احمدي شاهرودي، احمد علي
ستاره درخشان سيد محمد سجادي عالمان رباني، همواره در طول تاريخ در احياي دين و اجراي حدود و احکام الهي نقشي به سزا داشتهاند؛ چنان که مقام معظم رهبري (دام ظلّه) ميفرمايند: «علماء، دين و معارف و فقه اسلامي را نگه داشتند، تحريف را از ساحت احکام الهي دور کردند، شعله ايمان را در دل مردم برافروختند و بر افروخته نگه داشتند، توجه مردم را به قرآن و تعاليم اهلبيت (ع) تأمين و برانگيختند. علماء بودند که در طول تاريخ با ستمگران مبارزه کردند، پناه مظلومان و ملتهاي ضعيف و مردم مؤمن و مستضعف شدند.»(1) در اين نوشتار برآنيم تا با يکي از همين عالمان رباني آشنا شويم. اسم و شهرت و نسب
در سال 1305 ش (1346 ق) در قصبه ميامي(2) واقع درده فرسنگي شهر شاهرود، در خانهاي از خاندان علم و فضيلت و تقوا و دوستدار اهل بيت، کودکي پا به عرصه هستي نهاد که نام او را احمد گذاردند. پدرش شيخ محمد حسن احمدي يکي از علماي بنام و مشهور منطقه بود که در علوم مختلف، بالاخص علم طب، اطلاعات زيادي داشت و مردم آن بخش از وجودش استفاده ميکردند.(3) جدش مرحوم آيت اللّه آقا شيخ احمد نير از علما و زهّاد و اوتاد زمان خود بود. وي داراي تأليفات فراوان بوده است و همين طور پدران او تا چند نسل روحاني و از خدمتگزاران به دين اسلام و مکتب سعادت آفرين تشيع بودهاند.(4) تحصيلات
آيت اللّه احمدي پس از دوران کودکي و تحصيلات ابتدايي در زادگاه خود، به اقتضاي شوق فطري و سيره خانوادگي، به تحصيل علوم ديني رو آورد. وي مقدمات عربي را نزد والد گراميش فرا گرفت و پس از چند سالي که در محضر پدر بزرگوارش تحت تعليم و تربيت بودند، به همت و سعي پدر به حوزه علميه مشهد مقدس آمده و در جوار حضرت ثامن الائمه (ع) ، تحت سرپرستي رئيس وقت حوزه علميه، مرحوم حضرت آيت اللّه حاج شيخ احمد کفايي قرار گرفت.(5) اقامت و اساتيد در مشهد مقدس
آيت اللّه احمدي به مدت ده سال در جوار ملکوتي امام هشتم (ع) اقامت گزيد و دوره مقدمات و ادبيات عرب را نزد استاد توانا، اديب نيشابوري، گذراند و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات، که در ذيل اشاره ميشود، گذرانيد: .1 مرحوم آيت اللّه حاج شيخ مجتبي قزويني ؛ .2 ميرزا احمد مدرّس يزدي. .3 مرحوم آيت اللّه ميرزا کاظم مهدوي دامغاني (معروف به محقق دامغاني و دايي پدر محقق مقاله). .4 حضرت آيت اللّه حاج شيخ هاشم قزويني. .5 فلسفه و کلام نزد حاج شيخ مجتبي قرويني. .6 دروس معارف نزد محقق بزرگ و عارف بالله، آيت اللّه مرحوم ميرزا مهدي (معروف به اصفهاني).(6) هجرت و اقامت به حوزه علميه قم
آيت اللّه احمدي سپس براي تکميل معلومات و فراگيري دوره عالي دروس خارج فقه و اصول، در معيت عدهاي از فضلاي حوزه علميه مشهد مقدس مانند مرحوم شهيد آيت اللّه سيد محمد رضا سعيدي و حضرت آيت اللّه العظمي حاج سيد علي سيستاني (مقيم نجف اشرف) و آيت اللّه حاج شيخ ابوالقاسم خزعلي و برخي ديگر از حجج اسلام - که هم اکنون در سمتهاي عالي مشغول خدمتگزاري به نظام جمهوري اسلامي ايران هستند - به شهر مقدس قم هجرت نمود و در جوار کريمه اهل بيت، حضرت فاطمه معصومه (س) سکني گزيد.(7) اساتيد آيت اللّه احمدي در قم
