر صفويه، رشد و بالندگي فرهنگ اسلامي، شيعي و ايراني است. در آن دوران، علما و دانشمندان فرصت يافتند تا احکام و معارف دين اسلام بويژه مذهب شيعه را بسط و توسعه دهند و آموزههاي فرهنگ اهل بيت را در قالب موسوعههاي بزرگ فقهي، حديثي، تفسيري همانند وسايلالشيعه، بحارالانوار، الوافي، العوالم، مرآةالعقول، روضةالمتقين، و تفسيرهاي البرهان، نورالثقلين و کنزالدقائق تدوين و به دوستداران فرهنگ و معارف اهل بيت عرضه کنند . در اين دوران علاوه بر تأليف متون ديني به زبان عربي، نهضت ترجمه کتابهاي حديث به زبان فارسي نيز شکل گرفت. دانشمندان و علماي عصر صفويه از اين دوران طلايي استقبال کردند و هر کدام به سهمِ خويش از اين فرصت براي اهداف اسلامي بهره گرفتند . ميرزا محمد قمي مشهدي نيز با استفاده از فرصت به دست آمده، گذشته از تأليف کتاب تفسير، کتابهاي مختلف علمي ديگري به زبانهاي فارسي و عربي نگاشت و با پاسخ به شبههها و سؤالات به ايفاي نقش پرداخت. او که عالمي زمانشناس و نوگرا بود، به نيازهاي عصر خود توجه کامل داشت. و عرضه بخشي از آثار به زبان فارسي، ريشه در همين ويژگي او دارد. او در ديباچه کتاب ستّة ضروريه خويش مينويسد : اما بعد، چنين گويد فقير حقير ميرزا محمد بن محمدرضا القمي اصلاً، المشهدي مولداً و مسکناً که: اين چند مسئله است که به اعتقاد فقير مبناي ايمان است و به گوش خاص و عام رسانيدن آن لازم... آن مسائل را به زبان فارسي کرد که همه کس بفهمند، بيان نمود تا مواليان اميرالمؤمنين (ع) منتفع گردند و ثواب آن به روزگار فرخنده آثارِ آن نامدار عايد شود . او همچنين کتابهاي التحفةالحسينيه، سُلّم درجات الجنّه، تبيان سليماني، معاد، رساله وجود و شرح زيارت رجبيه را به زبان فارسي منتشر نمود. مفسر قمي از جذابيت شعر و ادب غافل نبود و در مباحث علمي و تفسيري و توضيح مقصودِ خويش، از آن بهره ميگرفت . مقابله با انديشههاي انحرافي
در هر عصري عالمان متعهد وظيفه دارند که دين خداوند را از انحرافات نجات دهند و غبارها و زنگارها را از آن بپيرايند؛ چنان که حضرت صادق (ع) ميفرمايد: «عُلَماءُ شيعَتِنا... مُرابِطُونِ فِي الثَغرِ الّذي يَلي اِبليسُ وَ عَفاريتُه يَمْنَعُونَهُم عَنِ الْخُرُوجِ لِضُعَفاءِ شيعَتِنا...؛ عالمان پيرو ما ... ، مرزباناني هستند که لشکر شيطان را از هجوم به مرزهاي ايمان و تسلط بر مستضعفان فکريِ شيعيان ما باز ميدارند».(5 ) در اين راستا، مفسر قمي در فرصتهاي مناسب به مقابله با کجانديشي و انحرافات برميخيزد. در زمان اين مفسر عاليمقام «صوفيه» بسيار فعال بودند و سعي داشتند تا در ميان اقشار مختلف ملت مسلمان ايران نفوذ کنند. از اين رو، اين دانشمند گرانمايه در آثار خويش فساد عقيده و انحراف آنان را بيان ميدارد، بخصوص در تفسير برخي آيات، به نکوهش و فساد آنان ميپردازد؛ از جمله در تفسير آيه شريفه (اهدنا الصّراط المستقيم) بعد از نقل قولي از صوفيه، ميگويد : مخفي نماند اين قول و تأويلي که قبلاً گذشت و اقوال و آرايي که بر اين گفتهها مبتني باشد، همه بر اساس مذهب صوفيه بنا شده و از اصول فاسد و باطل ميباشد و غرض از نقل آن، توضيح بطلان آن بود.