ملکي تبريزي،ميرزا جواد
متوفاي 1304 ش . مردي از ملکوت
احمد لقماني روزهاي زندگاني انسان ، ايام هجرت او از (( عالم قدس )) است تا در کلاس تربيت و خودسازي شرکت کند و در مدرسه آفرينش حضور يابد و پس از چندي به ابديت رجعت کرده ، در ديار قرب قرار گيرد .از طلوع خورشيد حيات تاکنون چهره هايي تابناک ، اين کلاس را با بهترين امتياز پشت سر گذاشته و با دستيابي به قله قدس و معرفت ، (( مقام آدميت )) را کسب کرده اند .عارف فرزانه و عالم وارسته ، (( حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي )) از جمله انسانهاي هوشمندي بود که سرمايه عمر خويش را با خداي خود سودا نمود و بر لحظه لحظه آن ديده بصيرت آميز و ژرف نگر گشود. مدتي به (( تحصيل )) پرداخت و زماني (( تدريس )) را پيشه خود ساخت و عمري را به (( تهذيب )) خود و ديگران گذراند. و سرانجام با نفس مسيحايي خويش (( روح الله )) پروريد و (( چلچراغ هدايت و رستگاري )) در شبستان حوزه آويخت .اينک نسيم لطف الهي ، فرصتي بهارگونه برايمان پديد آورده است ، با هم گذري شتابان و سيري سريع بر زندگاني آن فرهيخته والا گوهر مي نماييم تا از آبشار معرفت وي ، زلال انديشه و جرعه هاي ناب از آن خود سازيم . ميلاد ميرزا
خورشيد قرن سيزدهم هجري رو به افول بود که تبريز لبريز از شادي و سرور شد . (( لطف )) الهي پسري زيبا به خاندان (( حاج ميرزا شفيع )) داد که (( جواد )) ش نام نهادند. گلخنده هاي شادي و شور بر چهره اهل خانه نشسته بود و همگان بوسه سپاس به درگاه الهي مي زدند. پدر طفل به پاس اين نعمت ، چندين روز مردم شهر را از (( سفره نعمت )) خود بهره مند ساخت .(( جواد )) در دامان مادري مهربان و پدري صالح مراحل رشد و ترقي را پيمود و سالهاي کودکي هر يک ، دفتري نوبر ديدگان وي مي گشود . شيرين جرعه هاي معرفت
پاي همت به مدرسه نهاد و با کمال ادب و فروتني زانوي تعلم در مقابل استاد بر زمين زد. صرف ، نحو، منطق ، معاني بيان و دروس مقدماتي ديگر را در تبريز فراگرفت و پس از مدتي (( سطح )) را به پايان رساند. روشني باران نور در سرزمين وجودش وي را راهي ديار يار ساخت و به سوي نجف اشرف هدايت نمود .بسان عبدي ذليل و مريدي فقير، پاي ارادت بر صحن ولاي خود نهاد و با قدمهاي همراه با محبت خويش به سوي (( ضريح ولايت )) شتافت و از آن حضرت استمداد (( تحصيل و تهذيب )) نمود .چندي از ورود او به نجف اشرف نگذشته بود که عشق ولايت کاري کارستان کرد و شعله هايي هدايت يکي پس از ديگري رخ نشان داد. دست تقدير پاي او را به درس محدث محقق ، ميرزا حسين نوري کشاند و انديشه با شکوه وي را از انبوه دانش و بينش ، فقيه وارسته آية الله حاج آقا رضا همداني بارورتر ساخت . ثمرآفرين خوشه هاي فکر و انديشه ميرزا جواد آقا با حضور در درس آخوند ملامحمدکاظم خراساني چشمگيرتر شد و تابناکي چهره وجود او با آشنايي با آخوند ملا حسينقلي همداني افزون گرديد؛ هم او که بسان اکسيري ، ميرزا جوادآقا از ملک به ملکوت رسانيد، کسي که نسيم نگاهش غبار رذايل را از صفحه جان انسانها مي شست و تاءثيري ژرف در کلامش ديده مي شد . چلچراغ بيداري
سالهاي هجرت و روزهاي تشرف در نجف با انبوه برکات همراه بود و تلاش بسيار در راه تحصيل و تهذيب رهاوردهاي مبارکي در پي داشت . تا اينکه ميرزا جواد آقا در سال 1321 قمري / 1270 ش . آهنگ رجعت به ايران کرد و به زادگاهش تبريز وارد شد . (1) جاذبه معنوي او روشن ضميران پاک را بسان پروانه هايي عاشق گرداگردش به پرواز درآورد و از محضر پرفيض وي آنان را سيراب ساخت .