.1 آيت اللّه العظمي سيد محمد حسين طباطبايي بروجردي (ره) که رئيس و مرجع مطلق عالم تشيع بود. .2 آيت اللّه سيد صدرالدين صدر (ره) که از اساتيد و مسئولين حوزه علميه قم بوده است. .3 آيت اللّه سيد محمد تقي خوانساري (ره) ، از مراجع عظيم جهان اسلام. .4 آيت اللّه سيد محمد حجت کوه کمري (ره) ، همان چهره ممتازي که مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري با تعظيم و اکرام از وي سخن ميگفت، وي را به اقامه جماعت به جاي خود، و به وصايت و نيابت تعيين نمود و بعد از رحلت آن مرد بزرگ و مرجع عاليقدر به سامان دادن امور حوزويان اهتمام ورزيد.(8) .5 آيت اللّه حاج شيخ عباسعلي شاهرودي (ره) ، از اساتيد مجرب فقه و اصول حوزه علميه. .6 حضرت آيت اللّه العظمي امام خميني (ره) ، بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي ايران. آيت اللّه احمدي در محضر چنين مراجع و بزرگاني زانوي ادب به زمين زد و از خرمن پرفيض آنان توشهها برگرفت و بهرههاي فراوان برد. هجرت به نجف اشرف
آيت اللّه احمدي، براي بهرهگيري از درس بزرگان حوزه نجف اشرف و جستجوي آراء و مباني فقه و اصول آنان، رهسپار عراق گرديد. معظّم له پس از زيارت عتبات عاليات و طلب توفيق از آن امامان معصوم (ع) در نجف اشرف سکني گزيد. او هر شب به حرم مطهّر و منوّر مولا اميرمؤمنان (ع) مشرف ميشد و پس از انجام فرائض و زيارت، از آن حضرت طلب توفيق مينمود. اساتيد در نجف اشرف
هدف آيت اللّه احمد علي احمدي از هجرت به عراق، علاوه بر زيارت مراقد ملکوتي ائمه اطهار (ع) ، استفاده علمي از محضر علما و فرزانگان نجف اشرف هم بود. از اين رو، ايشان بعد از استقرار در نجف از محضر اساتيد بزرگواري همچون: حضرت آيت اللّه العظمي حاج سيد محسن حکيم (ره) ، حضرت آيت اللّه العظمي سيد محمود شاهرودي (ره) ، حضرت آيت اللّه العظمي سيد ابوالقاسم خويي (ره) ، حضرت آيت اللّه العظمي سيد عبدالهادي شيرازي، بسيار بهره برد. ايشان سپس براي تدريس و انجام وظايف فرهنگي به ايران برگشت و در شهر مقدس قم اقامت گزيد و تا آخر عمر شريفش لحظهاي از تبليغ و تدريس، و تربيت نسل جوان و مردم کوتاهي نکرد.(9) مراتب علمي
آيت اللّه احمد علي احمدي همانند جد و پدر بزرگوارش، داراي مراتب علمي بالا بوده و در کلام، فلسفه، حديث، فقه، اصول و عرفان صاحب نظر و اهل قلم بوده است. اين مرد بزرگ سالهاي متمادي در يکي از حجرههاي صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) به تدريس رسائل، مکاسب و کفايتين و خارج فقه و اصول و اخلاق اشتغال داشت. محصول تدريس اين فقيه، پرورش تعداد زيادي از طلّاب فاضل است که هم اکنون به مدارج بالاي علمي دست يافته و به خدمات علمي، فرهنگي پرداختهاند و بعضي از آنها در سمتهايي از قبيل قضاوت و بعضي هم به تربيت طلّاب حوزه و نسل جوان دانشگاهي اشتغال دارند.(10) فعّاليتهاي فرهنگي قبل از انقلاب
جايگاه وي نزد آيت اللّه العظمي بروجردي
