فلسفه حج ابراهیمی از منظر آیت الله جوادی آملی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه حج ابراهیمی از منظر آیت الله جوادی آملی - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فلسفه حج ابراهيمي از منظر آيت الله جوادي آملي

حج از آن نظر كه يك امر عبادي سياسي است، آثار سياسي در آن به خوبي ظاهر است چنان كه آثار عبادي نيز در اين سياست به خوبي بارز است.

در كنار كعبه گِل ، آن كعبه دِل كه اصل ولايت و رهبري است، محفوظ است و حجي كه رهبري در آن حضور و ظهور ندارد، ناقص است.

حج از آن نظر كه يك امر عبادي سياسي است، آثار سياسي در آن به خوبي ظاهر است چنان كه آثار عبادي نيز در اين سياست به خوبي بارز است. ذات اقدس اله كعبه مراسم حج را هم مظهر جمال خود قرار داد، هم محور جلال خويش يعني در زيارت خانه خدا هم آثار تهذيب و تزكيه مشهود است و هم نشانه تبرّي از شرك و مشركان.

تولّيِ عبادي حج، نشانه جمال خداست و تبرّي سياسي آن نمونه جلال حق مي باشد. همچنين رواياتي كه از معصومين (ع) رسيده است به اين دو بخش جمال و جلال (تولّي و تبري) اشاره كرده است.

در بيان نوراني امير بيان، حضرت عليّ بن ابي طالب (ع) آمده است كه: زياره ُ بيتِ الله أمنٌ من عذابِ جهنّمَ . همچنين حضرتش فرمود: ذات اقدس اله، حج را محور تواضع و فروتني بندگان خاصّ خود قرار داد: جعله سبحانه علامه ً لتواضعهم لعظمته و إذعانهم لعزّته و اختار مِن خلقه سُمّاعاً أجابوا إليه دعوتَه و صَدّقوا كلمتَه و وقفوا مواقفَ أنبيائه و تشبّهوا بملائكته المُطيفينَ بعرشه ... و كَتَبَ عليكم وِفادته فقال سبحانه: و لله علي الناس حجُ البيت مَن استطاع إليه سبيلاً يعني ذات اقدس اله بار يافتن به حرم امن خود را نشانه فروتني بندگان خود قرار داد و از بين بندگان، انسان هاي شنوا و مطيع را انتخاب كرد كه به جاي انبيا مي ايستند و همانند فرشتگان دور عرش خدا طواف مي كنند؛ همان طوري كه فرشتگان، حافّين حول عرش اند، زايران بيت الله نيز طايفان حول كعبه و بيت خدا هستند و همان طوري كه انبيا مناديان حقّ اند و فرشتگان مناديان رحمت، زايران و مهمانان بيت الله نيز كاري كه انبيا و فرشتگان مي كنند در حج انجام مي دهند.

براي اينكه اين سنّت ابراهيمي در ميان انبياي ابراهيمي (ع) زنده بماند از ساده ترين قرارها تا مهم ترين قراردادها را در موقع حج به نام حج تنظيم مي كردند به طور مثلال وقتي جريان اجاره و استيجار موسي و شعيب (ع) مطرح است، مي بينيم سخن از نامگذاري حج طرح مي شود. شعيب به موسي (ع) مي فرمايد: علي أَن تَأجُرَني ثَمانِيَ حِجَجٍ . هشت سال را به صورت هشت حج ياد كردند. نفرمود: تو اجير من باشي، مدّت اجاره هشت سال است، بلكه فرمود: مدّت اجاره هشت حج است چون سالي يك بار گزارده مي شود و هر حجّتي نشانه يك سال است از اين رو هشت حج يعني هشت سال. اين ساده ترين قراردادي است كه با نام حجّ و زيارت همراه است.

وقتي موساي كليم (ع) به مقام والاي نبوّت بار يافت، خداوند سبحان مي خواست بهترين و مهم ترين قرارها را با پيامبر خود تنظيم كند زيرا انتخاب مدّت قرار به عهده متكلّم است نه بر عهده كليم خدا. ذات اقدس اله به موساي كليم (ع) فرمود: تو مهمان چهل شبه من مي باشي امّا در مراسم حجّ: و واعَدنا موسي ثلاثين ليله ً و أتمّمناها بعشرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبّه أربعين ليله ً . اين قرار اربعين از آغاز ذيقعده شروع شد و تا دهم ذيحجه به طول انجاميد كه مهم ترين مراسم حج و زيارت در اين اربعين است و بهترين فرصت براي چلّه گيري همين چهل روز مي باشد.

