دورة دبيرستان در سال هاي 56-1352 و 76-1372 محقق: كيومرث اميري استاد راهنما: دكتر مهدي محسنيان راد محل نگهداري / سال: دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبائي تعداد صفحات: 298 رژيم پهلوي و نظام اجتماعي ايران در ابتداي دهة 1350 به عنوان يك نظام با ثبات در سطح جهان و داخل كشور شناخته مي شد. اين رژيم در سال 55-1352 در اوج اقتدار و نفوذ خود بود. بنابراين اين گونه استنباط مي شد كه در سال هاي 56-1352 نظام آموزشي به تبع ساير نهادهاي جامعه عصر پهلوي كاركرد مناسب خود را دارد و ارزش هاي مورد قبول رژيم از طريق مطبوعات، كتاب هاي درسي و راديو و تلويزيون و خانه هاي جوانان تبليغ مي گردد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، رهبران مذهبي، همين كه حكومت را در دست گرفتند، در صدد تغيير نظام اجتماعي و فرهنگي ايران برآمدند. مهمترين محور و اساس اين تغييرات، نظام ارزشي بود، چرا كه رهبران، سياستگذاران و رجال انقلاب در پي ايجاد عدالت اجتماعي و اقتصادي و حفظ، تقويت و حاكميت ارزش هاي ديني بودند. يكي از مواردي كه در اين اوضاع و احوال مورد توجه آنان قرار گرفت؛ تغيير نظام آموزشي كشور و از جمله تغيير نوع دروس و محتواي كتاب هاي درسي بود. بدين گونه رهبران نظام جديد مي كوشيدند تا با ارائه ارزش هاي مذهبي، اقتصادي، رسمي، اخلاقي، اجتماعي و فرهنگي خاص خود، فرهنگ و نظام ارزشي جديدي در جامعه پديد آورند كه با نوع خود در رژيم گذشته تفاوت بنيادي داشته باشد. در اين پژوهش، براي فهم چگونگي ارائه ارزش ها در كتاب هاي درسي دورة متوسطه و نيز تفاوت دو نوع نظام ارزشي در دو نظام سياسي اجتماعي مختلف، ارزش ها و ارزش گذاري هاي ارائه شده در كتاب هاي درسي تعليمات ديني و دانش اجتماعي را كه در سال هاي پس از انقلاب اسلامي ارائه شده با همان ارزش ها در كتاب هاي تعليمات ديني و دانش اجتماعي دورة قبل از انقلاب بررسي شده است تا روشن شود كه محتواي كتاب هاي درسي پس از انقلاب كه يك فرآيند ارزشي را در جهت دگرگوني ارزش هاي رژيم گذشته طي نمود، چقدر با همان ارزش ها در دورة قبل تفاوت دارد. براي رسيدن به هدف فوق تحقيق حاضر در پنج فصل سامان يافته است. فصل اول به سؤالات اصلي، اهداف و ضرورت موضوع پژوهش مي پردازد و در آن، دلايل طرح و اهميت اين مسئله را روشن مي سازد.
بيان ضرورت و اهميت موضوع:
اهميت علمي و نظري مسأله ارزش ها در آن است كه بين ارزش ها و كنش هاي متقابل، مدل هاي رفتاري، هنجارها، آرمان ها، معني ها، سيستم هاي عادي، ايدئولوژي، نقش هاي اجتماعي، روند جريان اجتماعي شدن، قشربندي اجتماعي، سازمان هاي اجتماعي، نهادهاي اجتماعي، نظم اجتماعي و جامعه پذيري رابطه و همبستگي وجود دارد. اهميت مطالعه ي ارزش ها در كتاب هاي درسي از آن جهت است كه ارزش ها از طريق نهاد آموزش در كنار ساير منابع اجتماعي شدن، دروني و نهادي مي شوند و نظام هاي مختلف اجتماعي سعي مي كنند تا نظام ارزش خاص خود را از طريق اشاعه و به وسيله كتاب هاي درسي در بين كودكان دروني سازند. امروزه آشكار شده است كه كتاب هاي درسي شيوه هايي را كه افراد با آن ها زندگي اجتماعي را تفسير كرده و نسبت به آن واكنش نشان مي دهند، با كمك به نظم دادن تجربه ما از زندگي اجتماعي، قالب ريزي مي كنند. كتاب هاي درسي علاوه بر فراهم ساختن بسياري از خدمات اطلاعاتي لازم، نگرش ها و حساسيت هاي ما را شكل مي دهند و در تثبيت و شكل گيري يك نوع نظام ارزشي خاص در درون ما سهم به سزايي دارند.