(6 ) همچنين در تفسير آيه (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنّا) باز هم بعد از نقل قولي از صوفيه، ميگويد : غرض از طرح اين گونه مباحث، توجه دادن خوانندگان به آراي بيارزش و اعتقادات گمراه کننده آنان است؛ چرا که حق با ضدّ خودش شناخته ميشود . مفسر قمي در تفسير خود گاهي جهت تکميلِ مطالب خويش سخناني را از اقوال صوفيه آورده و با عبارات کوتاهي سريعاً از آنها رد ميشود گويا بطلان اعتقادات آنان را واضحتر از آن ميداند که نياز به بررسي و پاسخگويي مفصل داشته باشد.(7) ما در اين جا به نقل سخني شيوا از امام هادي (ع) در مورد صوفيه و اعتقادات آنان بسنده ميکنيم : « محمد بن ابي خطّاب ميگويد: در مسجدالنبي در حضور امام هادي (ع) نشسته بوديم . ناگاه جماعتي از صوفيان وارد مسجد شدند و به گرد هم حلقه زدند و به ذکر «لااله الّااللّه» مشغول گرديدند. امام هادي (ع) به ما رو کرده و فرمود: «به اين دغلبازانِ رياکار اعتنا نکنيد؛ آنها همپيمانان شياطين و ويرانگران بنيادهاي دين هستند. آنها براي آسايش جسم پارسايي ميکنند. شبزندهداري آنها براي به چنگ آوردن غذاهاي چرب و شيرين است. عمري را با رياضت و سختي ميگذرانند تا فرصت گناهکاري بيابند. گرسنگي ميکشند تا به سفرهها و غذاهاي رنگين دست يابند. اذکار و اوراد آنها براي فريفتن مردم و جلب دلهاي افراد احمق و سادهلوح است. کسي که به ديدار زنده و مرده آنان رود، گويي به ديدار شيطان و بتپرستان رفته است.»(8 ) تفسير کنزالدقائق
اين تفسير محصول سالها تلاش و مطالعه مرحوم ميرزا محمد قمي در آثار قرآني به جاي مانده از گذشتگان و مجموعهاي از بهترين نظريات برگزيده و زيباترين آثار دانشمندان و مفسران قبل از وي است. علّامه مجلسي در تقريظ خود بر اين تفسير مينويسد : خداوند جزاي خير دهد به عالم شايسته، دانشمند کامل، پژوهشگر ژرفنگر، جانشين زبردست گذشتگان، شخصيتي که دقيقترين معاني علمي را با فکر تيزبين خود به دست ميآورد و گوهرهاي حقيقت را با رأي صائب خود استخراج ميکند، عالم مطّلع، نيک اقبال و تربيت يافته مکتب اهل بيت، مولانا ميرزا محمد مؤلف اين تفسير. انشاءاللّه پيوسته تحت تأييدات پروردگار توانا موفق باشد. او اين تفسير را زيبا، متقن، با کمال دقت، پرفايده و بجا نوشته و آيات بيّنات قرآن را با روايات ائمه طاهرين (ع) تفسير نموده است . نکتههاي ناب معاني را از پوسته لفظ جدا نموده و سنت و کتاب را با هم تلفيق کرده است. او تمام تلاش خود را در تفسير خويش به کار گرفته و آنچه از اخبار و احاديث لازم بوده استخراج نموده است. او همچنين معاني لطيف و رازهاي ناگفته را به تفسير خويش افزوده و تفسير خود را پربار و پسنديدهتر کرده است. خداوند او را از برکات ايمانش بهرهمند گرداند و اهل ايمان را از تفسير وي بهرهور سازد و به او بهترين جزاي نيکوکاران را عطا فرمايد و با ائمه طاهرين - صلوات اللّه عليهم اجمعين - محشور بگرداند . روز عيد غدير مبارک 1102 محمدباقر بن محمدتقي(9 )