آيت اللّه احمدي که از شاگردان برجسته و ممتاز حضرت آيت اللّه بروجردي بود، به دليل تقوا و حافظه قوي و دارا بودن مراتب علمي و فهم فقهي بالا، همواره مورد عنايت معظمله بود. اشتياق آيت اللّه احمدي به اشاعه فرهنگ والاي اسلامي و نيز توجه وافر ايشان به مسائل اجتماعي، سياسي و فرهنگي امت مسلمان، بخصوص مردم مظلوم ايران، باعث گرديد که از جانب حضرت آيت اللّه بروجردي به همراه چند نفر از فضلاي حوزه علميه قم - که هماکنون بسياري از آنان در شمار علماي طراز اوّل حوزه علميه قم هستند (مانند آيت اللّه علي مشکيني، آيت اللّه ابراهيم اميني، آيت اللّه فقيد احمدي ميانجي، آيت اللّه فقيد روحاني، آيت اللّه سبحاني و جنّاتي شاهرودي و معزي ملايري). - جهت تبليغ مباني ديني و فرهنگ اسلامي و مبارزه با دشمنان عقيدتي اسلام همچون فرقه ضاله بهائيت به مناطق مختلف کشور اعزام شدند. ايشان در اين دوران فعاليتهاي وسيع و بسيار پرثمري را ايفا نمودند. از جمله مأموريتهاي ايشان به نمايندگي از طرف حضرت آيت اللّه بروجردي، هجرت به شهر آباده شيراز به مدت سه سال بود؛ زيرا اين شهر مرکز تصوّف و بهائيت بود و تفکرات انحرافي اين فرقههاي گمراه در اکثر ادارات و در ميان اقشار مختلف مردم رسوخ کرده بود. آيت اللّه احمدي مبارزه جدي و پيگير با منحرفان و اهل بدعت را آغاز کرد و در اين راستا به موفقيتهاي چشمگيري نايل آمد و بسياري از آن منحرفان را توبه داد و به دامن اسلام باز گردانيد.(11) نگارنده اين سطور هنگامي که از ايشان سؤال کردم: شما از چه شيوه و روشهايي جهت تبليغ استفاده ميکرديد، ايشان جواب داد: «قرآن مجيد شيوه ارشاد را بيان فرموده است.» و آن گاه اشاره به آيه سوره نحل (ادع الي سبيل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة...) و آيه سوره سباء (قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا للّه مثني و فرادي)(12) کرد. ايشان رمز موفقيت و تأثير کلام را در خودسازي و تهذيب نفس و استمداد از ادعيه مأثوره و مطالعه و تحقيق زياد ميدانست و در ادامه بيان فرمود: «با نيّتي خالص براي رضاي قادر منّان و بدون توجه به اجرت مادّي حرکت کردم. براي خدا رنجها و مشکلات را به جان خريدم و هيچ شکوهاي نداشتم و اميدوار بودم که خداوند اجر و مزد ميدهد، هم در دنيا و هم در آخرت. وقتي احساس کردم تبليغاتم مؤثر واقع شده خيلي خوشحال بودم. زماني که به اطلاع مرجع عالم اسلام آيت اللّه بروجردي رسيده بود، بسيار خرسند گرديده و برايم دعا کرده بود. پس از مراجعت، معظمله چندين مأموريت ديگر به من واگذار نمودند و به نمايندگي از طرف آن مرجع تقليد به شهرستانهاي فيروز کوه، چهار محال بختياري، فريدن و داران از توابع اصفهان و همچنين وادغان از توابع کاشان - که مرکز سران بهائيت و تبليغات گسترده آنان بود. - هجرت کردم. در وادغان جلسه مصاحبه و پرسش و پاسخ قرار دادم. نتيجه آن شد که بسياري توبه کرده و به دامن اسلام برگشتند(13) و يکي از سران بهائيت به نام دکتر برجيس به دست مسلمانان کشته و آن گروهک فريب خورده تضعيف و نابود شدند.»(14) توجه به نسل جوان
از جمله تلاشهاي فرهنگي آن مجاهد فقيد، توجه ويژه او به نسل جوان، قبل و بعد از انقلاب بود. در سالهاي حکومت ستم شاهي، بخصوص سالهاي 5 - 1354، که شرايط فرهنگي حاکم بر جامعه بسيار نامطلوب بود و بسياري از جوانان و نوجوانان اين مملکت تحت تأثير فرهنگ نظام طاغوتي برگرفته از فرهنگ منحط و انحرافي غرب، قرار گرفته بودند و زمينههاي فساد و بيبند و باري بر اثر تبليغات شوم راديو و تلويزيون و سينما و کاباره و غيره در جامعه ايجاد شده بود، اين عالم