اهداف تحقيق:
1. شناخت شيوه هاي طرح مسائل و مفاهيم اجتماعي در كتاب هاي اجتماعي و ديني درسي دورة دبيرستان. 2. نماياندن ارز ش هاي اجتماعي، اقتصادي، اخلاقي، ديني و رسمي در كتاب هاي درسي اجتماعي و ديني دورة دبيرستان در سال هاي قبل و بعد از انقلاب اسلامي. 3. مقايسه ارزش هاي ارائه شده در كتاب هاي درسي اجتماعي و ديني مقطع دبيرستان در سال هاي 56-1352 و 76-1372 با يكديگر. 4. نشان دادن تفاوت ارزش هاي قبل و بعد از انقلاب اسلامي در كتاب هاي اجتماعي و ديني.
سؤالات اصلي پژوهش:
1. چه ارزش هايي در كتاب هاي درسي و اجتماعي و ديني دورة متوسطه در سال هاي 76-1372 در دوران پيش و پس از انقلاب اسلامي در سال هاي 56-1352 معرفي شده است. 2. آيا ارزش هاي منعكس شده در كتاب هاي درسي دانش اجتماعي و ديني دورة متوسطه نسبت ارزش هاي مشابه در دوران قبل از انقلاب اسلامي متفاوت است؟ عنوان فصل دوم بررسي ادبيات تحقيق مي باشد و در آن تعريف ارزش، انواع، منشأ و تضاد ارزش ها توضيح داده شده و از دگرگوني و تحول ارزش ها و نيز ارزش هاي مضر، نسبي و مطلق و چگونگي انتقال ارزش هاي اجتماعي از طريق تعليم و تربيت و كاركرد آن سخن به ميان آمده است. در بخش دوم اين فصل، مروري بر منابع تحقيق است و در آن پيشينة مطالعات مربوط به ارزش ها در داخل و خارج از كشور نمايانده شده است.
تعريف مفاهيم:
خلاصة نظرات دربارة ارزش ها چنين است: • احساسات ريشه دار • عنصر اخلاقي و فرهنگي • مشخص كنندة رفتارهاي مطلوب • الگوي اجتماعي • معيار الگوي رفتاري • معيار هدف • شكل دهندة كنش • جزو اعتقادات و ايده آل هاي مثبت يا منفي • معيار هدايت و تنظيم رفتار • معيار صفت رفتار و • منشأ و اساس ارزش ها ... در يك تقسيم بندي مي توان مهم ترين منشأ و اساس ارزش ها را به سه دسته تقسيم كرد: 1- نيازها 2- هنجارها 3- كميابي
دگرگوني ارزش ها:
اهداف، آرمان ها و ارزش هاي افراد همواره ثابت نيستند و در اثر عوامل مختلف دچار تغيير و تحول شده و خواست ها و الويت هاي ديگري جاي آن ها را مي گيرد. يكي از اين عوامل مؤثر در تغيير ارزش ها، گروه هاي مرجع هستند كه به عنوان مبناي مقايسه، اجتماعي در نظر گرفته مي شوند و افراد به وسيله مقايسه خود با آن ها، به تغيير در ارزش هايشان مي پردازند.