آقا جمال خوانساري، زبدهترين استاد مجامع علمي شيعه در عصر صفوي و صاحب تأليفات گرانسنگ علمي و تحقيقي، در مورد ميرزا محمد قمي و تفسير وي مينويسد : اما بعد، خداوند متعال با فضل کامل خويش به جناب مولا، دانشمند عارف، فاضل هوشيار، جامع فضايل اخلاقي، داناي به علوم و حکمتهاي بشري، عالم به اسرار وحياني و معارف قرآني... مولانا ميرزا محمد - که خداوند در هر زمينهاي ياور او باشد - همچنان که خداوند به او توفيق تأليف چنين تفسير ارزشمندي را عنايت کرده است. وي در تأليف و گردآوري تفسير خويش از معتبرترين تفاسير و مشهورترين کتابهاي حديث بهره برده است. اين تفسير همانند نامش گنجينه نکات دقيق و درياي گوهرهاي ناياب و ارزشمند است. هر خوانندهاي که با ديد حقيقتبين به آن نظري بيفکند، با صدفهاي پر از مرواريدِ حقيقت مواجه خواهد شد. خداوند دانشپژوهان و مشتاقان معارف قرآني را از ثمرات و معارف آن بهرهمند گرداند. و اين تفسير گرانسنگ را براي مؤلف فاضلش ذخيره آخرت قرار دهد . جمالالدين محمد بن حسين الخوانساري محرمالحرام، سنه .1107(10 )
علامه شيخ آقابزرگ طهراني، کتابشناس مشهور اسلامي، در مورد تفسير کنزالدقائق چنين ميگويد : اين تفسير همچون تفسير نورالثقلين در پرتو معارف اهل بيت (ع) آيات قرآن را تفسير کرده است؛ امّا از جهات متعددي بر نورالثَقلين برتري دارد؛ از جمله اين که: .1 اسناد روايات را بيان ميکند؛ .2 ارتباط آيات ديگر را با آيه مورد تفسير روشن مينمايد؛ .3 نکات ادبي و اِعراب آيات مورد توجه قرار گرفته است؛ .4 توضيح آيات را به طور مختصر و با شرح مزجي برآورده است و سپس به نقل روايات در مورد آن ميپردازد؛ .5 گاهي نکاتي را برخلاف نورالثقلين مطرح مينمايد.(11 ) شيوه تفسيري کنزالدقائق
علاوه بر امتيازاتي که علامه تهراني فرموده است، در اين تفسير مزاياي ديگري نيز مشاهده ميشود؛ مثلاً مباحث صرفي و نحوي، نقل و نقد اقوال ديگران، شناخت لغات، ارتباط الفاظ و آيات، توضيح الفاظ و مفرداتِ روايات و احاديث وارده در ذيل آيات، و بهرهگيري از اشعار برترين شعراي عرب همچون نابغه و کميت بن زيد اسدي . مفسر قمّي در تفسير خويش، احاديث قرآني را از تفسير فرات بن ابراهيم، تفسير قمي، عياشي و تبيان شيخ طوسي نقل ميکند. در مباحث تفسيري از مجمعالبيان، تفسير امام حسن عسکري (ع) ، تفسير ابن مسعود و ابن عباس، کشّاف، برهان، بيضاوي، الدرالمنثور، علي بن ابراهيم و ديگران بهره ميگيرد. ميرزا محمد قمي در آغاز تفسير خويش، هدف از تأليف اين اثر ارزشمند را چنين بيان ميکند : من در گذشته، تعليقاتي بر تفسير مشهور علّامه زمخشري نگاشته بودم و آن را با دقت و حوصله مطالعه و بررسي نمودم. سپس حواشي علّامه زبردست، شيخ بهاءالدين عاملي را مطالعه نموده و در مورد مطالب آن انديشيدم. آن گاه به نظرم آمد که تفسيري را که حاوي اسرار ناشناخته قرآن و دربردارنده نکات جديد و بکر در مورد تأويل آيات آن باشد، در پرتو احاديث و روايات و گفتارهاي قرآنيِ ائمه اطهار (ع) تأليف نمايم . اين تفسير علاوه بر چاپهاي قديمي، که در 4 مجلّد بزرگ بود، اخيراً در 11 جلد به همّت نشر اسلامي و با تحقيقات آيةاللّه مجتبي عراقي منتشر شده است. همچنين وزارت ارشاد اسلامي نيز در اسفند 