در تعبيرات ديني آمده است كه موساي كليم (ع) در آن اربعين نه غذايي ميل كرد و نه آبي نوشيد بلكه شوق لقاي حق در اين اربعين او را تغذيه كرد و محصول اين چلّه گيري او نيز دريافت تورات در عشر ذيحجّه يعني پايان اين اربعين بود. اين عبارت از برجسته ترين قرارهايي است كه بين خلق (موسي) و خالق است و آن نيز ساده ترين قرادادهايي كه بين دو مخلوق (شعيب و موسي) است.

آنچه در تورات درباره مأموريّت موساي كليم (ع) در نوراني كردن مردم آمده در قرآن كريم نيز وارد شده است و مسئله حج و ساختن كعبه و همچنين مسئله بلد امين و ساير مسايل كه به فقه سياسي حج برمي گردد در همين بخش از قرآن كريم مطرح شده است.

خداوند سبحان درباره رسالت موسي (ع) مي فرمايد: و لقد ارسلنا موسي باياتنا أن أخرج قومَك من الظّلمات إلي النّور و ذَكّرهُم بأيّام الله إنّ في ذلك لاياتٍ لكلّ صبّارٍ شكورٍ . ما به موسي كليم (ع) پيام فرستاديم كه مردم خود را نوراني كن و براي اين كار، امت خود را به ايام خدا متذكر كن. وظيفه مردمي كه بخواهند نوراني شوند، صبار و شكور بودن است. در بعضي از مسايل، صبر و شكر كافي است ولي براي تأسيس يك حكومت نور، صابر و شكيبا بودن كافي نيست بلكه بايد صبار و شكور بود: إنّ في ذلك لايات لكلّ صبارٍ شكورٍ پس اين موهبت يعني تورات در مراسم حج، نصيب كليم حق (ع) شد.

دو روايت از حضرت نبي اكرم (ص) رسيده است كه فرمود: ما من أيامٍ أزكي عندالله سبحانه و تعالي و لاأعظم أجراً من خير في عشر الأضحي . هيچ زماني به عظمت دهه اول ذيحجه و ازكي از آن نمي باشد. در حديث دوم كه بالاتر از حديث اول است، چنين آمده است: ما من أيام العمل الصالح فيها أحب الي الله عزوجل من أيام العشر . كلمه احب در اينجا پربارتر از ازكي و اعظم است.

سرّ اينكه عارف بزرگوار، مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي (قدس سره) اين حديث را مهم تر از حديث اول مي داند اين است كه در حديث دوم سخن از محبت است نه عظمت . در هر دو روايت از حضرت نبي اكرم (ص) پرسيدند كه حتي جهاد در راه خدا نيز به اندازه اعمال دهه اول ذيحجه محبوب خدا نيست؟ فرمود: نه، حتي جهاد در راه خدا به اندازه اعمال دهه اول نيست. ليكن براي اينكه مسئله را روشن كند تا شنونده بين جهاد و شهادت فرق بگذارد، فرمود: جهاد يك عمل است، شهادت و ايثار مال، عملي ديگر. هر كه به جبهه رفت، فضيلت ايام عشر ذي الحجه را ندارد، مگر آن مجاهدي كه با نثار جان و ايثار مال برود و برنگردد كه او حساب ديگري دارد: إلا رجل خرج بنفسه و ماله فلم يرجع بشيءٍ من ذلك .

چنين مجاهدي در هر زمان به شهادت برسد به آن زمان و تاريخ فخر مي دهد و در هر زمين بيارَمَد به آن سرزمين شرف مي بخشد. اينكه در فرهنگ ما گفته اند: زيارت وارث و عاشورا به طور مكرر تلاوت كنيد، براي آن است كه در مضمون آنها آمده است كه سرزمين شهادت، سرزمين طيب است: طبتُم و طابَت الارضُ التي فيها دُفتُم . حساب شهيد و شهادت چيز ديگري است اما جهاد، عملي است كه ممكن است مجاهد در آن به شهادت برسد و ممكن است شهيد نشود، ليكن اگر جهاد او به شهادت منتهي شد، چيزي همتاي آن نخواهد بود: لايعدلها و لايُعادلها شيء . شهيد، هم روزگار و زمان و زمانه خود و هم سرزمين خويش را مرهون خون خود مي كند.