پيشينه ي پژوهش:
مطالعه بر روي منابع داخلي و خارجي در دسترس نماياند كه مسأله ارزش هاي اجتماعي و ديني و اقتصادي ، اخلاقي و رسمي و تغييرات و تحول آنها پيش از اين مورد نظر جامعه شناسان و محققان و نويسندگان داخلي و خارجي بوده و پاره اي از آنان پژوهش هايي را در اين زمينه انجام داد ه اند. چنين به نظر مي رسد كه اولين تحقيق علمي مستقل در زمينه بررسي ارزش ها، توسط زنانيكي انجام گرفته باشد. وي و همكارانش در پژوهشي تحت عنوان «دهقانان لهستاني در اروپا و آمريكا» كه در سال 1918 انجام شده به مطالعه نگرش ها و ارزشهاي اجتماعي پرداختند. رونالد اينگهارت نيز در كتاب خود تحت عنوان تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي نيز به بررسي و تغيير و تحول ارزش ها، به خصوص تبديل و ارجحيت پيدا كردن ارزش هاي مادي بر ارزش هاي معنوي در كشورهاي مختلف اروپايي در شرايط توسعه اقتصادي، فراواني و رفاه يا ركود اقتصادي و نيز اوضاع سياسي جامعه پرداخته است. بررسي روكيچ درباره متغييرهاي مؤثر بر ارزش هاي افراد نشان داده كه شباهت فرهنگي، سيستم اجتماعي و طبقه بندي اجتماع، جنس، شغل، آموزش، تربيت مذهبي و عقايد سياسي متغيرهايي هستند كه به سيستم ارزش هاي افراد كم و بيش شكل مي دهند. در باب تحليل محتواي كتاب هاي درسي هم محققان خارجي تحقيقاتي انجام داده اند كه از جمله ي آن ها بايد از تحليل محتواي كتاب هاي بچه ها( دچارمز و موالر، 1962) كتاب هاي جوانان (لوين،1947) و كتاب هاي درسي (وال ورث، 1983) نام برد. نيك چهره محسني در سال 1353 تحقيقي را با استفاده از روش هاي تحليل محتوا تحت عنوان «بررسي محتواي كتاب هاي درسي دوره ابتدايي» انجام داده است. در اين بررسي كليه كتاب هاي دوره ابتدايي، جمعاً 24 جلد، مطالعه شده اند. ولي در كتاب هاي رياضي فقط صورت مسائل كتاب هاي مورد نظر بوده و به متن درس هاي مربوطه توجه نشده است. پژوهش ديگري كه در باب ارزش هاي اجتماعي انجام گرفته، بررسي ارزش هاي اجتماعي توسط آقاي دكتر منوچهر محسني است. اين پژوهش كه به سفارش معاونت پژوهشي و آموزشي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سال 1374 صورت پذيرفته محدوده سني 16 تا 55 سال و بيشتر را مورد بررسي قرار داده و بر آن بوده كه ارزش هاي جامعه را كه در سال 1371 نشان دهد. فصل سوم به مباني نظري تحقيق اختصاص دارد و در آن مسائلي چون، چارچوب نظري تحقيق و مفاهيم نظرية كاركردگرايانه تالكوت پارسونز، آمده است. در اين ديدگاه جامعه از اجزاي خود برتر بوده و ضمن اعمال اقتدار آمرانه به فرد، در بيرون از او جاي دارد. به طوري كه هر گونه تزلزلي در جامعه و اقتدار آمرانه آن سبب سرگشتگي و بالاتر از آن، تباهي انسان مي گردد. مفاهيم اساسي در اين نظريه، نظام اجتماعي و بي نظمي و از هم گسيختگي اجتماعي است كه نزد دوركيم و مرتن، آنومي يابي هنجاري خوانده مي شود. در فصل چهارم كه به روش شناسي تحقيق مي پردازد، با در نظر گرفتن موضوع، تحليل محتوا براي بررسي تحليل ارزش هاي معرفي شده در كتاب هاي درسي دورة متوسطه پيش و پس از انقلاب اسلامي مناسب ترين روش باشد. همچنين مباحثي چون روش تحقيق، واحد ثبت، واحد زمينه يا متن، قواعد شمارش، مقولات، تعيين نوع مقوله، واحدها، شمارش فراواني ها، اعتبار، روائي، تعاريف نظري و عملياتي مفاهيم، جمعيت آماري، روش نمونه گيري و نمونه ي آماري و كتاب هاي مطالعه شده توضيح داده شده است. روش تحليل محتوا، فني براي يافتن نتايج پژوهش از طريق تعيين عيني و منظم ويژگي هاي مشخص پيام است.