متعهد براي جلوگيري از غوطهور شدن نسل جوان در فساد اخلاقي، در شرق تهران در محله وحيديه اقدام به تأسيس کتابخانه وسيعي جنب مسجد جامع فاطميه کرد و بيش از 5 هزار جلد کتاب را تهيه نمود و خود عهدهدار امامت جماعت آن مسجد شد. او همچنين به دعوت روحانيت روشنفکر حوزه علميه قم، کلاسهاي اعتقادي، سياسي، فرهنگي و جلسات متعدد پرسش و پاسخ را جهت شکوفا شدن استعدادهاي نهفته و رشد فکري جوانان داير نمود. البته اين اقدام مؤثر واقع شد و جوانان زيادي به مسائل اعتقادي و سياسي گرايش يافتند.(15) نکته قابل توجه اين است که وي در کنار فعاليتهاي فرهنگي، به دليل جو خفقان و رعب و وحشت از ساواک، به طور مخفي و محرمانه با افراد سياسي - مذهبي که عليه نظام طاغوت مبارزه ميکردند، ارتباط داشت و به صورت غير مستقيم به آگاهيدهي سياسي و هدايت جوانان ميپرداخت؛ اين در زماني بود که ساواک به وي اجازه نميداد در مسجد براي مردم سخنراني کند. يکي از فعاليتهاي آيت اللّه احمدي اين بود که اطلاعيهها و کتاب حکومت اسلامي را تهيه و تکثير ميکرد و به وسيله فرزندان خودش و بعضي از جوانان که مورد اعتماد او بودند همچون شهيد علي اکبر وهّاج در بين مردم توزيع ميشد. «علي اکبر وهّاج» در 22 بهمن سال 1357 به دست ساواک، در حين پخش اطلاعيه به درجه شهادت نايل آمد.(16) فعاليتهاي فرهنگي بعد از انقلاب
* در سنگر نماز جمعه
آيت اللّه احمدي بعد از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، در صحنههاي فرهنگي حضوري چشمگير و درخشان داشت. اين عالم وارسته با حکم حضرت امام (ره) به عنوان امام جمعه و نماينده ولي فقيه در چابکسر (از توابع گيلان) منصوب و مشغول خدمتگزاري شد. ايشان در چند سالي که در اين سمت بود، با ايراد خطبهها و سخنرانيهاي پربار و روشنگر، مردم آن ديار را ارشاد ميکرد و با جريانات انحرافي ضد انقلاب و منافقين به مبارزه ميپرداخت. او براي دفاع از ارزشهاي والاي انقلاب و ولايت فقيه، با تحليلهاي علمي و استدلالهاي منطقي خود باعث شد که منافقين کور دل و ضد انقلاب و مارکسيستها نتوانند جوانان پاکدل آن خطه را اغفال و بر ضد نظام مقدس جمهوري اسلامي تحريک کنند.(17) * در سنگر جبهه
يکي ديگر از سر فصلهاي مهم فعاليت فرهنگي آن مجاهد نستوه، حضور مستمر او در جمع رزمندگان اسلام در جبهههاي غرب و جنوب، مخصوصاً در لشکر علي بن ابي طالب قم در جبهه غرب بود. اين فقيه مجاهد با سخنرانيهاي شيوا و بيان جنگهاي صدر اسلام به تقويت روحيه رزمندگان اسلام ميپرداخت. از جمله فعاليتهاي ارزنده و ماندگار ايشان، سخنرانيهاي پربار او در لشکر علي بن ابي طالب مستقر در جبهه غرب بود. اين سخنرانيها که در مورد «حرکت ارتش اسلام به نحو استتار»، «علت جنگ خيبر»، «نقاط حساس و راههايي که شبانه به اشغال لشکر اسلام در آمد»، «تاکتيک جنگي فتح قلعه خيبر»، «شيوه فتح سنگرهاي دشمن»، «باز شدن درِ خيبر به دست اميرالمؤمنين (ع) »، «عوامل پيروزي»، «عاطفه در صحنه نبرد»، «گذشت در هنگام پيروزي» و «سه نقطه درخشان از فضايل علي (ع) در وقايع خيبر» بود، بعدها در جزوهاي جمعآوري شد. اين جزوه بنا به درخواست سردار رشيد اسلام شهيد زين الدين که فرماندهي لشکر به عهده ايشان بود، با عنوان «کانون خطر يا دژ آهنين خيبر» چاپ و منتشر شد. اين اثر ارزشمند به واسطه مؤثر بودنش در جبهههاي غرب و جنوب حتي در جزيره مجنون بين رزمندگان اسلام توزيع و به سرعت نسخههاي آن ناياب شد.