1366 آن را در 14 جلد و با تحقيقات آقاي حسين درگاهي منتشر و به جامعه قرآني عرضه کرده است. ترجمه اين تفسير در زمان مفسّر انجام شده است و بخشهايي از آن در کتابخانه آيةاللّه مرعشي و قسمتي ديگر در کتابخانه آستان قدس موجود است . در يک کلام ميتوان گفت، اين تفسير چکيده مهمترين تفاسير اماميه و عصاره انديشههاي قرآني تا عصر مفسّر قمي است. کنزالدقائق سرشار از عبارتهاي زيباي انوارالتنزيل بيضاوي، جمعبندي و نظم و ترتيب مجمعالبيان طبرسي، نکات جذاب و دلنشين کشّاف زمخشري و حاشيههاي شيخ بهايي و سايرين است که مؤلف، با تجزيه و تحليل آنها، بهترين نظرات را برگزيده و سپس انديشههاي بديع خويش را بر آنها افزوده، در نتيجه تفسيري نفيس، جامع و جالب توجه پديد آورده است. به همين جهت در طول سه قرن گذشته تفسير کنزالدقائق مورد توجه قرآنپژوهان بوده است.(12 ) حفظ ميراث جاويدان
از دختر نيکوکار و خيرانديش مرحوم ميرزا محمد قمي وقفنامهاي به يادگار مانده است که در سال 1111 نوشته شده و چون حاوي نکات قابل توجهي است، متن آن را نقل ميکنيم : بسماللّه الرّحمن الرّحيم الحمدلله الواقف علي الضمائر، والصلوة علي محمد و آله اوليالبصائر، يوم تبلي السرائر. و بعد، وقف مؤبّد و حبس مخلّد نمود اِبتغاءاً لوجه اللّه و طَلَباً لِمَرْضاتِهِ، بنت مرحوم مغفور مبرور مولانان ميرزا محمد الشهير بخياط و مؤلف هذا الکتاب که موسوم گرديده به کنزالدقائق و بحرالغرائب، برکافه مؤمنين و متوطّنين مشهد مقدس که مطالعه و مباحثه نموده، در مثوبات و اجور واقف و مؤلف شريک بوده باشند و متولّي وقف نمود ارشد و اصلح و اعلمِ اولادِ مرحومِ مشاراليه را بطناً عن بطنٍ، به نظارت حاجي الحرمين الشريفين حاجي محمدرفيع، و بَعْدَ وَفاتِهِ به تجويز اصلحِ اولاد موصي اليه؛ مشروط آن که اگر متولي و ناظر خود در کار داشته باشند فَبِها وَ اِلّا به هر يک از صُلحا و زوّار ساکنين مشهد مقدس که معتمد بوده باشند، بدهند و زياده از سه ماه نزد کسي نباشد، مگر به تجديد اذن؛ و از حصار بند مشهد مقدس بيرون نبرند و نفروشند و رهن ننمايند و هبه ننمايند. فَمَنْ بَدّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَانّما اِثْمُهُ عَلَي الّذينَ يُبَدّلُونَهُ اِنّ اللّهَ سَميعٌ عليمٌ(13)(14 ). در اين وقفنامه علاوه بر آشنايي با متونِ انشائات 300 سال قبل ايران، دختر دورانديش مفسر عاليمقام شيعه به نکات جالبي اشاره کرده است که از جمله آنها توجه دقيق به احکام وقف - که وسيلهاي مطمئن براي حفظ آثار گذشتگان و ميراث مکتوب فرهنگ دين بوده است - و چگونگي بهرهگيري از آن در حفظ و نگهداري تفسير گرانمايه قرآن، با توجه به امکانات نشر و پخش کتاب در سه قرن پيش است . تأليفات ديگر