واحد ثبت:
هولستي واحد ثبت را بخش خاصي از محتوا كه با قرار گرفتن در مقوله هاي معين مشخص مي شود تعريف مي كند.
قواعد شمارش:
شمارش عناصر موجود يا عدم حضور عناصر خاص، شدت، جهت، بسامد فراواني، بسامد سنجيده، نظم و رخداد توأم، فنوني هستند كه پژوهشگر در هنگام شمارش واحدهاي تحليل مي تواند به كمك آنها نتايج مختلفي را از بررسي خود به دست آورد.
جمعيت آماري:
جمعيت آماري اين تحقيق كتاب هاي درسي مقطع متوسطه نظام آموزش و پرورش در دوران قبل و پس از انقلاب اسلامي است كه در برگيرندة كليه ي كتاب هاي درسي در دو دوره است.
روش نمونه گيري و نمونة آماري:
روش نمونه گيري به اين صورت است كه سال هاي كه اوج طرح و ترويج ارزش هاي خاصي از سوي نظام آموزش رسمي دو دوره مذكور مي باشد، مد نظر است. به اين ترتيب كه چهار سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي يعني 56-1352 و چهار سال بعد از انقلاب كه نظام آموزشي تغيير يافته بود، انتخاب شده است. فصل پنجم به نتايج و يافته هاي تحقيق اختصاص دارد و در آن، در دو بخش جداگانه، جداول توصيفي و جداول دوبعدي تجزيه و تحليل شده اند. در انتهاي اين فصل نتيجه گيري و جمع بندي نهايي آورده شده و پس از آن، گزيدة منابع و مأخذ ارائه گرديده است. مقايسه جداول حاكي از آن است كه: 1. قبل از انقلاب 7/69 درصد ارزش ها در كتاب هاي ديني متمركز بوده در حالي كه اين نسبت پس از انقلاب اسلامي افزايش يافته و به 8/88 درصد رسيده است. در مقايسه سطرهاي مربوط به دروس كليه رشته ها مشخص مي شود كه ميانگين تعداد ارزش هاي ارائه شده در هر صفحه از كتاب هاي رشته هاي مشترك، در سال هاي بعد از انقلاب افزايش يافته است. 2. مقايسة ارزش هاي ارائه شده در سطوح تحصيلي در هر دوره نشان مي دهد كه در سال هاي اول و چهارم بعد از انقلاب ارزش هاي بيشتري ارائه گرديده بر اساس نتايج داده هاي تحقيق مي توان به دو پرسش اصلي پژوهش پاسخ گفت. پرسش اول اين بود كه چه ارزش هايي در كتاب ديني و دانش اجتماعي قبل و بعد از انقلاب معرفي شده اند؟ يافته هاي تحقيق نشان مي دهد كه در كتاب هاي مورد مطالعه در هر دوره مي توان 15 نوع ارزش و ارزش گذاري را شناسايي كرد. اين ارزش ها و ارزش گذاري ها در گروه هاي اصلي: ارزش هاي ديني ، رسمي، اجتماعي و فرهنگي و اخلاقي و اقتصادي قرار گرفته اند. دومين سؤال اصلي اين پژوهش اين بود كه ميان ارزش هاي منعكس شده در كتاب هاي ديني، اجتماعي دورة متوسطه نسبت به ارزش هاي مشابه در دوران قبل از انقلاب اسلامي چه تفاوتي وجود دارد؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه قبل از انقلاب، 7/69 درصد ارزش ها در كتاب هاي ديني ارائه گرديده. ولي بعد از انقلاب اين نسبت به سطح 8/88 درصد رسيده است. نكتة ديگر اين است كه مفاهيمي مانند شاه، انقلاب سفيد، ارزش گذاري مثبت داشته ولي پس از انقلاب همين مفاهيم جهت گيري كاملاً منفي پيدا كرده است. و برعكس مفاهيمي مثل امام خميني، رشد فرهنگي و انقلاب فرهنگي، بعد از انقلاب داراي ارزش گذاري مثبت مي شود. نتيجة ديگر كه از نظريات پارسونز برمي آيد طرح اين فرضيه است كه نظام ارزشي رژيم شاه نتوانسته همبستگي اجتماعي مطلوب را پديد آورد.