(18) اين جزوه تنها يک نمونه از صدها سخنراني حماسي آن مرد بزرگ در جبههها ميباشد. زهد، تقوا، حسن سلوک، رفتار متواضعانه و بسياري از ويژگيهاي خوب او در جمع رزمندگان اسلام چنان بود که رزمندهاي به نام بشير اراکي براي آن عالم وارسته، اشعاري را سروده است که چند بيتي از آن را ميآوريم:
اي عالمان، اي واعظان، آييد به جبهه اين زمان
جبهه بود دانشگه خودسازي و علم و عمل
در لشگر مولا علي آييد به مسجد ظهر و شام
بين صلاتين ميدهد روح دليران صيقلي
پاسخ دهد با شور پيوسته بر صدها سؤال
از حوزه علميه قم آمده در جبههها
شاهرودي و نيکو سرشت، يا رب ببر او را بهشت
کن همنشين نزد مولايش علي (ع) اندر جنان
با دانش و گفتارتان، ياري کنيد رزمندگان
آييد درين کانون، کنيد احکام اسلامي بيان
تا بنگريد احمد علي، احمدي را نغمه خوان
اين پير نستوه ميکند با صحبتش دلها جوان
حرّاف و نطّاق و صبور، مشرب و شيرين بيان
خدمت کند بر دين و حق تا باشدش تاب و توان
کن همنشين نزد مولايش علي (ع) اندر جنان
کن همنشين نزد مولايش علي (ع) اندر جنان
حضور فعال در سنگر دانشگاه
اين عالم متقي غير از تدريس، تأليف، تبليغ و اقامه نماز جماعت در قم و تهران، تدريس دروس مختلف اسلامي را در دانشگاهها به عهده داشت و به عنوان استادي فرزانه و خبره شناخته شده بود. بخشي از اوقات ايشان هم جهت پاسخگويي به سؤالات پيچيده عقيدتي اساتيد معارف مصروف ميگشت. زماني که نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه آزاد اسلامي فعاليت خود را شروع کرد، او يکي از افرادي بود که به عنوان مُمتِحن اساتيد دروس معارف اسلامي انتخاب شد. ايجاد دفاتر فرهنگي دانشگاهها، جذب طلاّب، بازرسي، رفع مشکلات دفاتر فرهنگي، احداث نماز خانهها و تقويت کتابخانهها از جمله فعاليتهاي ديگر ايشان بود. اين عالم فداکار نقش بسيار مؤثري در اسلامي شدن دانشگاهها، جداسازي جوانان دانشجوي پسر و دختر، تشکيل جلسات اعياد و سوگواري ائمّه (ع) با همکاري بسيج دانشجويي داشت و در اين راه از هيچ تلاشي فروگذاري نميکرد.(19) آثار ماندگار
آن استوانه فقه و فضيلت، از عمر پربرکت خود نهايت استفاده را نمود. غير از سخنوري و تبليغ دين حنيف و تدريس در حوزه علميه قم و دانشگاهها، به تحقيق و تأليف کتابهاي فراواني مبادرت نمود. کتابهاي چاپ شده او هر کدام به نوبه خود جذّاب و پر فايده براي عموم اقشار جامعه ميباشند که ما به آنها اشاره ميکنيم. اميد است با همت فرزندان آن عالم ربّاني، کتابهاي ديگر آن مرحوم به چاپ برسد. .1 «کتاب سيري در عقايد»:
چاپ اول اين کتاب در زمان مرجعيت حضرت آيت اللّه بروجردي بود که پيرامون فِرَق مختلف و نقد و بررسي و تفکرات تصوّف ميباشد. اين کتاب به دليل غناي علمي تا کنون بيش از 5 نوبت با تيراژ بالا چاپ و منتشر شده است. کتاب مذکور 5 بخش عمده دارد:.1 توحيد؛
.2 عدل؛
.3 نبوت؛
.4 امامت؛
.5 معاد.
.2 «تقليد اعلم»، به زبان عربي:
که به دليل سياسي بودن، رژيم طاغوتي اجازه چاپ آن را نداد..3 «انگيزه حق»:
در پيرامون مناقب حضرت اميرالمؤمنين (ع)..4 «به سوي خدا برويد».