دانش پژوهان از بارش دانش وي بهره مي بردند و مردم نيز با قلبي مطمئن و روحي پرشور اطراف او حلقه مي زدند. در اين سالها بود که واقعه مشروطه پديد آمد و ارتش روسيه بخشي از آذربايجان را اشغال کرد، مردم بي پناه آن خطه به خاک و خون کشيده شدند و شهر تبريز محاصره گرديد. راهي غير از ترک ديار باقي نماند. از اين رو حاج ميرزاجوادآقا به دور از چشم متجاوزان رو به سوي تهران گذارد و از آنجا به زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السلام شتافت . سپس به قم مهاجرت کرد و اين شهر را وطن دوم خويش قرار داد . (2) ارمغان ارزشمند دوران تحصيل و تدريس حاج ميرزا جواد آقا، ژرف نگري و انديشمندي بسيار نسبت به اوضاع جهان بود. وي صاحب سيرتي سياسي شده بود و هماره حوادث را با ديده بصيرت و بينش مي نگريست . حکومت زمان خود را مردود مي دانست و صاحب منصبان را افرادي ناپاک و غاصب مي شمرد. هيچ گاه روي خوش به آنان نشان نمي داد و با زبان دعا، ناخرسندي خويش را نسبت به اوضاع ابراز مي نمود .افرادي که براي مشورت به حضورش مي شتافتند از قبول کارهاي دولتي منصرف مي ساخت و سردمداران حکومت را همچون ستمگران بي اميه و بني عباس قلمداد مي کرد . (3) تدريس و تهذيب در قم
سال 1329 ق . قم پذيراي وجود حاج ميرزا جواد آقا شد. در آن ايام اين شهر از حداقل امکانات محروم بود، جمعيتي اندک داشت و هنوز حوزه علميه مقدس و پر برکتشان تاءسيس نشده بود .اين عارف فرزانه اندکي پس از ورود، به درخواست برخي از افراد پارسا، جلسات درس و محافل اخلاق بپا کرد .درس (( فقه )) که متن آن مفاتيح فيض کاشاني بود و در پي آن درس (( اخلاق و عرفان )) براي عموم مردم که در مدرسه فيضيه تشکيل مي شد. درس ديگري براي بعضي از خواص در منزل حاج ميرزا بر قرار مي شد که اخلاق و عرفان موضوع آن بود. علاوه بر اين ، نماز جماعت در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام نيز از سوي ايشان اقامه مي گرديد؛ که امام خميني و آية الله بهاءالديني از جمله افرادي بودند که در نماز حاج ميرزا جواد آقا شرکت مي کردند .تابناکي سالهاي حضور اين شخصيت علمي عرفاني ، زمينه ساز هجرت بسياري از علما و بزرگان به سوي اين خطه گرديد. در آن ايام عوام و خواص از سرو سبز وجود ايشان بهره هاي وافر مي بردند و و منزل وي دارالشفاي روان مردم زجر ديده و مصيبت زده بود. لطافت سخنان اين فرزانه سخت کوش در مناسبتهاي مختلف ، امواج مردم را لبريز از شادي و نشاط در ايام عيد و سرور معصومين عليهم السلام مي نمود و جرعه هاي معرفت بسياري در ايام رحلت و عزا در کام وجود آنان سرازير مي کرد .گويا تقدير چنين بود که پاکي و قداست در حوزه علميه قم به دست چنين وارسته اي پاک ، پي ريزي شود تا دهه اي بعد، پاي همت و تلاش به وسيله حاج شيخ عبدالکريم حائري به ميان گذارده شده و حوزه علميه قم ، قامت سبز خود را برافرازد .آنان که با حالات ملکوتي و عبادي اين فرزانه عارف آشنا بودند ايشان را از بکائون (4) مي شمردند. عبدي صالح که سه ماه رجب ، شعبان و رمضان را پي در پي روزه مي گرفت و در قنوت نمازهاي نافله اين بيت حافظ را مکرر مي خواند :
ما راز جام باده گلگون خراب کن
زان پيشتر که عالم فاني شود خراب (5)
زان پيشتر که عالم فاني شود خراب (5)
زان پيشتر که عالم فاني شود خراب (5)
شاگردان درس اخلاق