صغراي قياس (چنانچه گذشت) در زيارت وارث و كبراي قياس در قرآن كريم آمده است كه: والبلدُ الطّيّبُ يخرُجُ نباتُه بإذن ربّه . سرزميني كه طيب باشد، ميوه آن به نام ذات اقدس اله شكوفا مي شود و آثار ميوه آن به ديگران مي رسد.

حال اين سئوال مطرح است كه: آيا تنها مسئله عبادي حج است كه حتي از جهاد منهاي شهادت بالاتر است يا آن بار سياسي كه در حج تعبيه شده، او را اين گونه گرانبار كرده است؟ براي رسيدن به پاسخ اين سئوال بنگريد و ببينيد در ماه ذيقعده و ذيحجه چه حادثه اي رخ داده است.

) مهم ترين حادثه اي كه در ذيقعده رخ داد، ساختار و بناي كعبه است. در روز ذيقعده سخن از دَحوُالارض و پيدايش سرزميني كه زيربناي حرم خداست.

) در دهه ذيحجه مهم ترين حادثه تاريخي كه رخ دارد، نزول سوره برائت و ابلاغ تبري به دست امير تبري، حضرت علي بن ابي طالب (ع) است. در مراسم حج بود كه سوره مباركه تبري با دستور برائت از شرك و مشركين آمد: و أذانٌ من الله و رسوله إلي الناس يوم الحج الاكبر أنّ الله بريءٌ من المشركين و رسوله و اعلاني است از خدا و رسولش به سوي مردم در روز حج اكبر، كه خدا و نيز رسولش از مشركان بيزار است. ديگران فكر مي كردند كه اين سوره مي تواند به وسيله صاحبان سقيفه قرائت شود، ولي همان وحيي كه تبري را آورد، دستور ابلاغ آن را نيز چنين صادر كرد كه: لا يؤديها إلا أنت أو رجلٌ منك . اين تبري را بايد يك انساني كه مظهر تولي و تبري است، ابلاغ كند و اي پيامبر! آن شخص بايد خود تو و يا كسي كه جاي تو و همتاي تو است، باشد از اين رو وجود مبارك اميرمؤمنان علي بن ابي طالب (ع) كه نفس رسول اكرم است: و انفسنا و انفسكم ، عهده دار تبليغ سوره تبري از مشركين شد.

اين حوادث نشان مي دهد كه زمان حج از جهات ياد شده فضيلت دارد؛ چون هر زماني را متض.

من آن شرف مي دهد و هر مكاني را متكن آن فخر مي بخشد؛ و گرنه در گوهره زمان، فرقي بين اجزايش و در جوهره زمين فرقي بين ابعاضش نيست.

اكنون روشن شد كه چرا حج چنين پايگاه عميقي دارد و چرا همه انبيا سعي مي كردند كه پيام خود را از كنار كعبه به گوش جهانيان برسانند. اگر حج فقط جنبه عبادي و تقرب محض داشت و در گشتن صرف در اطراف احجار خلاصه مي شد، اين عمل در جاهليت نيز بود كه با يك تفاوت كوتاهي در اسلام ظهور كرد.

بنابراين اساس و روح حج چيز ديگري است. حضرت امام باقر (ع) كه مظهر علم ذات اقدس اله و باقر علوم الاولين و الاخرين است، وقتي به مكه مشرف شد، ديد مردمي كنار كعبه طواف مي كنند، فرمود: هكذا كانوا يطوفون في الجاهليه . در جاهليت نيز اين چنين اشواط سبعه داشتند و دور اين كعبه مي گشتند و اسلام نيامده است تا همان سنت جاهلي را ادامه دهد: إنما أمروا أن يطفوا بها ثم ينفروا الينا فيعلمونا بولايتهم و مودتهم و يعرضوا علينا نصرتهم ، ثم قرأ قوله سبحانه و تعالي: فاجعل أفئده من الناس تهوي اليهم . فرمود: دور اين سنگ هاي بي اثر گشتن در جاهليت نيز رايج بود. اين تعبير كه: احجاز كعبه سود و زياني نمي رساند به طور مكرر در بيانات اهل بيت (ع) آمده است تا زايران كعبه بدانند كه در كنار كعبه گِل ، آن كعبه دِل كه اصل ولايت و رهبري است، محفوظ است.