.5 «مجموعه مقالات پيرامون باب و بهاء».
.6 «جنگ خيبر»:
چنان که گفته شد، اين عالم رباني ماهها در جبهههاي جنگ حضور مؤثر داشته است. در طي اين مدت، جهت تقويت روحيه رزمندگان سخنرانيهاي بسياري ايراد کرد. اين کتاب بخشي از سخنرانيهاي ايشان است که بنا به درخواست سردار شهيد زين الدين و نماينده ولي فقيه در لشکر علي بن ابي طالب (ع) تهيه و منتشر گرديد..7 تفسير موضوعي قرآن مجيد.(20)
کتابهاي در دست انتشار:
.1 «ترجمه کتاب شريف جامع السعادات مرحوم نراقي کاشاني». .2 رساله «در مسئله بداء». .3 «تقريرات درس خارج فقه حضرت آيت اللّه العظمي سيد حسين طباطبايي بروجردي در باب لباس مشکوک». .4 «اخلاق حميده». .5 «رساله عمليه».(21) اجازات اجتهاد
اين دانشمند متقي و عالم عامل، از تعدادي از مراجع بزرگ تشيع اجازه نامه اجتهاد داشت که عبارتند از: آيت اللّه العظمي حکيم (ره) ؛ آيت اللّه العظمي سيد محمد تقي خوانساري؛ آيت اللّه العظمي حاج سيد محمود شاهرودي (ره) ؛ آيت اللّه العظمي حاج شيخ عباسعلي شاهرودي (ره) ، که ضميمه مقاله ميباشد؛ آيت اللّه العظمي حاج سيد محمد حجت کوه کمري (ره) ؛ آيت اللّه العظمي حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي (ره) ؛ آيت اللّه العظمي حاج سيد محمد رضا گلپايگاني (ره) و آيت اللّه العظمي حاج سيد شهاب الدين مرعشي نجفي (ره) .(22) فضايل معنوي و اخلاقي
آيت اللّه احمدي بر اثر تربيت خانوادگي و تأثير پذيري از خلق و خوي اساتيد خود در حوزههاي علميه مشهد و نجف و قم و نيز مجاهدات با نفس امّاره و ارتباط با خداوند متعال و مأنوس بودن با ادعيه امامان معصوم (ع) ، مجموعهاي از صفات نيک را در خود جمع کرده بود که به برخي از آنها اشاره ميکنيم: .1 عبادت و بندگي:
در سايه عبادت و بندگي خالصانه است که انسان به مدارج عالي کمال نايل ميشود. خود (نويسنده مقاله) بارها شاهد بودم که ميفرمود: «با خدا بساز بر همه بناز.» لذا اين عالم عامل به عبادت عشق ميورزيد. نماز شبش ترک نميشد. در نماز جماعت صبح در مسجد امام رضا (ع) حضور مييافت. بارها ديده ميشد که همه روزه قرآن ميخواند. به تعقيبات نماز ميپرداخت و هنگامي که مشغول دعا ميشد به شدت اشک ميريخت. اين دعاها را بسيار تکرار ميکرد: «الهي لا تکلني الي نفسي طرفة عينٍ ابداً.» و ميفرمود: «اللهم ذَلّلْ نفسي في نفسي. و عَظّمْ شأنک في نفسي»(23) در شبهاي جمعه در عبادت، حال عارفانه و خالصانه ويژهاي داشت. در ماه مبارک رمضان بيشتر به عبادت و راز و نياز و تبليغ و ارشاد ميپرداخت..2 تواضع و فروتني:
او با مردم و طلاب بسيار برخورد خودماني داشت. در جلسات، رفتاري عادي و کمتر از منزلت خود بروز ميداد، و به همين علت بود که طلاب و نسل جوان دانشگاهي و مردم مجذوب و شيفتهاش ميشدند، بخصوص نسل جوان دانشگاهي او را عالمي متواضع و دور از تکبّر ميشناختند. ايشان در محيط خانواده هم بسيار متواضع بود و احترام خاصي به همسر و فرزندانش ميگذاشت. هيچ گاه عبوس نبود و هميشه با چهره خندان و شاداب به آنان نگاه ميکرد. گاهي در امور خانه به همسرش کمک ميکرد..3 شيداي ولايت:
آيت اللّه احمدي رابطهاي قوي و انس و الفت خاصي با اهل بيت (ع) داشت. يکي از انگيزههاي رفتن او به نجف اشرف همين بود. در آنجا ضمن تحصيل علوم اسلامي، به صورت مستمر و همه شب، به حرم مولا امير المؤمنين (ع) شرفياب ميشد و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا، زيارت جامعه را ميخواند و اشک ميريخت. بارها متذکر ميشد: «شما که در دانشگاهها هستيد، ياد و خاطره امامان معصوم را زنده نگه داريد؛ در اعياد مجلس جشن بگيريد و در شهادات مجلس عزاداري ترتيب دهيد تا نسل جوان با زندگي ائمه آشنا شوند؛ بين نماز ظهر و عصر يک حديث کوتاه بخوانيد و بيانات انسان ساز ائمه را براي نسل جوان بازگو کنيد.» اين عالم بزرگوار احترام خاصي براي ذرّيههاي پيامبر اکرم (ص) قائل بود. اگر سيدي وارد مجلسي ميشد که او حضور داشت، به صورت کامل بلند ميشد. ديده نشد که او جلوتر از سيدي به مجلس و محفلي وارد شود...(24).4 ساده زيستي:
يکي از ويژگيهاي بارز او، قناعت و ساده زيستي بود. از زرق و برق دنيا دوري ميکرد. وضع زندگي او بسيار ساده و بيآلايش بود؛ در محيط منزلش از تجملات و امور زينتي خبري نبود، اين خصلت سازنده را تا آخر عمر حفظ کرد. از غذاهاي لذيذ به شدت پرهيز ميکرد. در اکثر مسافرتهاي طولاني که جهت بازرسي دفاتر فرهنگي ميرفت، دستور ميداد در جايي که آب و درخت باشد توقف کنند. اوّل عباي خود را پهن ميکرد و نماز ميخواند سپس غذاي سادهاي تناول ميکرد و به راه خود ادامه ميداد. ميفرمود: «انسانهايي که به جايي رسيدند، به اندکْ قناعت کردند.».5 مسئوليت پذيري:
از ويژگيهاي بارز آن عالم ربّاني همين احساس مسئوليت بود. او از گوشهگيري و انزوا جدّاً دوري ميکرد و با وجود کهولت سن، مرتّب به تهران و شهرستانها جهت تدريس و بازرسي امور فرهنگي ميرفت. بارها ميفرمود: «انسان تا زنده است و توان دارد، بايد به خلق خدا خدمت کند. ما که نان امام زمان (ع) را خورديم و در دوراني زندگي ميکنيم که مردم براي انقلاب و جنگ تحميلي جان و مال دادهاند و در مصدر انقلاب نايب امام زمان (ع) وجود دارد؛ بايد براي خدمت به مردم و نسل جوان حرکت کرد و مردم را آگاه کرد. بايد به هر صورت که ممکن است خدمت کنيد، تبليغ کنيد، مسئله و احکام بگوييد، به جبهه برويد و مجاهدتهاي مسلمانان صدر اسلام را بگوييد و...»(25) فرزندان
احمدي شاهرودي (ره) داراي چهار پسر و يک دختر ميباشد: .1 آقاي محمد حسن احمدي، هم اکنون 50 سال سن دارد و کارمند نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران است. .2 آقاي محمد مهدي احمدي، که هم اکنون مدير کل فرهنگ و ارشاد اسلامي شهر مقدس قم و 42 ساله است. .3 آقاي جواد احمدي، که مشاور حقوقي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و 35 ساله است. .4 حجة الاسلام حسين احمدي، از مدرسين حوزه علميه قم است و 28 سال دارد. در ضمن همسر مرحوم آيت اللّه احمدي از بانوان عفيفه و داراي زهد و کمال است که همراه با شوهر بزرگوارش قدمهاي مثبتي در انقلاب اسلامي برداشته و در دامن خود فرزندان صالحي را تربيت نمود.(26) پرواز به ملکوت اعلي