ميرزا محمد مشهدي قمي علاوه بر تفسير کنزالدقائق، تأليفات ديگري نيز به دانش دوستان عرضه کرده است که مهمترين آنها عبارتند از : .1 انجاح المطالب في الفوز بالمآرب: اين رساله در موضوع علم معاني بيان و به صورت منظوم بوده و با تحقيق آقاي السيد الحسيني در شماره 4 مجلّه «تراثنا» چاپ شده است. اين منظومه چنين آغاز ميشود : الحمدلله و صلّي اللّه علي رسوله الذي اصطفاهُ محمّدٍ و آله و سَلّما و بعد قد احببت ان اُنَظّما في عِلْمَي البيان و المعاني رُجوزةً لطيفه المعاني ابياتُها عن مائةٍ لم تزد فَقُلْتُ غيرَ آمنٍ من حسد مصحّح اين منظومه در مقدمه ميگويد : اشعار لطيف، نظم روان، اختصار و جامعه بودن اين مجموعه توجه مرا به خود جلب نمود و چون در علوم بلاغت آن را از هر لحاظ زيبا و پسنديدهتر ديدم، به تحقيق و احياي آن علاقهمند شدم.(15 ) .2 التحفة الحسينيّه: اين کتاب به زبان فارسي و در آداب نماز و ساير عبادات، ادعيه، آداب سفره، و به نام سلطان حسين صفوي نگاشته شده است؛ .3 حاشيه بر کشاف زمخشري؛ .4 حاشيه بر حاشيه شيخ بهايي بر تفسير بيضاوي؛ .5 جواب اعتراضات و شبهات علماي ماوراء النهر در مورد شيعه؛ .6 تبيان سليماني: به زبان فارسي و تفسير روايي قرآن از اول تا سوره عنکبوت ميباشد؛ .7 سته ضروريه: اين کتاب نيز فارسي و در مورد معارف ديني و اعتقادي نگاشته شده است؛ .8 سُلّم درجات الجنّه في معرفة فضائل ابي الائمه (ع) : ترجمه و شرح چهل حديث در فضايل اميرمؤمنان (ع) و به زبان فارسي است؛ .9 الفوائد الشارحه: منظومهاي در علم تصريف که براي پسرش اسماعيل در مشهد نوشته است . .10 شرح زيارت رجبيه: مفسر قمّي اين کتاب را در سال 1097 در مشهد مقدس تحرير کرده و در شرح مطالب، اول اعراب و آن گاه به ترتيب لغت، ترجمه و توضيح معني را آورده است؛ .11 شرح صحيفه سجاديه: در سال 1091 در مشهد نگارش يافته است؛ .12 کتاب صيد و ذباحه: که موضوع آن فقه استدلالي است؛ .13 کاشف الغمه: در موضوع تاريخ و سيره و شرح حال پيشوايان معصوم و در 14 بخش تنظيم شده و مؤلف در سال 1075 از نگارش آن در مشهد فراغت يافته است؛ .14 مراصدالعصمة والضلاله: مصنف، اين کتاب را در مقدمه کاشف الغمه معرفي نموده است؛ .15 معاد و حشر و نشر اجساد: ميرزا محمد قمي اين اثر را به زبان فارسي و در موضوع معاد به رشته تحرير در آورده است. او همچنين در اين کتاب تحقيقي نيز در معني کفر و ايمان انجام داده است. آغاز اين اثر چنين است: «زيباترين کلام، در هر مرام، ذکر مَلِکِ عَلاّم است که رشحهاي از بحر رحمت او...». .16 رسالهاي در وجود: اين اثر، رسالهاي فارسي است که در آن سخنان مولا رجبعلي در رساله معروفش به نام «اشتراک لفظي و معنوي در وجود» مورد نقد و نقض قرار گرفته است؛ .17 تصحيح شواهد ابن ناظم: مصحّح آن را در سال 1087 تصحيح و به شيخ لطفاللّه مشهدي رضوي اهدا نموده است.(16 ) مقام علمي
همچنان که از ملاحظه تأليفات مفسر قمي برميآيد، وي به علوم مختلف عصر خويش احاطه داشته و در مورد هر موضوعي رسالهاي جداگانه نگاشته است. او بر موضوعاتي چون : علوم بلاغت، سيره و تاريخ، علوم قرآني و تفسير، کلام، فلسفه، علم حديث، صرف و نحو، فقه، دعا، زيارت، شعر و ادبيات احاطه داشته و آرائي را ابراز نموده است . فرزندان دانشمند و نيکانديش ميرزا محمد قمي که در مشهد زندگي ميکرد، دو پسر به نامهاي اسماعيل و محمدرضا و يک دختر نيکوکار داشته است که در حفظ و نگهداري تفسير کنزالدقائق نقش به سزايي ايفا نموده است. محمدرضا همانند پدر خويش