در كتاب قيم نهج البلاغه آمده است كه: ألا ترون ان الله سبحانه و تعالي اختبر الاولين من لدن آدم الي الاخرين من هذا العالم باحجار لا تضر و لا تنفع و لا تبصر و لا تسمع فجعلها بيته الحرام الذي جعله للناس قياماً . خداوند با اين سنگ ها، كه تقرب و تبعّد آن ها را سود و زياني نيست، مردم را امتحان كرده است. بوسيدن احجار كعبه براي آن نيست كه اين حجر سود و زياني دارد. حضرت امام باقر (ع) فرمود: مردم موظف اند كه اطراف اين سنگ ها بگردند اما بعد از طواف، به بارگاه ولاي ما بار يابند و مودت و نصرت و آمادگي خود و حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر را بر ما عرضه كنند، آنگاه حضرت اين آيه كريمه را قرائت فرمود: فاجعل أفئده ً من الناس تهوي اليهم . يعني پروردگارا! دل هاي گروهي از مردم را به فرزندان من مشتاق كن.

اين آيه در قبال سوره كريمه حج، دو پيام دارد يعني مردم كه از نقاط دور و نزديك به حرم خدا مشرف مي شوند، موظف اند دو كار را انجام دهند: اول اينكه با بدن، دور آن سنگ هايي كه لاتضر و لاتنفع است، بگردند و دوم اينكه با جان، گردِ حرم وِلاي اهل بيت و رهبري علي و اولاد او (ع) طواف كنند. خداي سبحان پيام اول را كه بدان مردم كار دارد به عهده ابراهيم خليل (ع) گذاشته و فرمود: تو اعلان كن، مردم مي آيند: و أذّن في الناس بالحج يأتوك رجالاً و علي كل ضامر يأتين من كل فج عميق . اما وقتي مردم با جان بيايند تا وِلاي خود را با اهل بيت (ع) عرضه كنند و آمادگي خود را براي فداكاري و نثار جان و ايثار مال ارائه دهند، حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر محقق مي شود كه ابراهيم خليل (ع) آن كار را از خداي سبحان چنين درخواست نمود، فرمود: پروردگارا! تسخير دل هاي مردم كه به اطراف كعبه دل بگردند، به عهده تو است.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: اين طواف صوري بي روح در جاهليت نيز بود، اشواط سبعه و قرباني سابقه داشت: هكذا كانوا يطوفون في الجاهليه ، و اسلام آمد تا به مردم بگويد كه گذشته از طواف كنار كعبه سنگ و گلي كه لاتضر و لاتنفع ، آمدن به حضور امام و عرض نصرت كردن، متمم حج است.

طبق بيان نوراني حضرت امام باقر (ع) حجي كه رهبري در آن حضور و ظهور ندارد، ناقص است: مِن تمام الحج لقاء الامام . البته اين شامل همه عبادات بوده و اختصاصي به حج ندارد و به عنوان تمثيل است، نه تعيين؛ يعني نه تنها من تمام الحج لقاء الامام ، بلكه من تمام الصلاه لقاء الامام ، همچنين من تمام الصيام لقاء الامام ، چه اينكه من تمام الزكاه لقاء الامام و در پايان حديث بني الاسلام علي خمسه أشياء: علي الصلاه و الزكاه و الحج و الصوم والولايه ، سخن از ولايت است كه با كلمه والي از آن تعبير شده: و الوالي هو الدليل عليهن .

اين سخن حضرت امام باقر (ع) كه: من تمام الحج لقاء الامام ، از آيه كريمه اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا كه در حجه الوداع نازل شده، الهام و مدد گرفته است. خداوند سبحان، اسلام همراه با ولايت و رهبري را براي ما پسنديده است. دين خداپسند، ديني است كه با كمال نعمت و تمام ولايت آميخته باشد پس نه تنها من تمام الحج لقاء الامام ، بلكه مِن تمام الاسلام لقاء الامام است.

/ 1