سرانجام روح بلند و ملکوتي فقيه عارف و مجتهد وارسته، حاج شيخ احمد علي احمدي شاهرودي، پس از سالها تلاش و فعاليت دلسوزانه در راه دين مبين اسلام و مکتب سعادت آفرين تشيع در سال 1375 ش در سفر حج عمره، بعد از انجام مناسک حج و در حال طواف بيت اللّه الحرام بر اثر سکته قلبي به ميهماني صاحب بيت شتافت. به مناسبت ارتحال ايشان، بعثه مقام معظم رهبري در مکّه مکرّمه مجلس عزاداري برگزار کرد. بنا به تقاضاي همسر و فرزندانش، جنازه مطهّرش به ايران منتقل شد و تشييع باشکوهي در قم انجام گرفت و آيات عظام: صافي گلپايگاني و مکارم شيرازي نيز در تشييع شرکت کردند و حضرت آيت اللّه العظمي بهجت بر پيکر آن مرحوم نماز خواندند. سپس در قبرستان شيخان، نزديک قبر ميرزاي قمي و حاج شيخ جواد ملکي تبريزي دفن گرديد. مجالس عزاداري از طرف شوراي مديريت حوزه علميه قم در مسجد محمديه و دانشگاه آزاد اسلامي مرکزي در مسجد ارک تهران برگزار شد. طلاب و دانشجويان نيز در شهرهاي مختلف از قبيل تهران، دامغان، شاهرود، زنجان، تبريز، لرستان، مازندران و... براي آن عالم ربّاني مجالس ختم برگزار کردند.(27) رؤياي صادقه
يکي از دوستان حاج آقا نقل ميکند: بعد از اتمام مراسم تشييع، به استراحت پرداختم؛ در عالم خواب مشاهده کردم که به همراه حاج آقاي احمدي شاهرودي به جايي ميروم. تا اين که به منزلي رسيديم، ايشان به من تعارف کردند که وارد خانه شوم. در همين موقع متوجه شدم که دور تا دور اتاق، گروهي از سادات نشستهاند؛ حاج آقا به من فرمودند: «اين آقايان، امشب ميزبان من هستند...» يکي از بستگان وي نيز ميگويد: قبل از اين که جنازه حاج آقا را از کويت به ايران بياورند، در عالم خواب مشاهده کردم که از داخل حرم حضرت معصومه (س) تابوتي زيبا را بيرون آوردند؛ روي تابوت، پر از گل و عمامه حاج آقا هم روي گلها بود، در حالي که تابوت روي دوش عدهاي سيّد قرار داشت... 1. صحيفه ولايت، ج 6، ص .302 2. تاريخ قومس، عبدالرفيع حقيقت، انتشارات آفتاب، تهران، ص 256 و .357 قصبه ميامي در 60 کيلومتري خاور شاهرود از استان سمنان سر راه شاهرود به مشهد واقع شده است و هواي آن معتدل است. 3. گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 77. 4. آينه پژوهش، سال هفتم، ش 6 (بهمن و اسفند 1375)، شماره پياپي 42. 5. مقدمه کتاب سيري در عقايد، تأليف مرحوم آيت اللّه احمدي شاهرودي. 6. گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 78. 7. سيري در عقايد، چاپ پنجم، ص .5 8. ستارگان حرم، ج 7، ص 95. 9. گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 77. 10. آينه پژوهش، سال هفتم، ش 6 (بهمن و اسفند 75)، ص 89. 11. گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 78. 12. نحل / 125 و سباء / 46. 13. مصاحبه نويسنده اين مقاله با آيت اللّه احمدي در زمان حياتش. 14. جزوه آشنايي با زندگينامه مرحوم آيت اللّه احمدي، ص .3 جريان دکتر برجيس را در کتاب «رباني شيرازي، آيه استقامت» از مجموعه ديدار با ابرار به طور کامل ملاحظه فرماييد. 15. روزنامه حيات نو(پنج شنبه 17 خرداد 1380)، ص 3. 16 و 17. نقل از آقاي محمد مهدي احمدي فرزند آيت اللّه احمدي. 18. جزوه کانون خطر يا دژ آهنين خيبر. 19. نقل از نويسنده مقاله که در دانشگاه مدتي با ايشان همکاري داشته است. 20. سيري در عقايد، مقدمه، ص 3. 21 و 22. همان، ص 8. 23. اعيان الشيعه، ج 1، ص 323 و اصول کافي، ج 2، ص 581. 24. قسمتي از مصاحبه نويسنده مقاله با فرزند مرحوم و مشاهدات نويسنده. 25 و 26. نقل از محمد مهدي احمدي. 27. اطلاعيه مرکز مديريت حوزه علميه قم