در راه تأليف و تصنيف تلاش ميکرد که نگارش رسالهاي در شرح و ترجمه قصيده حميري در جماديالثاني 1123 در مشهد، شاهد بر اين مدعا است . در ديباچه اين رساله که در مدح علي (ع) نگاشته شده، چنين آمده است : ... اين رسالهايست مشتمل بر دو حديث که دلالت ميکند بر فضيلت سيداسماعيل حميري و شرح قصيده او که مترجم آن هست بروجه اختصار... خادم محبان علي بن ابي طالب (ع ) محمدرضا بن ميرزا محمد بن محمدرضا بن اسماعيل القمي اصلاً، مشهدي مولداً و مسکناً.(17 ) همچنين ميرزا محمد قمي کتاب «الفوائد الشارحه لمشکلات المنظومة الصرفيه» را، که مشتمل بر چهار هزار بيت است، در مشهد به نام پسرش اسماعيل نوشته و در سال 1090 ق . آن را به پايان برده و به فرزند ارجمندش اهدا نموده است.(18 ) در نگاه ديگران
.1 محدث قمي: «اين عالم جليل از شاگردان علامه مجلسي (ره) است و علامه مذکور، ثناي بليغي از او و از تفسير او نموده است و او را اجازه داده است».(19 ) .2 ميرزا حسين نوري، صاحب مستدرک الوسائل: «تفسير کنزالدقائق از بهترين، جامعترين و کاملترين تفاسير است و از تفسير صافي و نورالثقلين مفيدتر ميباشد».(20 ) .3 ميرزا محمدباقر خوانساري: «او دانشمندي فاضل و عالمي عامل، اديبي جامعنگر، محدثي فقيه و مفسّري مطّلع و مورد اطمينان ميباشد. او از چهرههاي والامقام در عصر علامه مجلسي، محقق سبزواري و ملامحسن فيض کاشاني است».(21 ) .4 شيخ حرّ عاملي، صاحب وسائلالشيعه: «مولانا محمد بن رضا قمي از فضلاي هم عصر ما است. او شرح منظومهاي در علم معاني و بيان دارد که در صد بيت تنظيم شده و به نام نجاحالمطالب موسوم گرديده است.»(22 ) حافظ فرهنگ اهل بيت
اين مفسر گرانقدر، در موارد متعددي از تفسير خويش به دفاع از مقام ولايت پرداخته و آياتي را که در مورد علي (ع) نازل شده، به نحو شايستهاي توضيح داده و شأن نزول آن را مستدل و محکم و در پرتو روايات اهل بيت (ع) مطرح نموده است. به عنوان نمونه او در ذيل آيه 55 سوره مائده که به آيه «ولايت» معروف است، مينويسد : امام باقر (ع) در مورد آيه (اِنّما وَليّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالّذينَ آمَنُوا الذّينَ يُقيمُونَ الصّلوةَ وَ يُؤتُونَ الزّکوةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ) ميفرمايد: عدهاي از يهوديان که در ميان آنان چهرههاي شاخصي مانند عبداللّه بن سلام، اسيد بن ثعلبه، ابن يامين و ابن صوريا وجود داشتند و به تازگي مسلمان شده بودند، آن روز براي تقويت ايمان و پرسش سؤالاتي، به محضر پيامبر آمده بودند. آنان به رسول اکرم (ص) گفتند: اي پيامبر خدا! حضرت موسي براي خودش يوشع بن نون را وصي قرار داد، وصيّ شما کيست؟ وليّ و سرپرست ما مسلمانان بعد از تو چه کسي خواهد بود؟ در اين هنگام بود که آيه ولايت بر پيامبر نازل گرديد. بعد از نزول وحي، رسول خدا به حاضرين فرمود: برخيزيد! آنان بلند شدند و به همراه پيامبر به مسجد رفتند. همزمان با ورود پيامبر اکرم، سائلي از مسجد خارج ميشد. پيامبر به سائل فرمود: اي سائل! آيا کسي به تو چيزي عطا کرد؟ گفت: بلي، اين انگشتر را به من دادند. فرمود: آن را چه کسي به تو داد؟ او در حالي که به علي (ع) که در حال نماز بود اشاره ميکرد، گفت: آن مردي که در حال نماز است، اين انگشتر را به من بخشيده است. پيامبر دوباره پرسيد: او در چه حالي آن را به تو داد؟ سائل گفت: او در حال نماز و موقع رکوع، آن را به من عطا کرد. در اين موقع صداي پيامبر به تکبير بلند شد و جمعيت حاضر در مسجد با پيامبر همصدا شدند . بعد پيامبر به مردم فرمود: علي بن ابيطالب بعد از من، وليّ و سرپرست شما است . آنان گفتند: ما راضي و خشنود هستيم که خداوند پروردگار ماست و اسلام دين ما و محمد ( ص) پيامبر ما و علي بن ابي طالب (ع) رهبر و امام ما است. در اين هنگام آيه بعد نازل شد که: (وَ مَنْ يَتَوَلّ اللّهَ وَ رَسوُلَهُ وَالّذينَ آمَنُوا فَاِنّ حِزْبَ اللّهِ هُمُالْغالِبُونَ؛)(23) و کساني که ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را بپذيرند(پيروزند؛ زيرا) حزب خدا پيروز و برتر است . رحلت
اين کاوشگر معارف عاليه قرآن در نيمه اوّل قرن دوازدهم و در حدود سال 1125 ق . دار فاني را وداع گفته، به لقاءاللّه پيوست . 1 - در مورد مکارم اخلاق اين دانشمند و محقق گرانمايه نوشتهاند که در مسئلهاي بين او و ملامحسن فيض کاشاني بحثي طولاني واقع شد و وي بر موضع خود بسيار پافشاري ميکرد؛ اما بعد از مدتي به اشتباه خود پي ميبرد و براي عذرخواهي با زحمت تمام از قزوين به کاشان ميرود. هنگامي که به در خانه ملامحسن فيض کاشاني ميرسد، از پشت در با صداي بلند ميگويد: «يا مُحْسِنُ! قَدْ اَتاکَ المسيئ،؛ اي محسن! خطاکار به پيشگاهت آمد.» وقتي که مرحوم فيض در را ميگشايد، وي عذرخواهي ميکند و بعد از ساعتي به قزوين باز ميگردد. (ريحانةالادب، ج 4، ص 452 .) 2 - الذريعة، ج 13، ص 145 . 3 - کنزالدقائق، ج 1، ص 2، چاپ وزارت ارشاد اسلامي . 4 - مقدمه تفسير کنزالدقائق؛ ريحانة الادب ج 5، ص 320 و الذريعه، ج 18، ص 152. 5 - عوالياللآلي، ج 1، ص 18 . 6 - تفسير کنزالدقائق، ج 1، ص 66 . 7 - مقدمه تفسير کنزالدقائق . 8 - سفينة البحار، ج 5، ص 199 . 9 و 10 - اعيانالشيعه، ج 9، ص 408، با تلخيص . 11 - الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 18، ص 152 . 12 - گفتني است که مفسر ديگري به نام محمد مؤمن مشهدي(1005 - 1077) در اواخر قرن يازدهم و نزديک به زمان صاحب کنزالدقائق، تفسيري تأليف نموده است که به تفسير محمد مؤمن مشهدي معروف است و اين دو مفسر تشابه اسمي دارند . 13 - بقره، آيه 181 . 14 - کنزالدقائق، ج 1، ص 18 . 15 - تراثنا، ش 4، ص 209 . 16 - در بخش تأليفات از کتابهاي الذريعه ج 3، 12، 13، 16؛ مقدمه تفسير کنزالدقائق؛ ريحانةالادب ج 5 و روضاتالجنات ج 7، استفاده شده است . 17 - الذريعه، ج 22، ص 49 و مقدمه تفسير کنزالدقائق . 18 - الذريعه، ج 13، ص 145 . فوائدالرضويه، ص 618 . 19 - الفيضالقدسي، ص 100 . 20 - روضاتالجنات، ج 7، ص 110 . 21 - املالآمل، ج 2، ص 272 . 22 - يعني: رهبر و وليّ شما تنها خدا و پيامبر او و ايمان آورندگاني هستند که نماز را اقامه ميکنند و در حال رکوع، زکات(و صدقه) ميدهند . 23 - مائده، آيه 56 .