حوزه درسي حاج ميرزا جواد آقا، سرچشمه نوري بود که حسينيه دلهاي شيفتگان را، روشن و آفتابي مي نمود. پلکان ملکوت براي ره پويان وارستگي محسوب مي شد. تاءثير کلام ژرف آن استاد خود ساخته ، بذر صلاح و اصلاح در گستره دلها مي افشاند؛ به طوري که هر يک از شاگردان ، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسياري را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند .برخي از شاگردان مرحوم ملکي (ره ) عبارتنداز :1. امام خميني - قدس سره الشريف -نفس مسيحايي حاج ميرزا جواد آقا، صميم جان خميني عزيز را چنان تاءثير بخشيد که (( روح الله )) گرديد و بيرق انقلابي سترگ را به دست خويش گرفت . از اين رو امام راحل (ره ) در کتاب (( معراج السالکين )) ، چون سخن از عرفان مي شود، استاد خود را (( شيخ جليل القدر )) لقب داده و (( عارف بالله )) مي خواند و علاقه مندان به تهذيب و وارستگي را به مطالعه کتابهاي ايشان راهنمايي مي نمايد . (6) و در کتاب (( چهل حديث )) ، بيدار دلان را به (( رسالة لقاء الله )) آن بزرگوار رهنمون مي شود . (7) آن فرزانه کبير، در جاي ديگر که از قم و قبرستان شيخان سخن به ميان مي آيد خطاب به استاد شهيد مطهري مي فرمايد :(( در قبرستان قم يک مرد خوابيده است و او حاج ميرزا جواد آقاي تبريزي است . )) (8) 2. حاج آقا حسين فاطمي قمي
دانشمندي الهي و پر مهر که ساليان بسيار خوشه چين گستره دانش استاد خود بود و تدريس اخلاق و تربيت نفوس بسياري را به عهده داشت . (9) 3. آخوند ملا علي همداني
عالم رباني و فرزانه اي شايسته که از همدان به قم هجرت کرد و طوباي وجود خود را با انبوه معارف الهي از حاج ميرزا جواد آقا برکت بخشيد و تاءثيري جاودان در روح خود ايجاد کرد . (10) 4. حاج شيخ عباس تهراني 5. سيد محمود مدرسي 6. حجة الاسلام سيد محمود يزدي 7. محمود مجتهدي 8. شيخ اسماعيل بن حسين (( تائب )) 9. حاج ميرزا عبدالله شالچي
گنجينه هاي نور
(( عالم )) بسان نخلي بلند از برکات است که بايد چشم انتظار بر (( قامت سخاوت او داشت تا عنايت کند و دامن نياز انسان را پر از (( گوهر معرفت )) نمايد. با سيره سبز خود و روح باراني خويش همواره نزول لطف و محبت داشته باشد و گاهي با بيان مبين خويش و زماني با قلم تابناک خود، صفحه دلها را نورافشان نمايد .در اين مقال ، چشم اطاعت بر هم مي گذاريم ، با گوش جان سخن امام راحل ؛ خميني عزيز را پذيرا مي شويم که فرمود : (( ... از علماي معاصر کتب شيخ جليل القدر، عارف بالله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي را مطالعه کن )) . و با هم کتب ايشان را مرور مي نماييم :1. (( اسرارالصلاة )) ؛ کتابي که حاوي هزار نکته از اسرار نماز است و بسان استاد اخلاق براي انسانهاي آماده خودسازي محسوب مي شود. برخي از اسرار طهارت و عبرت و تفکر را گوشزد مي کند و به معاني وسوسه و الهام مي پردازد. با بحث از گناهان کبيره اشاره اي به توبه نموده و حضور قلب و حالات ملکوتي آدمي را توضيح مي دهد .2. (( المراقبات )) يا (( اعمال السنه )) ؛ در اين اثر پربها، مقدمه اي کوتاه پيرامون دعا و راز و نياز به چشم مي خورد و سپس با قلمي زيبا و گويا، اعمال ماههاي مختلف ، آثار و برکات روحي و معنوي آنها توضيح داده شده است .3. (( رساله لقاء الله )) ؛ کتابي لبريز از نورانيت و معنويت که ره پويان راه تهذيب و وارستگي را به قله قداست و طهارت روح مي رساند. معناي (( لقاء الله )) و آيات مربوط به آن را توضيح داده ، از اسم اعظم گفتگو مي کند و سپس راه موفقيت الهي را براي سالکين بيان مي نمايد .4. کتابي در فقه 5. رساله اي در حج 6. حاشيه فارسي بر (( غاية القصوي )) بوي گل را از که جوييم ، از گلاب
اينک که فرصت حضور در محضر عارف فرزانه ، حاج ميرزا جواد آقا ملکي برايمان ميسر نيست ، سيره آسماني و راه و روش زندگاني و عبادات آن والا مقام را از زبان شاگردانش جويا مي شويم :آية الله حاج سيد حسين فاطمي :(( او خودش دستورالعمل اخلاقي بود. شب که مي شد در صحن خانه ديوانه وار قدم مي زد و مترنم بود که :
گر بشکافند سراپاي من
جز تو نيابند در اعضاي من
جز تو نيابند در اعضاي من
جز تو نيابند در اعضاي من